ترغيب به سرمايه گذاري

۸ بازديد

 

تقلب از طريق ترغيب به سرمايه گذاري

جرم كلاهبرداري يكي از جرايم عليه مال و مالكيت است كه عبارت است از تحصيل مال غير كه توسط كلاهبردار با توسل به كلاهبرداري انجام مي شود. كلاهبرداري جرم مالي است. متعلق به چيزي است كه ارزش اقتصادي دارد و قابل تبديل به پول است. در جرم كلاهبرداري، هر چيزي كه داراي مال باشد اعم از منقول و غيرمنقول، موضوع جرم كلاهبرداري است و اگر كسي مال ديگري را به وسيله كلاهبرداري از صاحبش بگيرد و به تصرف خود درآورد يا با انجام عمل. مانورهاي تقلبي خريد با قيمت كمتر از قيمت واقعي با احراز ساير شرايط تقلب محسوب مي شود. لازم به ذكر است كه در كلاهبرداري، بردن مال قرباني بايد از طريق فريب باشد. احكام و ويژگي هاي عمومي جرم كلاهبرداري

كلاهبرداري عبارت است از تصرف مال ديگري به وسيله يا عمليات متقلبانه. عنصر قانوني كلاهبرداري در ماده يك قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و كلاهبرداري بيان شده است. اين ماده مقرر مي دارد هركس با حيله و كلاهبرداري مردم را به وجود شركت ها يا مشاغل يا كارخانه ها يا مؤسسات خيالي يا داشتن اموال و اختيارات واهي يا اميد به چيزهاي غير واقعي يا حوادث و حوادث غيرواقعي فريب دهد. ترساندن يا گرفتن نام يا عنوان جعلي و تحصيل وجوه يا اموال يا اسناد يا برات يا حساب هاي دريافتني و مانند آن از طريق يكي از دستگاه هاي مذكور يا ساير وسايل متقلبانه و گرفتن مال ديگري از اين طريق كلاهبرداري محسوب مي شود و علاوه بر آن. به رد اصل مال از صاحب آن به حبس از يك تا هفت سال و پرداخت جزاي نقدي معادل وجه دريافتي محكوم مي شود.

همانطور كه مشاهده مي شود در اين مقاله هم جرم و هم مجازات در متن مقاله ذكر شده است.

 

 

 

مصاديق حقوقي توسل به وسايل متقلبانه در كلاهبرداري

1- فريب دادن مردم به وجود شركت ها يا مشاغل، كارخانه ها يا مؤسسات ساختگي

2- فريب مردم به داشتن خواص و قواي واهي

3- اميد به چيزهاي غير واقعي

4- ترساندن مردم از حوادث و اتفاقات غير واقعي

5- گزينه نام يا عنوان جعلي

لازم به ذكر است كه عنصر قانوني كلاهبرداري اينترنتي در ماده 67 قانون تجارت الكترونيك آمده است كه مي گويد هركس در زمينه مبادلات الكترونيكي از «داده هاي پيام»، برنامه ها و سيستم ها و وسايل رايانه اي سوء استفاده يا استفاده غيرمجاز كند. از ارتباطات از راه دور و ارتكاب اعمالي مانند ورود، پاك كردن، توقف «داده‌هاي پيام»، تداخل در عملكرد برنامه يا سيستم رايانه‌اي و غيره، فريب ديگران يا گمراه كردن سيستم‌هاي پردازش خودكار و مانند آن و از اين طريق براي خود. يا ديگران كسي كه وجوه يا مال يا امتيازات مالي تحصيل كند و مال ديگران را تصاحب كند مجرم شناخته مي شود و علاوه بر استرداد مال به صاحبان مال به حبس از يك تا سه سال و پرداخت جزاي نقدي محكوم مي شود. معادل اموال گرفته شده

براي ارتكاب جرم كلاهبرداري بايد رفتار مجرمانه مرتكب كه براي اغفال بزه ديده متوسل به كلاهبرداري است منجر به نتيجه مجرمانه بردن مال ديگران شود و بين آنها رابطه سببيت وجود داشته باشد.

 

 

 

شرايط ارتكاب جرم كلاهبرداري

1- وسيله مورد استفاده كلاهبردار بايد متقلبانه باشد.

2- نتيجه مورد نظر از ارتكاب جرم حاصل شده باشد زيرا كلاهبرداري از جرايم مقيد به نتيجه است. بنابراين براي تحقق جرم بايد مال مورد نظر كلاهبردار تحصيل شود

3- در اثر توسل به وسايل متقلبانه، قرباني بايد فريب خورده و فريب خورده و در اثر اين فريب، مال خود را به كلاهبردار بدهد.

4- مال مسروقه بايد متعلق به ديگري باشد

5- جرم با علم و آگاهي و اراده مرتكب واقع شود

اسناد قانوني در مورد تقلب در سرمايه گذاري

ماده 1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري

هركس با حيله و كلاهبرداري مردم را به وجود شركت ها يا مشاغل يا كارخانه ها يا مؤسسات خيالي يا مالكيت اموال و اختيارات واهي فريب دهد يا به چيزهاي غيرواقعي اميدوار باشد يا مردم را از حوادث و اتفاقات غير واقعي يا نام عنوان جعلي به دست مي آورد و از يكي از دستگاه هاي مذكور يا ساير وسايل متقلبانه براي تحصيل وجوه يا اموال يا اسناد يا حواله يا قبوض يا تسويه حساب و امثال آن استفاده مي كند و مال ديگري را از اين طريق تصاحب مي كند كلاهبرداري محسوب مي شود و علاوه بر انكار اصل مال به صاحب آن به حبس از 1 تا 7 سال و پرداخت جزاي نقدي معادل وجه دريافتي محكوم خواهد شد.

