اولين جلسه دادرسي

۲۰ بازديد


اولين جلسه دادرسي يكي از مهمترين جلسات رسيدگي است كه قانونگذار امتيازات زيادي را براي خواهان و خوانده در نظر گرفته است. استفاده از امتيازات مستلزم آگاهي طرفين و وكلاي آنها از اين امتيازات است. قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 1379 در موارد متعددي به اين جلسه اشاره كرده است، اما با وجود اين، تعريفي از جلسه اول ارائه نكرده است. البته اين خلاء را حقوقدانان پر كرده اند. برخي از حقوقدانان مانند آقاي صدرزاده معتقدند اولين جلسه دادگاه، جلسه اي است كه مقدمات محاكمه در آن مهيا است. برخي ديگر مانند دكتر واحدي معتقدند كه زمينه هاي قانوني رسيدگي فراهم شده، جلسه تشكيل شده و مذاكرات طرفين تكميل شده است. يعني قاضي دادگاه حاضر، ابلاغ خواهان و خوانده ابلاغ شده و رونوشت ابلاغي به دادگاه مسترد شده است. حتي در صورت عدم حضور طرفين و استفاده از حق مذكور در ماده 99 براي تجديد جلسه، جلسه بعدي اولين جلسه خواهد بود.

حقوق مدعي

الف) استرداد دادخواست: به موجب ماده 107 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب، خواهان مي تواند تا اولين جلسه دادرسي دادخواست خود را استرداد نمايد. در اين صورت دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر مي كند. اما اگر پس از پايان جلسه اول بخواهد از دعوا انصراف داده و دعوي خود را استرداد كند، دادگاه قرار رد دعوا را صادر مي كند. اما تفاوت اين دو انتصاب؟ برخي از فقها بر اين باورند كه اختلافي وجود ندارد، اما بايد گفت كه تفاوت اين دو قرار در قابليت فرجام خواهي است. به موجب ماده 367 رأي به ابطال دادخواست در شرايطي قابل تجديدنظرخواهي است. اما راي رد دعوي قابل تجديدنظر نيست. ماده 107 «تا اولين جلسه» مقرر مي دارد. سوالي كه مطرح مي شود اين است كه آيا اين حق در جلسه اول وجود دارد؟ بايد گفت: بسياري بر اين باورند كه قبل از ديدار اول و قدرمتقين اولين اقدام خود را در ديدار اول شامل مي شود. اما رويه دادگاه ها به اين صورت است كه تا پايان جلسه اول، درخواست استرداد دادخواست را قبول مي كنند.

ب) افزايش خواسته، تغيير نحوه اقامه دعوي، تغيير خواسته يا خواسته: ابتدا بايد گفت كه خواهان مي تواند در تمامي مراحل دادرسي از خواسته خود بكاهد. سوالي كه مطرح مي شود اين است كه آيا تمام مراحل دادرسي شامل مرحله تجديدنظر نيز مي شود؟ بسياري معتقدند كه شامل مرحله تجديدنظر نمي شود زيرا رسيدگي به معناي خود در اين مرحله انجام نمي شود. اما بايد گفت با توجه به اطلاق عبارت و پيش بيني حق احضار طرفين در صورت لزوم در مرحله تجديدنظر در ماده 393 قانون، اين حق شامل مرحله تجديدنظر نيز مي شود. و متقاضي مي تواند مبلغ درخواست خود را كاهش دهد. براي افزايش تقاضا، دعواي جديد بايد مربوط به دعوي مطروحه بوده و منشأ واحدي داشته باشد. مصداق افزايش تقاضا اين است كه خواهان بر اساس بيع عادي نامه دادخواست تنظيم سند رسمي را الزامي مي كند سپس در اولين جلسه تحويل فروشنده را نيز به دادخواست اضافه مي كند. هزينه افزايش تقاضا بايد پرداخت شود مگر اينكه به طور موقت برنامه ريزي آن غيرممكن باشد. مثلاً افزايش طلب، حقوق ضرب المثل است كه در اين صورت نظر كارشناس لازم است. تغيير نحوه دعوا به معناي تغيير علل و مسيرهاي اقامه دعوي است. دلايل و جهات در واقع دلايل اقامه دعوي است. مثلاً اگر زني به دليل عسر و حرج تقاضاي طلاق كرده باشد، ازدواج مجدد شوهرش دليل است. يا اينكه شخص به دليل نياز شخصي دادخواست تخليه عين مستاجر را داده است سپس در اولين جلسه شغل مستاجر را تغيير مي دهد. مثالي كه براي تغيير درخواست مي توان ذكر كرد اين است كه ابتدا تقاضاي عرضه كرده و سپس درخواست خود را به سفارش موقت تغيير داده است. برخي از اساتيد مثالي براي تغيير درخواست ذكر كرده اند به اين صورت كه اگر خواهان ابتدا همان مورد را درخواست كرد، در جلسه اول درخواست قيمت كرد كه صحيح به نظر نمي رسد. زيرا قانونگذار در ماده 362 مي گويد دعواي جديد در مرحله تجديدنظر پذيرفته نمي شود ولي موارد مذكور دعوي جديد محسوب نمي شود كه يكي از آنها تغيير عين به قيمت آن و بالعكس است.

حقوق متهم

الف) اعتراض به ثمن خواسته: اساساً ارزش خواسته را طلب كننده تعيين مي كند، اما قانونگذار به خوانده حق اعتراض به آن داده است. معمولاً خواهان براي پرداخت هزينه كمتر حقوقي و امكان اعتراض به موضوع، قيمت خواسته را 3.100.000 ريال تعيين مي كند.د تصميم همچنين در صورتي كه بخواهد پرونده اش در شوراي حل اختلاف رسيدگي نشود قبل از ده ميليون ريال طلب خود را تعيين مي كند. اعتراض بايد در رسيدگي مؤثر باشد. يعني مؤثر بودن در قابليت بررسي رأي يا قابليت تجديدنظر. طبق رويه دادگاه در صورتي كه قيمت خواسته بيش از بيست ميليون ريال باشد در صورت عدم تجديدنظرخواهي قابل تجديدنظرخواهي است. تجديدنظر است و دادگاه به آن رسيدگي خواهد كرد.

اركان و نحوه شكايت براي استرداد مهريه

۱۶ بازديد


جهيزيه به مجموعه وسايل و اشيايي اطلاق مي شود كه هنگام عزيمت عروس به خانه بخت توسط خانواده دختر به دست او مي رسد. در بسياري از خانواده ها رسم بر اين است كه زن با استفاده از دارايي و افرادش تمام يا بخشي از اثاثيه مورد نياز خود را براي شوهرش مي برد. اين رسم به دلايل مختلف اجتماعي و رواني ايجاد شده است. تأمين معاش خانواده بر عهده شوهر است. اما زن نيز مي خواهد در اين تلاش به او كمك كند. آوردن جهيزيه به معناي ترك مالكيت يا شريك شدن شوهر در آن نيست، حق مالكيت زن باقي است؛ بلكه شوهر نيز از منافع آن بهره مي برد و مي تواند از اين مال به صورت متعارف استفاده كند. از نظر حقوقي، مهريه نوعي تصرف غيرقانوني است و هيچ حقي براي شوهر ايجاد نمي كند; بنابراين هر وقت زن بخواهد مي تواند مهريه را به ديگري منتقل كند يا به خانه پدري برگرداند. اما از نظر اخلاقي، زن اموال را به خانواده اختصاص مي دهد تا در تامين نيازهاي اعضاي آن خرج كند.

اركان و نحوه شكايت براي استرداد مهريه

استرداد جهيزيه مانند ساير دعاوي اجرت المثل داراي شرايط عام و اختصاصي است كه غير از شرايط عمومي بايد داراي شرايط اختصاصي نيز به شرح زير باشد:

مالكيت خواهان بر ملك مورد ادعا

ركن اول دعوي استرداد، وجود دلايل و مدارك دال بر مالكيت خواهان بر اموال مورد مطالبه استرداد است. به عبارت ديگر، دعوي استرداد در مورد اموالي كه در اختيار زن است پذيرفته مي شود. در صورت بروز اختلاف بايد طبق ماده 93 قانون اجراي احكام مدني حل و فصل شود كه مقرر مي دارد: «از اموال منقول در محل سكونت زوجين، آنچه متعلق به زوج است متعلق به زوج است. بقيه طبق مقررات اين قانون بين آنها مشترك تلقي مي شود، مگر اينكه خلاف آن ثابت شود، عمل كرده است، بنابراين در مرحله اول بايد به عرف و وضعيت محلي كه مرسوم است توجه كند. تمام اثاثيه منزل به زن به عنوان جهيزيه خانه شوهر مخصوصاً در جايي كه عقد طولاني نبوده و زن ثروتمند است بايد از شوهر مطالبه كند و از او دليل مالكيت بخواهد برعكس وقتي زن از خانواده ثروتمندي نيست و دعوا بر سر چيزهاي گرانبهايي است كه معمولاً زن توانايي خريد آن را ندارد و يا تاريخ وقوع آن گذشته است به طوري كه بقاي مال مورد منازعه بعيد به نظر مي رسد، زن بايد به عنوان مال منازعه در نظر گرفته شود. مدعي »

در فرض عدم وجود مدرك خارجي بايد از مرجع تصرف كمك خواست. ماده 35 قانون مدني مقرر مي دارد: «تصرف به عنوان مالكيت دليل مالكيت است مگر اينكه خلاف آن ثابت شود». مثلاً اگر ملك را در صندوق امانات يا اتاق مخصوص خود نگهداري مي كند، بايد مالك و مدعي ديگر محسوب شود. همچنين اگر مال منحصراً مورد استفاده يكي از آن دو باشد، تصرف او در مال از ديگري قويتر است و مال در تصرف است.

تسليم مال موضوع (جهيزيه)

طبق اسناد محكمه بايد ثابت شود كه مال به زوجه واگذار شده است يا اينكه مال توسط زوجه به زندگي مشترك وارد شده است. بنابراين اگر زوجه از شوهر خود رسيدي مبني بر وجود مال و تسليم آن داشته باشد كه در فقه به آن صيغه مهريه گفته مي شود، دو فرض پيش مي آيد:

در صورت موجود بودن فهرست مهريه: «با فرض اينكه فهرست مهريه با امضاي زوج در اختيار زن باشد، بايد دادخواست استرداد مهريه و استناد به فهرست با اين توضيح كه ليست در خطر تعويض و جابجايي است." به دادگاه صالح ارائه شود.»

در صورت در دسترس نبودن ليست جهيزيه: در چنين شرايطي استرداد دستگاه مشكل است. در صورتي كه زن فاكتور خريد معتبر و شهادت شاهد و احتمالاً رسيد باربري شهري كه دستگاه را به آدرس زوج حمل كرده است داشته باشد، مي تواند از شوراي حل اختلاف ملكي مدرك ارائه كند. براي تقديم دادخواست به دادگاه بر اساس اين حكم آنچه در خانه است را تهيه و فهرست كنيد.

وجود يا بقاي عين (جهيزيه)

همانطور كه گفته شد، آوردن مهريه به زندگي مشترك، مفهوم اباحه تصرف و استفاده مشترك از اين مال است. به اين ترتيب مهريه شوهر امانتي براي اين اموال است و ضرر و زيان جهيزيه جز در صورت سوء استفاده و اسراف شوهر بر عهده شوهر نخواهد بود. با اين تحليل زوجه بايد در يكي از آراء وجود و بقاي مهريه را ثابت كند. در ديوان عالي كشور نيز آمده است: «داشتن قبض مهريه ازدواج به تنهايي براي مطالبه كافي نخواهد بود، بلكه زوجه بايد ثابت كند كه مهريه در خانه شوهر باقي مانده است». به منظور حفظ حقوق زوجه به موجب قاصل برآورد، در صورت شك در تلف و بقا، وجود مال فرض مي شود و در صورت تلف، شوهر مدعي تلقي مي شود و بار اثبات دعوي بر دوش اوست. در صورت عدم وجود عين مال طبق ماده 2 قانون آيين دادرسي مدني، دادگاه بدون ورود به ماهيت دعوي، قرار عدم رسيدگي به دعوي صادر مي كند.