در صورتي كه مرتكب برخلاف واقع، عنوان يا سمت مأموريتي را از طرف سازمان هاي دولتي به خود اختصاص داده باشد.نهادها يا وابسته به دولت يا شركت هاي دولتي يا شوراها يا شهرداري ها يا نهادهاي انقلابي و به طور كلي نيروهاي سه گانه و نيز نيروهاي مسلح و مؤسسات و سازمان هاي خدمات عمومي و يا اينكه جرم از طريق وسايل ارتباط جمعي مانند راديو انجام شده باشد. تلويزيون، روزنامه ها و مجلات، يا از طريق سخنراني عمومي، يا با انتشار آگهي چاپي يا كتبي، يا اينكه مرتكب كارمند دولت يا مؤسسات و سازمان هاي وابسته به دولت يا وابسته به دولت، يا شهرداري ها يا مؤسسات خدمات عمومي انقلابي باشد. علاوه بر انكار اصل مال به صاحب آن به حبس از 2 تا 10 سال و انفصال دائم از خدمات دولتي و پرداخت جزاي نقدي معادل وجه دريافتي محكوم خواهد شد.

حقوق كودكان

۱۳ بازديد

كودك از بدو تولد تا 18 سالگي را شامل مي شود. حقوق كودكان از اين نظر حائز اهميت است كه فراتر از دستورات اخلاقي به مقررات جامع با ضمانت اجراي قانوني براي حمايت جسمي، روحي، اخلاقي، عاطفي و جنسي از كودكان مي رود. حقوق كودك در ايران
در ايران عليرغم وجود مقررات پراكنده، قوانيني در خصوص حمايت از كودكان وجود دارد كه از آن جمله مي توان به قانون مجازات اسلامي، قانون مدني، قانون حمايت از خانواده، قانون تأمين زنان و كودكان بدون سرپرست و قانون حمايت از كودكان اشاره كرد. تامين وسايل و امكانات براي آموزش كودكان و نوجوانان ايراني. شكل قانون «حمايت از كودكان و نوجوانان» به وجود آمد.
 
بر اساس ماده 2 قانون حمايت از كودكان و نوجوانان، هر نوع آزار و اذيت كودكان و نوجوانان كه موجب آسيب جسمي يا روحي و اخلاقي آنها شود و سلامت جسمي يا روحي آنها را به خطر اندازد ممنوع است.
به طور كلي موارد زير از مهم ترين منافع و حقوق كودكان است كه نياز به حمايت دارند:
1- حق حيات كودك
2- هويت كودك شامل سن، جنس، نژاد كودك
3- مراقبت و نگهداري و امنيت كودك
4- رفاه كودكان
5- حق آزادي بيان كودك
6- حق بر سلامت و آموزش كودك
 
 
 
مقررات و ويژگي هاي قوانين مربوط به حقوق كودك
در قانون مدني و قانون حمايت خانواده به مصلحت طفل توجه شده و پس از آن در آراء قضايي مربوط به حضانت طفل به اين موضوع توجه شده است. اين رويه عمدتاً ناشي از تعهدات ملي و بين المللي دولت در زمينه رعايت مفاد كنوانسيون حقوق كودك و نيز رعايت تعهدات ناشي از شرع مقدس اسلام است. اما بر اساس آنچه در قانون ايران آمده است، مبناي اجراي كنوانسيون كودك، انطباق آن با موازين شرعي است.
وجه مشترك همه قوانين و مقررات مربوط به حقوق كودك اين است كه كودك نبايد از نظر جسمي و روحي آسيب ببيند و لازمه رشد و نمو اوست. بر اساس كنوانسيون حقوق كودك و اعلاميه جهاني حقوق كودك، والدين يا قيم قانوني مسئوليت اصلي رشد و تكامل كودك را بر عهده دارند و اساسي ترين موضوع آنها حفظ منافع و مصالح كودك است. كودك
اكثر حمايت هاي قانوني از كودك آزاري در قالب حمايت هاي كيفري در قانون مجازات اسلامي نيز متجلي شده است. با اين وجود قانونگذار گاه كودك بزه ديده را دليل تخفيف مجازات و گاه دليل تشديد مجازات دانسته و در نهايت براي حمايت از اطفال، ارتكاب اعمالي كه جرم عليه بزرگسالان نباشد، جرايم عليه كودكان محسوب مي شود.
قانونگذار در مواردي يكي از دلايل تخفيف مجازات را كم سن بودن مجني عليه دانسته است. مثلاً در جرم گزاف مشمول حد (هشتاد ضربه شلاق) در ماده 146 قانون مجازات اسلامي قبلي مصوب 1370 شرط اجراي حد بلوغ، دليل، اختيار و نيت مرتكب گدز و از طرف ديگر براي گاذز شرط بلوغ عقل است. ، اسلام و عفاف را قرار داده است. همچنين در ماده 147، شخص بالغ و عاقل كه شخص نابالغ را بدنام كند تا 74 ضربه شلاق تعزير مي شود.
 
بنابراين عدم بلوغ مجني عليه يكي از موارد تبديل حد به تعزيري يعني يكي از موارد تخفيف مجازات است. همچنين در جرم زناي محصنه، اگر زن متاهل با پسر نابالغ زنا كند، از حد رجم كاسته مي شود و زن فقط به 100 ضربه شلاق محكوم مي شود.
در قانون مجازات اسلامي جديد مصوب 1391، فصل دهم آن از مواد 88 تا 95 به مجازات ها و اقدامات پيشگيرانه و تربيتي اطفال و نوجوانان مي پردازد.

ممنوعيت ارائه خدمات براي تحت فشار قرار دادن متهم و بدهكار

۶ بازديد

 

ممكن است افراد با مراجعه به بانك، اداره ثبت، دفتر اسناد رسمي و يا دفتر ازدواج و طلاق با پيغام «خدمات براي دارنده كد ملي ممنوع است» يا «اطلاعات ثبت نام مطابق با سامانه ثبت احوال نيست» مواجه شوند. تا زماني كه آنها نمي توانند هيچ يك از خدمات عمومي را كه با كد مليت آنها انجام مي شود (حتي ثبت تولد نوزاد يا تزريق واكسن كرونا) انجام دهند. در اين مقاله به بررسي سند قانوني و موارد صدور خدمات ممنوعه و نحوه حذف خدمات ممنوعه در قوانين ايران مي پردازيم.

بر اساس ماده 18 دستورالعمل ساماندهي و تسريع در اجراي احكام مدني مصوبه شماره 100/108841/9000 مورخ 30/07/98، رئيس قوه قضائيه، مركز آمار و فناوري اطلاعات قوه قضائيه موظف است اتخاذ تدابيري براي سازماندهي و تسريع در اجراي احكام مدني. در بند هف بند 1 اين ماده «بهبود نظام مديريت پرونده قضايي با ايجاد ظرفيت ممنوعيت خدمات و انسداد حساب محكومان مالي موضوع مواد 17 و 19 قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي». پيش بيني شده است.

 

 

 

موارد ممنوعه خدمت به محكوم

خاطرنشان مي شود در دستورالعمل مذكور صرفاً امكان ممنوعيت خدمات اشخاص در خصوص دعاوي حقوقي مالي را پيش بيني كرده است.

 

اما در عمل دايره خدمات ممنوعه به اين دعاوي ختم نمي شود و ساير مراجع قضايي با تفسيري موسع از اين بخشنامه كه منحصر به محكوميت هاي مالي است مصاديق آن را تدوين كرده اند و رويه قضايي مغاير با قانون اساسي است. قانون در اين زمينه براي گسترش دامنه كاربرد اين ماده ايجاد شده است.

 

از موارد ايجاد ممنوعه خدمات استفاده كنيد

1- در اجراي احكام حقوقي و مالي در راستاي اجراي قانون نحوه اجراي مجازات هاي مالي.

 

2- در محاكم به عنوان تكميل حكم كيفري توسط مقام قضايي دادگاه

3- در اجراي احكام كيفري اعم از مجازات يا مجازات مالي (مانند ديه يا استرداد مال) با اجراي احكام كيفري.

4- در موارد مشكوك به الهويه يا در مورد ايراني بودن شخص مورد ترديد دادگاه يا اقدام مستقيم اداره ثبت احوال.

5- در بدهي هاي مالي به دستگاه قضايي اعم از جريمه نقدي يا پرداخت نقدي از طريق اجراي احكام كيفري.

6- در خصوص سربازان ترك خدمت به دستور دادگاه نظامي

امكان ابطال وكالتنامه فروش

۱۱ بازديد

 امكان ابطال وكالتنامه فروش

وكالت عقدي است كه به موجب آن يكي از طرفين، طرف ديگر را به عنوان نماينده خود براي انجام كاري تعيين مي كند. وكالت دهنده را موكل و وكالت گيرنده را نماينده مي گويند. وقتي مالكي در مورد فروش ملك خود به ديگري وكالت مي دهد و حق عزل خود را سلب مي كند و به وكيل اجازه مي دهد كه وكالت را به خود يا ديگري و به هر مبلغي كه مقتضي بداند منتقل كند، وكالت ناميده مي شود. وكالت براي فروش . در وكالتنامه بيع، فروشنده در حين فروش سند را به نام خريدار نمي گذارد و خريدار نيز مالكيت ملك را ندارد، بلكه به خريدار وكالت مي دهد تا كارهاي مربوط به نقل و انتقال را انجام دهد. از خود سند راه هاي سلب صلاحيت و بي اعتباري نمايندگي فروش
1- فسخ وكالت: فسخ يك عمل حقوقي است، واقعه اي كه مستلزم اراده يكي از طرفين قرارداد است. حال اگر وصيت توسط موكل انجام شود به آن عزل وكيل مي گويند. موكل در هر زماني مي تواند وكيل را عزل كند و نيازي به توجيه كار خود ندارد.
 
بنابراين وقتي عقد وكالت حتي وكالت بيع منعقد مي شود، به دليل ماهيت آن كه عقدي صحيح و قابل فسخ است، وجود آن نامشخص است و موكل هر زمان كه بخواهد مي تواند وكالت را عزل كند. حال اگر در واقع خريد و فروش بين طرفين انجام شده باشد و فقط از پوشش وكالتنامه براي بيع و رويه حقوقي آنها استفاده شده باشد، قطعاً اين موضوع مي تواند موجب ضرر خريدار شود.
 
راه حلي كه براي اين امر در نظر گرفته شده است شرط عدم عزل وكيل همزمان با لزوم عقد خارجي است. بدين ترتيب شرط عدم عزل وكيل در عقود لازم قرار مي گيرد و حيات آن تا زماني كه عقد لازم به قوت خود باقي است ادامه مي يابد و چون شرط ذيل عقد لازم است از طريق آن عقد وكيل مي شود. قرارداد نيز ضروري خواهد بود.
 
2- انفسخ: انفسخ فسخ قهري و خودبه خودي عقد است. طبق قانون مدني وكالت در موارد زير باطل مي شود:
 
3- فوت و جنون وكيل يا موكل
 
4- حجر يكي از وكيل يا موكل در مواردي كه مانع وكالت شود.
 