دعواي استرداد جهيزيه يك دعوي عيني است و هر جا مسئوليت شخص شامل استرداد عين خارجي باشد بايد استرداد آن را درخواست كرد. قيمت آن قبل از تلف موضوع دعوي يا خواسته تعيين نشده است. تبديل دعواي استرداد جهيزيه به دعواي مبلغي دليل بر تغيير نوع دعوا از استرداد به دعوي است كه در اين دعوا ابتدا بايد منشا دعوي مانند هر دعواي ديگري ثابت شود و در اينجا ابتدا زوجه بايد ثابت كند. اركان خاص دعوي استرداد و پس از اثبات ضرر و سپس مطالبه قيمت با رعايت شرايط و در زمان تقديم دادخواست بايد از ابتدا خواسته خود را به همين ترتيب تعيين كند. يعني طلب پول كه بايد تمام شرايط فوق را نيز همراه با تلف شدن عين ثابت كند.

كليات قانون ماليات

۲۳ بازديد

 

سازمان امور مالياتي: وظايف شناسايي و تشخيص درآمدهاي مشمول ماليات با تاكيد بر انتزاع آنها از ساير وظايف و مطالبه و وصول مالياتهاي موضوع قانون و نيز اداره امور مالياتي و سازمان امور مالياتي را بر عهده دارد. وظايف مذكور با توجه به صلاحيت ها، مسئوليت هاي فني و تخصص انجام مي شود. طبق قانون، اداره امور مالياتي حسب مورد را به مقامات مالياتي يا ساير مراجع محول مي كند.
سازمان امور مالياتي: سازمان امور مالياتي واحد سازماني مشخصي است كه شامل بخشهاي اداري كوچكتري به نام واحدهاي مالياتي است و بر اساس محدوده جغرافيايي، منابع مالياتي نوع موديان يا بر اساس نوع وظيفه با تعداد كافي واحد مالياتي تشكيل مي شود. .

واحد مالياتي: كوچكترين قسمت تقسيم اداري است كه بر اساس محدوده جغرافيايي، منابع مالياتي، نوع موديان و يا بر اساس وظايف مقرر در قانون توسط سازمان تعيين مي شود.
مأموران مالياتي: كليه كاركناني كه وظيفه شناسايي، شناسايي مطالبات و وصول ماليات موضوع قانون را بر عهده دارند مأمور مالياتي مي‌گويند كه داراي عناوين شغلي معاون مالياتي، كارشناس مالياتي، كارشناس ارشد مالياتي (مميز مالياتي) و رئيس اداره امور مالياتي باشند. و رئيس امور مالياتي. هستند.

رئيس اداره ماليات: از بين كاركنان سازمان داراي مدرك تحصيلي ليسانس و بالاتر با حداقل سه سال سابقه كار به عنوان كارشناس ارشد مالياتي انتخاب مي شود و نظارت بر واحدهاي مالياتي را بر عهده دارد و وظايف خود را تحت عنوان نظارت رئيس امور مالياتي
رئيس امور مالياتي: از بين كاركنان سازمان داراي مدرك تحصيلي ليسانس و بالاتر و حداقل سه سال سابقه خدمت به عنوان رئيس اداره ماليات انتخاب مي شود و مسئوليت نظارت بر ادارات مالياتي و نظارت بر حسن اجراي مقررات را بر عهده دارد.

موديان مالياتي: اشخاص حقيقي يا حقوقي كه براي هر گونه فعاليت اقتصادي يا معامله و دارايي بايد به دولت ماليات بپردازند.
پرونده مالياتي: هر مؤدي بايد مدارك و اطلاعات هويتي، كاري و مالي خود را جمع آوري و به اداره امور مالياتي تحويل دهد. تمامي اين اسناد تحت عنوان پرونده مالياتي در اداره ماليات با شماره منحصر به فردي كه به وي اختصاص داده شده نگهداري مي شود.

اظهارنامه: عبارت است از گزارش عملكرد يا رويدادهاي مالي اشخاص حقيقي يا حقوقي كه در انواع مختلف براي تعيين ميزان ماليات در بازه هاي زماني معين به سازمان مالياتي تهيه و تنظيم مي شود.
برگ تشخيص ماليات: گواهي رسمي است كه سازمان امور مالياتي بر اساس اظهارنامه اي كه مؤدي تنظيم و تسليم كرده و همچنين بررسي هايي كه مأموران مالياتي دارند، نتيجه رسيدگي و رسيدگي خود را به مؤدي (موديان) اعلام مي كند. ساخته شده است. با توجه به عملكرد واقعي مؤدي، ميزان ماليات بر اساس قانون تعيين مي شود.

مراجع حل اختلاف مالياتي: در مواردي كه برگ تشخيص ماليات صادر و به مؤدي ابلاغ مي‌شود، در صورت اعتراض مؤدي مي‌تواند در مهلت‌هاي مقرر در قانون براي ارائه دلايل و مدارك خود به سازمان امور مالياتي مراجعه و درخواست كند. اعاده دادرسي تا زماني كه موضوع حل شود. رئيس امور مالياتي و در صورت عدم حصول نتيجه مطلوب حسب اختلاف يا در شوراي عالي يا هيات هاي حل اختلاف مالياتي و در نهايت ديوان عدالت اداري بررسي و اتخاذ تصميم نمايد.

مضرات طلاق از مرد

۱۷ بازديد

مضرات طلاق از مرد

ازدواج و زندگي مشترك هميشه به نتيجه مطلوب نمي رسد و گاهي با بن بست مواجه مي شوند. در چنين مواقعي كه با وجود تلاش طرفين نتيجه اي براي ادامه زندگي حاصل نمي شود، طلاق تنها راه پيش رو خواهد بود. طلاق به معناي پايان قانوني ازدواج است و به دو صورت توافقي و غير توافقي انجام مي شود. مضرات طلاق از طرف زن يا مرد از مواردي است كه قبل از اقدام بايد مورد توجه قرار گيرد.

 


در طلاق توافقي نيز معايبي وجود دارد كه طرفين به طلاق رضايت داده و با رضايت خود اين كار را انجام مي دهند. مرد به عنوان يكي از طرفين مي تواند تقاضاي طلاق كند اما قبل از آن بايد از مضرات طلاق از جانب مرد آگاه باشد كه در اين مقاله به طور كامل به توضيح آن مي پردازيم.

 


طبق ماده 1133 قانون مدني، طلاق از سوي مرد به شرح زير پيش بيني شده است: «مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه از زن خود تقاضاي طلاق كند». اكثر افراد با استناد به اين مقاله فكر مي كنند كه هيچ مانعي براي طلاق زن وجود ندارد. اين در حالي است كه اين دسته از افراد هيچ اطلاعي از مضرات طلاق از مرد ندارند. مهمترين مضرات طلاق از مرد

در اين قسمت به 3 مورد از مهمترين مضرات طلاق از مرد مي پردازيم:

 


1- آوردن دلايل محكمه پسند براي طلاق

در گذشته طبق قانون مدني مرد مي توانست هر زماني كه بخواهد زن خود را طلاق دهد و محدوديتي در اين زمينه وجود نداشت. اما در سال هاي گذشته تغييراتي در قانون ايجاد شد كه مطلق بودن اين قانون را تغيير داد. قانونگذاران كشور اين ماده را دور از عدالت دانسته و تغييراتي در قانون ايجاد كردند. يكي از مهمترين مضرات طلاق از مرد كه در اثر تغيير قانون ايجاد شده است به شرح زير است:

 


مرد نيز مانند زن بايد تقاضاي طلاق كند و دلايل طلاق و مشكلات زندگي خود را به دادگاه توضيح دهد. يعني اينكه چرا زندگي برايش سخت شده و نمي تواند با همسرش ادامه دهد. از آنجايي كه قانون شرايط خاصي را پيش بيني نكرده است، گاه رويه دادگاه ها مانند گذشته است و صرف درخواست طلاق موجب صدور حكم مي شود. اما دادگاه ممكن است تقاضاي طلاق و دلايل مرد را براي طلاق كافي نداند و حكم را صادر نكند.

 


2- بزرگترين مضرات طلاق از مرد; پرداخت حقوق زنان

الف- پرداخت مهريه

يكي ديگر از ضررهاي طلاق از مرد اين است كه اگر مرد درخواست كرده باشد، بايد مهريه زن به طور كامل پرداخت شود. تا زماني كه بر سر تمام ديون زن و مرد توافق نشود، دادگاه حكم طلاق را صادر نمي كند. در ماده 29 قانون حمايت از خانواده آمده است:

 


«ثبت طلاق موكول به تأديه حقوق مالي زوجه است، همچنين در صورت رضايت زوجه يا صدور حكم قطعي نفقه يا تقسيم زوج، طلاق ثبت مي‌شود».

 


ممكن است زن مهريه خود را ببخشد، اما معمولاً وقتي مرد تقاضاي طلاق مي كند، زن مهريه خود را به طور كامل مطالبه مي كند و تا زماني كه اين حق پرداخت نشود، امكان صدور حكم طلاق وجود ندارد. در اين صورت از مضرات طلاق از مرد، اگر بتوانيد توانايي خود را در پرداخت يكجاي مهريه ثابت كنيد، مهريه تقسيم مي شود.

وقتي صحبت از مضرات طلاق از طرف مرد مي شود، منظور پرداخت تمام حقوق زن است. در هنگام طلاق، زن مستحق اداي ايام عقد است كه براي اموري است كه خارج از تكليف زوجه بوده ولي او انجام داده است.

 


بر اساس تبصره ماده 336 قانون مدني، حقوق متعارف ايام عقد به شرح زير تعريف شده است:

 


«در صورتي كه زوجه كاري را كه شرعاً بر عهده او نيست و ثواب شرعي دارد، به امر شوهر و بدون قصد انفاق انجام داده باشد و براي دادگاه ثابت شود، دادگاه محاسبه مي كند. پاداش كار انجام شده و دستور پرداخت آن.»

 


همانطور كه در ماده 29 قانون حمايت خانواده نيز اشاره شده است، اجرت عرفي ايام عقد نيز جزو حقوق زنان محسوب مي شود و تا زماني كه طلاق پرداخت نشود، طلاق صادر نمي شود. نفقه از ديگر حقوق زن است كه البته بايد در دوران عقد پرداخت شود. اگر زوجه در دادگاه خانواده ثابت كند كه در دوران عقد نفقه دريافت نكرده است، دادگاه مرد را به پرداخت آن محكوم مي‌كند و تا زماني كه نفقه را كامل نپردازد، حكم صادر نمي‌شود.

چگونه يكباره مهريه را دريافت كنيم؟

۳۲ بازديد


چگونه يكباره مهريه را دريافت كنيم؟
مهريه يكي از مهمترين حقوق زن است كه با عقد ازدواج حاصل مي شود. اين حق به دو صورت تعيين مي شود. وقتي مرد توانايي مالي براي پرداخت مهريه را داشته باشد مي تواند مهريه را دريافت كند. اما در صورت مطالبه كه از انواع مهريه رايج است، در زمان مطالبه مهريه، شوهر بايد آن را بپردازد. پس در پاسخ به اين سوال كه چگونه مي توان مهريه را يكجا دريافت كرد، بايد گفت كه مهريه بايد يكجا پرداخت شود، زيرا اين حق زن كه با انعقاد عقد به طور كامل در اختيار زن است. قرارداد ازدواج مهريه بايد يكجا پرداخت شود مگر اينكه توانايي مالي براي پرداخت يكجاي مهريه وجود نداشته باشد.

در واقع زوجين مي توانند ادعا كنند كه پرداخت يكجا مهريه برايشان مشكل است كه در اين صورت دادگاه راي به تقسيم مهريه صادر مي كند. براي تقسيم مهريه، مرد بايد حكمي تحت عنوان حكم «اعسار» دريافت كند. براي حكم طلاق زوجين بايد ثابت كنند كه نمي توانند تمام مهريه را يكجا پرداخت كنند. دادگاه پس از وصول حكم طلاق، مهريه را بر اساس شرايط مرد و زن تقسيم مي كند. در صورتي كه هر يك از طرفين از نحوه پرداخت اقساط ناراضي باشند مي توانند به آن اعتراض كنند.

توقيف اموال براي دريافت مهريه
ممكن است مرد بتواند مهريه را به صورت يكجا بپردازد اما از اين كار امتناع مي كند و مدعي عدم تمكن مالي است. در اين صورت زوجه مي تواند فهرستي از اموال مرد را ثبت و دستور توقيف بگيرد. بر اساس اين حكم تمام اموال مرد مصادره مي شود مگر مستثنيات دين. مقصود از مستثنيات دين، اموالي است كه اگر مصادره شود، مرد در زندگي و امرار معاش دچار مشكل مي شود. پس از توقيف اموال مرد، زن بايد به سرعت از طريق دادگاه مهريه را دريافت كند، در غير اين صورت مرد مي تواند حكم توقيف مال را لغو كند. پس از توقيف مال، در صورت استنكاف مرد از دادن مجدد مهريه زن، دادگاه مال را از طريق مزايده مي فروشد و مهريه زن را مي پردازد.