5- تلف شدن مال عامل اعم از حوادث خارجي و يا فعل موكل
 
6- پايان مدت وكالت
 
 
 
بررسي امكان ابطال وكالتنامه
موارد بطلان وكالتنامه اگر آن را وكالت بدانيم مشمول موارد بطلان وكالت است و اگر آن را بيع بدانيم مشمول موارد بطلان بيع است. رويه قضايي در سال هاي اخير گرايش به نيت واقعي طرفين و اجراي قرارداد واقعي و پنهان پيدا كرده است. چنانكه شعبه پنجم ديوان عالي كشور در حكم شماره 22/10/1358 وكالت به قصد بيع را مشمول مقررات بيع دانسته و فوت وكيل را بلااثر در تصفيه و تعهد تشخيص داده است. از مشتريان
 
با وجود اين، وضعيت وكالت از حيث اعتبار و بطلان در همه موارد به حسب مدعي و انگيزه طرفين و مالكيت يا سلب حق مالك متفاوت است و نمي توان براي آن حكم واحدي صادر كرد. زيرا به دلايلي كه گاهي صحيح و گاهي باطل است. حتي مواردي كه از نظر ثبوت و زمان انتقال مالكيت صحيح است نيز شرايط خاص خود را دارد كه اغلب منجر به ضرر خريداران مي شود.
 
لذا پيشنهاد مي شود به جاي مراجعه به وكيل بيع، در مواردي كه آماده سازي مقدمات بيع زمان بر است، به منظور حصول اطمينان از انجام معامله توسط طرف مقابل، قراردادي در يك قرارداد منعقد شود. حس خاص (عقد غير معين كه اثر آن تعهد به انعقاد قرارداد بيع است) ث) پيشقدم شده و پس از احراز شرايط نقل و انتقال، با حضور در دفتر خانه، بيع را منعقد و نقل و انتقال را ثبت مي كنند.

شرايط انحلال قرارداد هديه 2

۶ بازديد

 

در مورد هديه به صغير، ديوانه يا احمق، قبض صحيح است.

ماده 800 قانون مدني

اگر هديه در اختيار متهب باشد، نيازي به قبض نيست.

ماده 801 قانون مدني

ممكن است هبه در مقابل باشد و بنابراين واقف كننده مي تواند شرط كند كه واقف به او پول اهدا كند يا عمل مشروعي را به رايگان انجام دهد.

ماده 802 قانون مدني

در صورت فوت گيرنده يا گيرنده قبل از قبض، هديه باطل است.

ماده 803 قانون مدني

حتي پس از قبض، واقف مي تواند با شرط هبه به هديه مراجعه كند، مگر در موارد زير:

1 اگر متهم پدر يا مادر يا فرزندان وهاب باشد.

2 در صورتي كه هبه معوض باشد و در عوض داده شود.

3. در صورت خارج شدن هبه از ملكيت موهوبه يا تبديل به حق غير مستحق اعم از اينكه قهراً باشد، مانند اينكه هبه را بردارند.

4 در صورت تغيير در هديه.

ماده 804 قانون مدني

در مورد رجوع واقف در صورت وصل مال واقف خواهد بود و اگر منقطع باشد مال واقف خواهد بود.

ماده 805 قانون مدني

پس از فوت وهاب يا راهن امكان تجديدنظر وجود ندارد.

ماده 806 قانون مدني

هر گاه طلبكار طلب خود را به مديون بدهد ديگر رجوع ندارد.

ماده 807 قانون مدني

اگر كسي به ديگري صدقه بدهد، رجوعي ندارد.

 

ماده 190 قانون مدني

شرايط زير براي صحت هر معامله ضروري است:

1) قصد طرفين و رضايت آنها

2) اهليت طرفين

3) موضوع خاص مورد معامله

4) مشروعيت معامله

ماده 191 قانون مدني

عقد به قصد تحرير به شرط سازگاري با چيزي كه دلالت بر قصد دارد محقق مي شود.

ماده 192 قانون مدني

در مواردي كه امكان تلفظ براي طرفين يا يكي از آنها وجود نداشته باشد، اشاره اي كه حاكي از قصد و رضايت باشد كافي است.

ماده 193 قانون مدني

معامله ممكن است به وسيله عملي كه حاكي از قصد و رضايت باشد، مانند قبض و قبض، منعقد شود، مگر در مواردي كه قانون استثنا كرده باشد.

ماده 194 قانون مدني

الفاظ و اشاره و ساير اعمالي كه طرفين معامله مي كنند بايد به نحوي توافق كنند كه يكي از طرفين همان عقدي را كه طرف ديگر قصد انعقاد آن را داشته است بپذيرد در غير اين صورت معامله باطل مي شود.

ماده 195 قانون مدني

اگر كسي در حال مستي يا بيهوشي يا خواب معامله كند، آن معامله به جهت عدم قصد باطل است.

ماده 196 قانون مدني

شخصي كه معامله اي انجام مي دهد براي خود معامله محسوب مي شود مگر اينكه در زمان عقد خلاف آن را معين كرده باشد يا خلاف آن ثابت شود ولي ممكن است شخص در حين انجام به نفع شخص ثالث تعهد كند. معامله اي براي خودش

ماده 197 قانون مدني

اگر قيمت يا ارزياب همان معامله متعلق به ديگري باشد، آن معامله براي صاحب همان معامله خواهد بود.

ماده 198 قانون مدني

ممكن است طرفين يا يكي از آنها به وكالت از طرف ديگر اقدام كند و همچنين ممكن است يك نفر به وكالت طرفين اقدام كند.

ماده 199 قانون مدني

رضايت حاصل از اشتباه يا اكراه بر معامله تأثيري ندارد.

ماده 200 قانون مدني

اشتباه وقتي موجب عدم نفوذ معامله مي شود كه مربوط به خود موضوع معامله باشد.

ماده 201 قانون مدني

اشتباه در شخص طرف، تأثيري در صحت معامله ندارد، مگر در مواردي كه شخصيت طرف، علت اصلي عقد بوده است.

ماده 202 قانون مدني

اكراه از اعمالي ناشي مي شود كه در يك فرد آگاه مؤثر است و جان، مال يا آبروي او را تهديد مي كند كه معمولاً غيرقابل تحمل است. در مورد اعمال اكراهي بايد سن، شخصيت، اخلاق و مرد يا زن بودن فرد مورد توجه قرار گيرد.

ماده 203 قانون مدني

اكراه موجب عدم نفوذ در معامله مي شود ولو اينكه توسط شخص خارجي غير از طرفين معامله صورت گيرد.

ماده 204 قانون مدني

تهديد شخص يا جان طرف معامله يا آبروي نزديكان او مانند زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان موجب اكراه مي شود. در اين مورد، تعيين قرب درجه براي تأثير اكراه بستگي به عرف دارد.

ماده 205 قانون مدني

هر گاه تهديد شده بداند كه تهديد كننده نمي تواند به موقع تهديد خود را انجام دهد يا بتواند بدون مشكل بر اكراه خود غلبه كند و معامله نكند، مكر محسوب نمي شود.

ماده 206 قانون مدني

اگر كسي در نتيجه يك موقعيت اضطراري معامله اي انجام دهد، اين استتوطئه محسوب نمي شود و معامله اضطراري معتبر خواهد بود.

ماده 207 قانون مدني

الزام شخص به معامله به دستور مراجع ذيصلاح قانوني، اكراه محسوب نمي شود.

ماده 208 قانون مدني

صرف ترس از كسي بدون اينكه توسط آن شخص تهديد شود، اكراه محسوب نمي شود.

ماده 209 قانون مدني

انعقاد معامله پس از رفع اكراه منجر به رسوخ معامله مي شود.

ماده ۲۱۰ قانون مدني

مشتريان بايد واجد شرايط تجارت باشند.

ماده ۲۱۱ قانون مدني

گفت‌وگوها براي اينكه شايستگي به حساب آيند، بايد بالغ و عاقل باشند.

ماده ۲۱۲ قانون مدني

برخورد با اشخاصي كه بالغ يا عاقل يا بالغ نيستند به دليل عدم صلاحيت باطل است.

ماده ۲۱۳ قانون مدني

معامله مهجرين معتبر نيست.

ماده ۲۱۴ قانون مدني

موضوع معامله بايد مال يا عملي باشد كه هر يك از طرفين متعهد به تحويل يا انجام آن مي شود.

ماده ۲۱۵ قانون مدني

معامله بايد داراي ارزش بوده و متضمن منفعت عقلايي مشروع باشد.

ماده ۲۱۶ قانون مدني

معامله نبايد داراي ابهام باشد مگر در موارد خاص كه اطلاع مختصر براي آن كافي است.

ماده ۲۱۷ قانون مدني

در معامله لازم نيست جهت آن مشخص شود، ولي اگر تصريح شده باشد بايد مشروع باشد وگرنه معامله باطل است.

ماده ۲۱۸ قانون مدني

هر گاه معلوم شود معامله به قصد فرار از دين بوده است، آن معامله باطل است.

ماده ۲۱۸ مكرر قانون مدني

در صورتي كه طلبكار به دادگاه دادخواست تقديم كند و دلايلي ارائه دهد كه مديون قصد دارد مال خود را براي فرار از دين بفروشد، دادگاه مي تواند دستور توقيف مال او به ميزان بدهي خود را بدهد كه در اين صورت حقي نخواهد داشت. براي فروش ملك بدون اجازه دادگاه.

شرايط انحلال قرارداد هديه

۲۰ بازديد

هديه در لغت به معناي دادن چيزي به كسي بدون معاوضه است. هبه در اصطلاح به معناي تحصيل رايگان مال است. تملك به معناي انتقال حق مالكيت به ديگري يا ايجاد پول در مالكيت ديگري است. با هديه، پول مال ديگري مي شود; پس هديه ازدواج است. شرط مجاني بودن موجب خارج شدن هبه از شمول عقودي چون بيع و صلح و معاوضه مي شود. نكات مهم انحلال قرارداد هديه
هديه در فقه اسلامي به معني دادن پول به ديگري مجاني است. بخشنده را «وهب»، گيرنده را «مثب» و مال را «عين محبه» مي‌گويند. عقد هبه با در خواست و قبول و وصول هبه شكل مي گيرد.
هر عقدي مستلزم صحت شرايط معامله است و هبه نيز از اين امر مستثني نيست. ماده 190 قانون مدني شرايط زير را براي صحت هر عقد بيان مي كند:
1- قصد و رضايت طرفين
2- اهليت طرفين
3- موضوع خاص مورد معامله
4- مشروعيت معامله
 
علاوه بر اين چهار مورد، شرط پنجمي نيز براي انعقاد هبه وجود دارد كه در ماده ۷۹۸ قانون مدني به آن اشاره شده است. شرط پنجم اين است كه قبض مال متهب باشد و تا زماني كه مال موهوبه به برات گيرنده داده نشود هبه اثري ندارد.
 پرونده هاي انحلال
عدم توافق طرفين
طرفين قرارداد براي ايجاد يك شخصيت حقوقي بايد توافق داشته باشند. عدم رعايت اين شرط (توافق ايجاد شخصيت حقوقي واحد) طبق ماده 194 قانون مدني ضامن بطلان قرارداد است. در نتيجه با توجه به اينكه معامله حاصل توافق اراده مشترك طرفين است، در صورت عدم ملاقات اراده مشترك و عدم توافق بر ماهيت حقوقي واحد يعني هبه، عقد نخواهد بود. ايجاد مي شود و قرارداد باطل مي شود.
 