تبصره: زن براي دريافت حكم توقيف بايد حمايت مناسبي از دادگاه انجام دهد. مبلغ مقرر براي اين مورد 3/5 كل سكه هاي ادعايي مي باشد.

انتقال اموال قبل از تقاضاي جهيزيه

۱۹ بازديد


انتقال اموال قبل از تقاضاي جهيزيه
شما قطعاً بسياري از ادعاهاي مربوط به جهيزيه و خواستار آن از دوستان و خانواده خود را شنيده ايد. در حقيقت ، جهيزيه يكي از حقوق قانوني زنان است و زنان مي توانند تحت هر شرايطي آن را از همسران خود دريافت كنند. حال خوب است بدانيد كه اين روزها مردان معمولاً به دنبال روشهاي مختلفي براي جلوگيري از پرداخت جهيزيه به همسران خود هستند و ممكن است براي جلوگيري از آن هر كاري انجام دهند! يكي از اقداماتي كه مردان معمولاً براي جلوگيري از پرداخت جهيزيه انجام مي دهند ، انتقال اموال قبل از تقاضاي جهيزيه است. در ادامه ، ما اين موضوع را به طور كامل بررسي خواهيم كرد. به ما بپيوند. آيا انتقال اموال قبل از خواستار جهيزيه جرم محسوب مي شود؟
در قانون معامله ، فرار از دين يك جرم محسوب مي شود و مجازات براي آن تعيين مي شود. طبق ماده 4 شيوه اجراي مجازات هاي مالي ، اگر شخصي با قصد فرار از دين و تعهدات مالي خود ، اموال را به شخص ديگري منتقل كند ، عمل وي يك جرم محسوب مي شود و مجازات وي حبس است و اگر آگاهانه انتقال دهنده آگاهانه است و آگاهانه قبلاً چنين معامله اي را انجام داده است ، وي همچنين همدست در اين جنايت محسوب مي شود ، در اين صورت همان ملك ، و اگر ملك نابود يا منتقل شده باشد ، همان يا قيمت آن از دارايي انتقال دهنده گرفته مي شود به عنوان جريمه و به متقاضي داده مي شود. با اين حال ، طبق توضيحات زير ، انتقال اموال قبل از تقاضاي جهيزيه فرار از دين محسوب نمي شود ، بنابراين اين يك جرم يا مجازات نيست. آيا انتقال اموال قبل از خواستار جهيزيه فرار از دين را در نظر گرفته است؟
نه خوب است بدانيد كه اگر دارايي اين مرد قبل از دادخواست جهيزيه يا تقاضاي جهيزيه از زن بدست آيد ، به عنوان فرار از دين در نظر گرفته نمي شود. در حقيقت ، درست همانطور كه جهيزيه يك حق است و زنان حق آن را دارند ، مالكيت ملك حق انجام هر كاري را كه مالك مي خواهد با آن انجام دهد ، ايجاد مي كند. بنابراين ، در صورت انتقال ملك قبل از جهيزيه ، فرار از دين محسوب نمي شود.

آيا انتقال ملك قبل از تقاضاي جهيزيه يك معامله رسمي است؟
خوب است بدانيد كه تحت شرايط خاص ، انتقال ملك قبل از خواستار جهيزيه مي تواند يك معامله رسمي در نظر گرفته شود. قبل از آن ، بهتر است مفهوم معامله رسمي را بررسي كنيم. منظور از معامله رسمي در انتقال ملك قبل از تقاضاي جهيزيه چيست؟
در حقيقت ، آن را معامله رسمي خوانده مي شود كه به شكل واقعي خود انجام نمي شود و پول بين طرفين معامله رد و بدل نمي شود و در نتيجه ، هيچ يك از طرفين معامله قصد و هدف انجام آن را ندارند معامله اگر چنين شرايطي وجود داشته باشد ، مي توان ثابت كرد كه معامله يك معامله رسمي است و پس از طي كردن روند ، دادگاه دستور لغو چنين معامله اي را صادر مي كند.

حال اگر مردي پس از پياده سازي همسرش با اموال خود سر و كار داشته باشد ، گفته مي شود كه اين معامله رسمي است و دادگاه آن را باطل مي كند. حال ممكن است سوالي داشته باشيد كه اگر مرد قبل از خواستار جهيزيه از زن ، ملك را منتقل كند ، اين تعهد چيست؟ آيا مي توان آن معامله را رسمي در نظر گرفت؟ توجه داشته باشيد كه اگر چنين وضعيتي وجود داشته باشد ، يعني وقتي مرد به دليل جهيزيه به همسرش بدهكار است ، اگر معامله انجام دهد و به عنوان مثال ، اموال خود را به يكي از بستگان خود منتقل كند ، اين معامله اساساً رسمي تلقي مي شود ، مگر اينكه كسي كه مي تواند ثابت كند كه به هيچ وجه رسمي نيست مانند پرداخت پول و غيره. با توجه به آنچه گفته شده است ، معمولاً اثبات رسمي بودن معامله اي كه قبل از تقاضا براي جهيزيه اتفاق مي افتد آسان نيست ، اما اگر چنين باشد معاملات اگر تقاضا براي جهيزيه انجام شود ، معمولاً ثابت مي شود كه معامله رسمي است و دادگاه نيز چنين معاملات را راحت تر لغو مي كند. در اين صورت ، توقيف اموال اين مرد براي مبلغ بدهي وي صادر مي شود؟
خوب است بدانيد كه اگر شرايطي وجود داشته باشد ، دادگاه به درخواست همسر ، تصرف اموال مرد را صادر مي كند ، مانند ؛

به طور كلي ، مالي وجود دارد.
انتقال دهنده همچنين بايد از هدف و اهداف انسان آگاه باشد.
همسر مي تواند ثابت كند كه معامله انجام شده توسط اين مرد غير واقعي بود.
همسر بايد ثابت كند كه هدف اين مرد در انجام معامله فرار از دين بود.