عدم رعايت توافق طرفين
گاهي ممكن است كه طرفين قصد انشاء داشته باشند، اما نيت آنها با يكديگر مطابقت نداشته باشد. يا گاهي يكي از متعاملين قصد معامله دارد ولي ديگري قصد معامله ندارد يا هر دو قصد معامله ندارند. در اين صورت به دليل عدم تطابق بين ايجاب و قبول، عقد هبه باطل خواهد بود.
 
اشتباه طرف مقابل، اشتباه در نوع قرارداد و موضوع قرارداد
ازدواج با هديه ازدواجي است كه شخصيت در آن دليل اصلي است. در اين قرارداد كه يك قرارداد شخصي است، اشتباه طرف مقابل موجب بطلان عقد مي شود. اشتباه در نوع عقد و موضوع عقد نيز مانع از تحقق قصد مي شود و موجب بطلان هبه مي شود.
 
عدم وجود قصد طرفين و رضايت آنها
براي اينكه اراده ايجاد كننده يك اقدام قانوني الزام آور باشد، 1. بايد قصد وجود داشته باشد، 2. رضايت حاصل نيز بايد عاري از نقص باشد. براي وجود نيّت، فقط قصد لفظ و بيان الفاظ خواهش و قبول كافي نيست، بلكه انسان بايد قصد نوشتن نيز داشته باشد.
 
گاه ممكن است انسان لفظ خواهش و قبول را به زبان آورد، اما قصد درخواست و قبول نداشته باشد. در اين صورت عقد به دليل عدم قصد باطل است. ضمانت اجرا ناشي از اكراه يا اشتباه غير اساسي مستلزم عدم نفوذ قرارداد است.
 
رد صلاحيت طرفين
از آنجايي كه هبه يك قرارداد است، براي انعقاد آن نيازمند شرايط طرفين است. در شرايطي كه واقف داراي اهليت كامل قانوني است، اما سفته به دليل صغري، حماقت و جنون، اهليت كامل قانوني ندارد، چند حالت پيش مي آيد;
 
متهم ممكن است صغير يا صغير غيرقابل حسابرسي باشد. صغير غير اختياري به دليل اينكه عقلش شكل نگرفته نمي تواند خوب و بد را تشخيص دهد، فاقد اراده است و نمي تواند هديه اي را كه اهدا كننده به او داده است بپذيرد و وصول كند. در صورت قبول و وصول مال هبه، هبه معتبر نيست و ولي يا قيم او بايد هبه را از صغير غيرقابل تفتيش قبول و وصول كند. اما يك حسابرس جزئي مي تواند اموال بلاعوض را بپذيرد و جمع آوري كند، بنابراين مجازات مي شود.
 
 شرط متهم در صورت بي گناهي مانند صغير در قبول و دريافت مال بلاعوض است. قبول و وصول مال هبه در صورت جنون و در جنون ادواري با ولي يا ولي است. اما قبول و قبض جنون ادواري صحيح است و نيازي به قبض ولي يا ولي او نيست.
وقتي اهدا كننده اهليت كامل قانوني داشته باشد اما اهداكننده به دليل صغير، حماقت و جنون اهليت كامل قانوني نداشته باشد، گيفط صغير غير مختار و مجنون به دليل عدم اراده باطل است ولي قبول هبه توسط صغير و صغير صحيح است.
 
عدم وجود موضوع مشخص
موضوع انفاق مي تواند هدف، منفعت و دين باشد. موضوع هبه بايد كاملاً مشخص باشد در غير اين صورت هديه باطل است.
 
فقدان جهت مشروع
مانند ساير معاملات، هديه بايد مشروع باشد. اگر هدف اين عقد نامشروع باشد، هبه باطل است.
 
رجوع از هبه شود
يكي از ويژگي هاي هبه، قابليت ارجاع آن است و اصولاً واقف هر زمان كه بخواهد مي تواند هبه را رجوع كند و مالكيت واقف ثابت و ثابت نيست. با اين حال، مواردي وجود دارد كه اهداكننده نمي تواند از هديه خود صرف نظر كند.
 
اين موارد عبارتند از: در صورتي كه واهب، پدر يا مادر يا فرزندان واقف باشد، در صورتي كه هبه به حقي غيرمحقق تبديل شود، در صورت تغيير در هبه، هبه اي كه در آن هبه از طرف هبه خرج شده باشد. اموال وقف كننده، اهداء به مديون و صحت اسناد قانوني در خصوص شرايط انحلال قرارداد هبه
ماده ۷۹۵ قانون مدني
هديه قراردادي است كه به موجب آن شخصي به شخص ديگري به صورت مجاني پول مي دهد.
ماده ۷۹۶ قانون مدني
وام گيرنده بايد حق معامله و تصرف در اموال خود را داشته باشد.
ماده ۷۹۷ قانون مدني
وقف كننده بايد مالك ملكي باشد كه وقف مي كند.
ماده ۷۹۸ قانون مدني
هبه نمي شود مگر با قبول و قبول ذي ربط اعم از اينكه مدير برات گيرنده خود منتخب باشد يا وكيل او و ذي نفع بدون اذن گيرنده اثري ندارد.
ماده ۷۹۹ قانون مدني