حضانت فرزند پس از طلاق

۲۲ بازديد

 

 


طلاق يكي از مهمترين پرونده هايي است كه امروزه در دادگاه ها بررسي مي شود. طلاق تنها مربوط به جدايي طرفين نيست و موارد بسيار ديگري را نيز شامل مي شود. يكي از اين موارد مربوط به فرزندان طرفين است. حضانت فرزند پس از طلاق يكي از مهمترين موارد طلاق است كه بايد مورد بررسي دقيق قرار گيرد. قوانين زيادي براي حضانت فرزندان پس از طلاق تدوين شده است كه در اين مقاله به آنها مي پردازيم. در ماده 1168 قانون مدني تصريح شده است كه حضانت فرزندان حق و تكليف پدر و مادر است مگر اينكه آن دو از يكديگر جدا باشند. لايو كه در ادامه قوانين آن به طور كامل توضيح داده خواهد شد. اهميت تعيين حضانت فرزند پس از طلاق در قانون

يكي از مهمترين قوانيني كه در ايران براي حمايت از خانواده تدوين شده، قانون حمايت از خانواده است. در اين قانون تصريح شده است كه حضانت فرزندان تعيين نمي شود و حكم طلاق صادر نمي شود.

 


همچنين اين قانون در مورد حضانت فرزندان قبل از طلاق چنين مي گويد:

 


... در خصوص حضانت و نگهداري از فرزندان و نحوه پرداخت هزينه هاي حضانت و نگهداري تصميم مقتضي مي گيرد. همچنين دادگاه بايد با توجه به وابستگي عاطفي و مصلحت طفل، ترتيب، زمان و مكان ملاقات او با والدين و ساير بستگان را تعيين كند. حضانت طفل پس از طلاق تا هفت سالگي

طبق قانون جديدي كه در سال 1381 بنا به مصلحت و تشخيص طفل وضع شد، حضانت طفل پس از طلاق بر اساس سن او تا هفت سالگي و بعد از آن تعيين مي شود. مطابق ماده 1169 قانون مدني:

 


براي حضانت فرزندي كه پدر و مادرش جدا از هم زندگي مي كنند، مادر تا سن هفت سالگي اولويت دارد و بعد از آن با پدر است. با توجه به علاقه كودك حضانت او تا 7 سالگي با مادر است. مگر اينكه مادر ديوانه شود، يا دوباره ازدواج كند. در ماده 1170 قانون مدني آمده است كه اگر مادر در اين 7 سال دچار جنون يا ازدواج مجدد شود، پس از طلاق، حضانت طفل به عهده پدر خواهد بود.

 


لازم به ذكر است كه اگرچه اين موارد به صراحت تعيين شده است، اما بسته به مورد ممكن است تغيير كنند. يعني اگر پدر صلاحيت نداشته باشد يا خوب باشد كه فرزند نزد مادر بماند، دادگاه حضانت طفل را از او نمي گيرد. تشخيص اين پرونده بر عهده قاضي و دادگاه صالح است. حضانت طفل بعد از طلاق بعد از هفت سالگي

بعد از هفت سالگي طبق قانون بايد حضانت به پدر داده شود. اما در تبصره ماده ۱۱۶۹ آمده است كه پس از هفت سالگي در صورت بروز اختلاف، حضانت طفل با رعايت مصلحت با تشخيص دادگاه است.

 


يعني اگر بعد از هفت سالگي مشخص شود كه پدر صلاحيت نگهداري از فرزندان را ندارد و پس از طلاق نيز توانايي دريافت حضانت فرزند را ندارد، حضانت با مادر باقي مي ماند.

در بالا اشاره كرديم كه اگر مادر قبل از ۷ سالگي دچار جنون يا ازدواج مجدد شود، حضانت به پدر محول مي شود. اما شرايط ديگري نيز وجود دارد كه به موجب آن پس از طلاق، حضانت طفل از يكي از طرفين سلب مي شود. در قانون آمده است كه حضانت فرزندان را نمي توان از كسي سلب كرد مگر به دليل قانوني.

 


در ماده 1173 قانون مدني چنين آمده است:

 


هر گاه به دليل عدم مراقبت يا انحطاط اخلاقي والديني كه طفل تحت حضانت اوست، سلامت جسماني يا تربيت اخلاقي طفل در معرض خطر قرار گيرد، دادگاه مي تواند بنا به درخواست بستگان طفل يا به تقاضاي قيم او تصميم بگيرد. يا به درخواست رئيس حوزه قضايي. فرزندخواندگي براي حضانت فرزند

 

 

 

1) اعتياد مضر به الكل، مواد مخدر و قمار.

2) شهرت به فساد اخلاقي و فحشا.

3) ابتلا به بيماري هاي رواني با تشخيص پزشكي قانوني.

4) آزار و اذيت كودك يا اجبار او به مشاغل غيراخلاقي مانند فساد و فحشا، تكدي گري و قاچاق.

5) تكرار حمله خارج از حد معمول.

به اجرا گذاشتن مهريه چقدر طول مي كشد؟

۲۸ بازديد


اجراي مهريه چقدر طول مي كشد؟
يكي از راه هايي كه زن مي تواند مهريه خود را دريافت كند، اجراي مهريه است. اما مدت زمان اجراي مهريه يكي از سوالات و دغدغه هاي مردم است. مهريه يكي از حقوق زن است و به موجب عقد نكاح متعلق به زن است. اما گاهي با وجود مطالبه مهريه زن، مهريه را نمي پردازد و زن مجبور مي شود به طرق ديگري اقدام كند.

يكي از مهم ترين راه هاي مطالبه مهريه اجراي مهريه است. گفتني است اجراي مهريه از نظر قانوني موجب تسريع در دريافت مهريه نمي شود و رسيدگي در اين موارد طولاني است. اما اجراي مهريه و دريافت حكم جذب همسر مي تواند او را براي پرداخت مهريه تحت فشار قرار دهد.

بنابراين در پاسخ به اين سوال كه اجراي مهريه چقدر طول مي كشد، زمان اقدام و وصول حكم توقيف چندان طولاني نيست، اما مدت رسيدگي و دريافت مهريه طولاني است و حتي ممكن است چندين سال طول بكشد. در صورت اطمينان از تمكن مالي زوجين براي پرداخت مهريه، بهتر است علاوه بر اجراي مهريه، از طريق اجراي ثبت، فهرست اموال مرد را نيز ارائه و اموال را تصرف كنيد. اتفاق افتادن

در اين صورت امكان پرداخت مهريه در زمان كوتاه افزايش مي يابد. همچنين مي توانيد با مطالبه مهريه مرد را از بيرون رفتن منع كنيد كه اين امر نيز مي تواند در پرداخت مهريه در مدت كوتاهي موثر باشد. اگر مطالبه مهريه مربوط به طلاق باشد در اين صورت اين اقدام مي تواند راهگشا باشد. be اما اگر قصد طلاق نداريد، لازم به ذكر است كه علاوه بر نگراني از زمان اجراي مهريه، اين مشكل نيز وجود دارد كه اين عمل مي تواند اساس زندگي مشترك شما را از بين ببرد. اگر بتوانيد با توافق و رضايت طرفين مهريه خود را دريافت كنيد اين كار منطقي تر و سريعتر است.