تهديد به مرگ

۱۶ بازديد

عامل مادي در جرايم كلام و گفتار است كه در زمره جرايم عليه حيثيت افراد قرار مي گيرد. ديتا با توهين قانع نمي شود و مخاطب را تهديد مي كند. به عبارت ديگر تهديد به شكايت قانوني يا تهديد به اقدام غيرممكن است. يا جرمي مبهم است و مستوجب مجازات نيست، مانند استفاده از كلماتي مانند: پدرت را مي كشم، تو را سياه مي كنم، فقيرت مي كنم، اما كلماتي مانند مي كشم و آبروي تو را مي برم حتماً شما را تهديد كند متن لايحه تهديد به قتل و جان شاكي
نام خدا
رياست و مستشاران محترم دادگاه تجديدنظر استان تهران
سلام
با احترام مينا كاوياني وكيل آقايان احمد ...... و مهسا ........ (شاكي) در خصوص سند شماره ........... صادره از طرف. شعبه 1051 مجتمع قضايي قدس كه در تاريخ 11/4/1301 صادر و در تاريخ 12/04/1301 گزارش گرديده است. به دليل عدم توجه دادگاه به ادله مخالفت و مخالفت با قانون به شرح ذيل به بندهاي ب و ب ماده 434 قانون آيين دادرسي كيفري اعتراض شد. است. ، آمدن و شكست آن از وجود آن مرجع عاليقدر است.
ابتدا در مقام شرح ماجرا مي گويد:
آقاي محمد ........... از ابتداي سال 1400 مكرراً و به انحاء مختلف از جمله تماس تلفني با مراجعين، حضور در منزل و محل كار مددجويان، فحاشي و توهين به مراجعين را انجام داده است. انجام شده بارها او را تهديد به كشتن و آسيب رساندن به جان و ناموس مي كند.
 مرتكب حتي پس از طرح شكايت كيفري خود همچنان به اعمال مجرمانه خود ادامه مي داد و با وجود تشكيل پرونده براي حل اختلاف به منظور سازش، در عين حال همواره به موكلين و نظرات آنان توهين مي كرد. به گونه اي كه امنيت و آرامش را از مددجويان سلب كرده و براي تامين امنيت خود مجبور به استفاده از وسايل حفاظت فردي شده اند و هزينه هنگفتي براي اين امر متحمل شده اند.
با طرح شكايت از تجديدنظرخواه، پرونده به شعبه دوم بازپرسي دادسراي ناحيه يك ارجاع و مورد رسيدگي قرار گرفت:
1- قرار استماع شهادت شهود صادر و شهادت شهود استماع و كليه شهود در مورد ارتكاب مكرر جرم توهين و تهديد توسط تجديدنظرخواه (آقاي محمد...) شهادت دادند.
2- دستور تحقيقات محلي صادر و اظهارات همسايگان و كسبه مبني بر حضور مكرر شاكي در منزل مددجويان و تهديد و فحاشي شاكي به مراجعين توسط ماموران كلانتري ثبت شد.
3- دستور عدم يادداشت تماس ها و فايل هاي صوتي شاكي صادر شد و ماموران كلانتري هر 13 فايل صوتي حاوي تماس هاي شاكي با مراجعه كنندگان را پيدا كردند كه در آنها بارها مددجويان را به قتل و آبروريزي تهديد كرده بود. و همچنين به نسبت بسيار زياد. آهسته. تدريجي. از همه آنها خارج از نوشتار و درج شده در پرونده استفاده مي كند.
4- گزارش پليس 110 مبني بر فحاشي و تهديد شاكي به ضميمه پرونده شد.
5- پس از ارائه دلايل كافي مبني بر توجه ويژه به تجديدنظرخواه، با صدور كيفرخواست تهديد به قتل، توهين و تهديد به ضرر رواني/ ناموسي/ مالي، پرونده به شعبه 1051 مجتمع قضايي قدس ارجاع شد.
پس از تشكيل جلسه دادگاه محترم بدوي نسبت به ايشان مبادرت به صدور دادخواستي نموده كه به طرق ذيل مخدوش و قابل نقض است:
نظر به اينكه تجديدنظرخواه جرايم موضوع كيفرخواست را مكرراً مرتكب شده است، ولي با وجود ادله محكم پرونده كه همگي از ارتكاب چندباره جرايم فوق الذكر است، دادگاه محترم ، بدون در نظر گرفتن قانون مجازات اسلامي. از نظر ماهيت، برخلاف نص صريح ماده 134 و موارد مذكور در آن، به منظور تضعيف تفسير مجازات مرتكب، مجازات تجديدنظرخواه حتي كمتر از مجازات اعدام در قانون مجازات حبس است. مجازات آن ده ميليون تومان جريمه نقدي است. اين جرم است (قانون منتهي به ماده 669 قانون مجازات اسلامي و مواد 1 و 12 قانون مجازات قانوني براي جرم هتك حرمت، حبس و شلاق) حكم كرده است.
 
و حتي همين كافي است و عليرغم اينكه جرايم تجديدنظرخواه با يكديگر متفاوت بوده و در خصوص اين جرايم كيفرخواست و حكم بدوي صادر كرده است كه نمي تواند از جنايات يكسان باشد ولي باز هم دادگاه قابل احترام است. برخلاف متن ماده 134، به نحوي كه جرايم ارتكابي متفاوت باشد، نه تنها به تكليف مقرر در قانون 3 ماده 134 عمل نكرده، بلكه حتي با كاهش به مقدار كمتر از حد مجاز. اين قانون، با وجود اين به نظر او،وي در خصوص تهديد و توهين به مواد متعددي از قانون كيفري اشاره كرد اما همه را يكي دانسته و در حكم خود بيان كرده است. اين در حالي است كه:
اولاً: طبق مواد 131 و 134 قانون مجازات اسلامي، تعدد مادي يكي از راههاي افزايش مجازات است.
ثانياً: بر اساس شواهد موجود در پرونده، خوانده مكرراً سه جرم مختلف (تهديد به قتل، توهين، تهديد به ضرر روحي و ناموسي) را نسبت به مراجعين مرتكب شده است. براي هر يك از اين جرايم بايد حداكثر مجازات تعيين شود.