تبصره: هزينه دادرسي اجراي مهريه به عهده زوجه مي باشد.
همچنين طبق قانون مهريه تا 110 سكه براي ضمانت اجراي نكاح وجود دارد. يعني براي 110 سكه يك مرد دستگير مي شود اما بيشتر از آن نمي توان مرد را زنداني كرد.
اگر قصد مصادره اموال مرد را براي پرداخت مهريه داريد بايد با عرضه مناسب معادل 3.5 سكه از كل مطالبه شده به دادگاه ارائه شود.
در اين مقاله به اين سوال پاسخ داديم كه اجراي مهريه چقدر طول مي كشد؟ براي كسب اطلاعات بيشتر و مشاوره حقوقي در خصوص دريافت مهريه و در صورت نياز به استخدام وكيل مناسب مي توانيد به سايت آواي وكيل مراجعه نماييد.

فراموش نكنيد كه زمان در فرآيند دريافت جهيزيه بسيار مهم است. به همين دليل مدت زمان اجراي جهيزيه براي شما مهم است. در زمان وصول جهيزيه انجام هر كاري و هر اقدام قانوني در زمان مناسب بسيار مهم است. تاخير شما در اقدام ممكن است مدت دريافت مهريه شما را ماهها به تاخير بيندازد. به همين دليل است كه دانستن زمان مناسب براي انجام هر كاري مهم است.

طلاق توافقي چقدر طول مي كشد؟

۲۰ بازديد

طلاق توافقي چقدر طول مي كشد؟
ازدواج يكي از رايج ترين قراردادها در هر جامعه اي است. اما اين ازدواج هميشه عاقبت به خير نمي شود و گاهي با شكست مواجه مي شود. پس از اينكه ادامه زندگي براي هر يك از طرفين غيرممكن مي شود، اين زوج به دنبال راهي براي جدايي قانوني مي گردند. طلاق راهي براي جدايي افراد طبق قانون است. از آنجا مشكلات زندگي زناشويي طرفين را تحت فشار قرار مي دهد، زوجين به دنبال راهي سريع هستند كه طلاق توافقي بهترين گزينه است. ممكن است اين سوال پيش بيايد كه طلاق توافقي چقدر زمان مي برد كه در اين مقاله به طور كامل توضيح خواهيم داد.

طلاق يك رويداد رسمي تلقي مي شود كه براي دريافت حكم آن بايد رعايت شود. طلاق اعم از توافقي يا غير توافقي تشريفاتي دارد. اما طلاق توافقي تشريفات بسيار كمتري دارد و زمان بسيار كمتري نسبت به طلاق غير توافقي مي گيرد. هر يك از مراحل طلاق توافقي مدتي طول مي كشد. برخي از اين مراحل الزامي است و بايد رعايت شود و برخي ديگر براي كاهش زمان وصول صيغه طلاق قابل حذف است. در ادامه توضيح خواهيم داد كه هر يك از مراحل طلاق توافقي چقدر طول مي كشد. مراحل طلاق توافقي چقدر طول مي كشد؟
1- درخواست طلاق و تعيين شعبه: در مرحله اول يكي از طرفين بايد درخواست طلاق خود را در يكي از مراجع قضايي ثبت كند. پس از درخواست اين مورد، پيامكي براي شما ارسال و به شعبه دادگاه خانواده مورد نظر دعوت خواهيد شد. در پاسخ به اين سوال كه اين مرحله از طلاق توافقي چقدر طول مي كشد، بايد گفت تا ده روز ديگر براي شما پيامك ارسال مي شود. زمان ارسال پيامك به ميزان شلوغي شعب دادگاه خانواده بستگي دارد.

اگر ظرف ده روز براي شما ارسال نشده است، بهتر است از طريق دفاتر قضايي درخواست خود را پيگيري كنيد.

2- حضور در دادگاه: پس از تعيين وقت مراجعه كه بر اساس تعداد مراجعه كنندگان شعبه مورد نظر شما تعيين مي شود، بايد در تاريخ مذكور در دادگاه حضور يابند. در مقابل قاضي درخواست خود را كه مبني بر طلاق توافقي است بيان مي كنيد. پس از بيان اظهارات خود به مشاوره و داوري ارجاع خواهيد شد. اين مرحله از طلاق توافقي نيز زمان بسيار كمي مي برد.

3- مشاوره و داوري: در طلاق توافقي، مشاوره و داوري چقدر طول مي كشد؟ قضاوت بايد توسط نزديكان شما انجام شود. در واقع داوري به اين معناست كه نزديكان شما سعي مي كنند بين شما سازش كنند. شما بايد اين افراد را به دادگاه معرفي كنيد و گزارش آنها را مبني بر عدم امكان سازش به دادگاه ارائه دهيد. در مشاوره بايد توسط يكي از مشاوران مورد تاييد قوه قضائيه مشاوره داشته باشيد. تعداد اين جلسات را قاضي تعيين مي كند اما معمولا جلسات مشاوره طلاق 5 جلسه به طول مي انجامد. 4- حضانت فرزندان و پرداخت حقوق زن: در جلسه بعدي دادگاه بايد مداركي را ارائه دهيد كه نشان دهنده حقوق زن و حضانت باشد. بچه ها موافقيد اگر در مورد هيچ يك از اين موارد موافق نباشيد، طلاق توافقي بيشتر طول مي كشد. قاضي پس از تصميم گيري در مورد تمامي اين موارد، دستور عدم سازش را صادر مي كند كه بايد به ادارات ثبت احوال شود.

5- ثبت رسمي طلاق: پس از صدور حكم عدم انطباق بايد به يكي از دفاتر ثبت طلاق مراجعه و صيغه طلاق را صادر و آن را به صورت رسمي ثبت كرد. ثبت طلاق توافقي چقدر طول مي كشد؟
1- پس از صدور حكم عدم سازش بين زوجين حداكثر تا 3 ماه فرصت داريد به دفترخانه مراجعه و طلاق خود را ثبت نماييد. در واقع 3 ماه طول مي كشد تا حكم طلاق متقابل از بين برود و پس از آن مجدداً حكم صادر شود.

2- در صورت عدم مراجعه زن براي ثبت طلاق، مرد مي تواند حكم طلاق را صادر كند. اما اگر مرد نيايد، زن به تنهايي نمي تواند طلاق دهد. مرد 15 روز فرصت دارد براي امضاي سند ازدواج به دفتر طلاق مراجعه كند.

3- اگر بعد از 15 روز مرد براي ثبت طلاق نيامد، زن به تنهايي مي تواند طلاق را صادر و ثبت كند مگر اينكه مرد عذر موجهي براي غيبت خود داشته باشد.

4- در صورت پيگيري طلاق توسط وكيل، نيازي به حضور طرفين نيست و دريافت حكم عدم سازش و ثبت طلاق در زمان بسيار كوتاهتر و بسيار آسان تري صورت مي گيرد.

راه هاي طلاق زن بدون مهريه

۱۸ بازديد


راه هاي طلاق زن بدون مهريه
مهريه يكي از مهمترين حقوقي است كه در عقد ازدواج تعيين مي شود و متعلق به زن است. جهيزيه و وصول آن ضمانت اجرا بسيار بالايي دارد و راه هاي زيادي براي دريافت آن از طريق قانون وجود دارد. اما ممكن است زوجين به دلايل مختلف قصد طلاق زن را داشته باشند، اما نگران مهريه و پرداخت آن باشند. روش هاي زيادي براي طلاق زن بدون مهريه وجود ندارد، اما راه هايي براي اين كار وجود دارد. اگر به دنبال راه هايي براي طلاق زن بدون مهريه هستيد، بهتر است اين مقاله درباره فسخ نكاح را از دست ندهيد.
اولين نكته اي كه مهم است و در آن مهريه به زن تعلق نمي گيرد، بطلان عقد است. نكاح نيز عقد است و شروط اساسي در آن مطرح است كه در صورت عدم تحقق اين شرايط عقد باطل مي شود. بطلان عقد به اين معناست كه نكاح از ابتدا صحيح نبوده، بنابراين زن مستحق مهريه نخواهد بود. البته در اين قسمت نمي توان گفت كه مرد يكي از راه هاي طلاق زن را بدون مهريه طي كرده است، زيرا اصلاً ازدواجي صورت نگرفته است.
فسخ قراردادها يكي از تضمين هايي است كه قانون براي هر ازدواجي تعيين كرده است. در واقع در اين نوع جدايي يكي از طرفين به دليل مواردي كه در قانون براي فسخ نكاح ذكر شده است، عقد را فسخ مي كند و موجب جدايي مي شود.

اما شايان ذكر است كه اگر اين فسخ در حالت باكرگي زن و بدون نسبت انجام شود، زن مستحق دريافت مهريه نيست. در ماده 1101 قانون مدني به اين موضوع اشاره شده است: اگر عقد قبل از دخول به دليلي فسخ شود زن حق مهريه ندارد مگر اينكه موجب فسخ باشد كه در اين صورت زن مستحق نصف است. از مهريه عليرغم فسخ نكاح. قوانين طلاق زن بدون مهريه
مواردي كه مهريه به زن داده نمي شود را بيان كرديم. اگر هيچ يك از شرايط فوق براي شما صادق نيست، روش ديگري براي طلاق زن بدون مهريه وجود دارد كه در ادامه به تفصيل توضيح خواهيم داد.

شايان ذكر است در زمان طلاق بايد در مورد مهريه تصميم بگيريد و حتي اگر يكي از راه هاي طلاق زن بدون مهريه را در پيش گرفته ايد بايد در زمان جدايي به طور كامل مشخص شود.

اين موضوع در ماده 29 قانون حمايت از خانواده به شرح زير آمده است:

دادگاه به نظر خود با توجه به مفاد قرارداد و مندرجات سند ازدواج تكليف مهريه و جهيزيه و نفقه زوجه و اولاد و اولاد و نيز حقوق مربوط به ايام را تعيين كرد. نكاح طرفين طبق تبصره ماده 336 قانون مدني و نحوه حضانت و نگهداري فرزندان. تصميم مناسب در مورد نحوه پرداخت هزينه هاي نگهداري و نگهداري گرفته مي شود.

جهيزيه در صورت امكان
مهريه در زمان مطالبه و در زمان مطالبه به دو صورت تعيين مي شود. اما در مورد مهريه اين بستگي به زماني دارد كه مرد توانايي پرداخت مهريه را داشته باشد.

يعني اگر مهريه از نوع موجود باشد زن هر وقت بخواهد نمي تواند مهريه را دريافت كند و تا زماني كه مرد توانايي مالي براي پرداخت مهريه نداشته باشد وصول او به تعويق مي افتد. در اين صورت اگر مرد در زمان جدايي از زن توانايي مالي نداشته باشد، مي تواند زن را بدون مهريه طلاق دهد.

گفتني است در اين يكي از راه هاي طلاق زن بدون مهريه، عدم وصول مهريه دائمي نبوده و حق مهريه از زن سلب نمي شود، بلكه فقط زمان پرداخت آن به موكول مي شود. زمان توانايي مالي مرد طلاق با حق طلاق
اما راه ديگري براي طلاق وجود دارد كه در آن مرد مي تواند زن را در صيغه طلاق يا به واسطه حق طلاق محضري وكيل كند. اعطاي حق طلاق كاملاً به اراده مرد بستگي دارد و شرايط مندرج در آن نيز توسط مرد تعيين مي شود. در واقع از آنجايي كه مرد است كه حق طلاق يا وكالت مي دهد، شرايط نيز توسط او تعيين مي شود. يكي از راه هاي طلاق زن بدون مهريه اين است كه در وكالتنامه و حق طلاق شرط كنيد كه به او اعطا كنيد كه طبق اين وكالت زماني مي توانيد حكم طلاق را دريافت كنيد كه مهريه خود را پرداخت كرده ايد. يعني اين شرط مشخص شده است:

بر اساس اين وكالت، زن در طلاق وكيل است مشروط بر اينكه مهريه خود را بدهد. در اين صورت اگر با توسل به وكالت نامه مذكور طلاق حاصل شود، زوجه نمي تواند مهريه را مطالبه كند.