شكايت از آژانس مهاجرتي جعلي

۶ بازديد

متن شكايت از آژانس مهاجرت غيرقانوني
شاكي: آقاي سپهر ...... فرزند: علي آدرس: تهران، خيابان دولت .............
شكايت از او:
 
1- آقا محمد .......
 
2- شركت ..........
عنوان شكايت:
 
1- كلاهبرداري
 
2- كسب مال از راه نامشروع
دلايل و مستندات:
1- تصوير اسناد واريز به حساب شاكي
2- تصوير توافق بين ما
3- شهادت شهود
4- رسيد كتبي وجه توسط شاكي
5- تصوير تبليغاتي
محل وقوع جرم: تهران. ميدان پونك...... .
شرح شكايت:
نام خدا
رياست محترم دادسراي عمومي و انقلاب تهران
سلام
احتراماً اينجانب سپهر به‌عنوان شكايت از آقاي محمد تحت عنوان كلاهبرداري و تحصيل مال غيرقانوني موارد زير را احضار مي‌كنم:
1- جهت مهاجرت به كشور ... بصورت قانوني به دنبال موسسه معتبري بودم كه از طريق تبليغات گسترده اينترنتي شركت.............. با آقاي محمد ... . ..... ملاقات كردم
2- پس از مشاوره تلفني و مراجعه به دفتر ايشان به آدرس پونك ............... كه دفتري با ظاهري مجلل بود، وعده هاي دروغين و فريبنده داد و اظهار داشت. كه با وكلاي 15 كشور همكاري داشته و تجربه زيادي در اخذ انواع ويزاهاي كشور دارد. دارد و به اين ترتيب مرا فريب داد و با او قرارداد بستم.
3- با انعقاد قرارداد مبلغ 3500 دلار از من دريافت كرد و پس از انعقاد قرارداد در مرحله ... .. يك تومان ديگر نيز از من دريافت كرد.
4- اما متأسفانه شاكي پس از واريز وجوه مذكور به حساب شاكي و عليرغم انقضاي مدت قرارداد، نه تنها اقدامي در جهت انجام تعهدات خود انجام نداده بلكه با مراجعه به دفتر وي متوجه شديم كه وي تخليه شده است. دفتر و در حال فرار بود. و ما هيچ آدرس ديگري از آنها نداريم و آنها مكان يا مكان خاصي ندارند. لذا تمام كارهايي كه براي فريب بنده با حيله و كلاهبرداري و با انجام مانورهاي متقلبانه و تبليغات در فضاي مجازي و تبليغات منتشر شده در شبكه هاي اجتماعي و ثبت شركت كاغذي در ايران و تركيه انجام مي شود كه اعتماد افراد متقاضي مي باشد. مهاجرت، از جمله آنها مرا اسير كردند و پس از گرفتن وجوه و دارايي هايم، فرار كردند و ديگر مسئوليتي ندارند.
نظر فوق و با توجه به اينكه شاكي اينجانب را فريب داده و داراي اختيارات واهي (گرفتن ويزاي كار و اخذ تاييديه LMIA) بوده و بدين ترتيب مرا فريب داده و اموالم را گرفته و خسارت مالي و روحي سنگيني به من وارد كرده است. و به گونه اي تبليغ و ظاهرسازي مي كرد كه مردم را به اعتبار و توانمندي خود در امور مذكور وادار مي كرد و بدين ترتيب مبلغ ... ريال (معادل ... دلار) از اينجانب دريافت مي كرد و مي باشد. ديگر در دسترس نيست و فراري هستند و محل خاصي ندارند.
لذا با توجه به مدارك ارائه شده و به استناد ماده 1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري درخواست مي شود.
با تشكر و احترام

نكات و مفهوم تعهد 2

۳۱ بازديد

بر اين اساس و با توجه به ضوابط صحت قراردادها و معاملات و لزوم انجام تعهدات و راي فوري شماره 28-16/8/63 هيأت عمومي ديوان عالي كشور كه اين نوع موافقتنامه ها مورد توجه قرار گرفته است. به استشهاد و به استناد مواد 190، 191، 219، 220، 223، 239 و 363 قانون مدني، به الزام خوانده به حضور در يكي از دفاتر اسناد رسمي و تنظيم انتقال رسمي و قطعي حكم داده است. سند قطعه 66 ... به انضمام كليه متعلقات و منضمات آن در قبال دريافت مابقي ثمن معامله به نام خواهان و همچنين صدور حكم محكوميت خوانده به پرداخت مبلغ ... خسارات دادرسي در مورد حكم و قاعده غرامت به نفع خواهان.

نسبت به تصميم دادگاه تجديد نظر شده است. نظر شعبه دادگاه در مورد تخلف از رأي دادگاه بدوي در مورد مطالبه وديعه
« اعتراض وكيل تجديدنظر به سند شماره 308 - 26/5/70 صادره از شعبه ... دادگاه حقوقي يك ... ملكي نيست و منظور طرفين از وثيقه در واقع در به منظور تثبيت قرارداد و تاكيد و ضمانت اجراي آن و ايفاي تعهد فروشنده به حضور در دفتر اسناد رسمي و تنظيم سند انتقال و به عبارتي طرفين با شرط ضمان معامله و شرط پرداخت وجه ناشي از آن. خسارات در واقع به تحقق اصل قرارداد و الزام موضوع عدم تمكين اعتبار و تحكيم بخشيده اند...» غير موجه و منطبق با مفاد سند عادي مورخ 27/12/68 و قصد و اراده طرفين و مقررات قانون مدني، زيرا به طور كلي جعل تعهد در قراردادها به دو منظور انجام مي شود:

به عنوان خسارت، تأخير در ايفاي تعهد يا عدم ايفاي تعهد و در نهايت تثبيت ايفاي تعهد است كه در اين صورت متخلف علاوه بر انجام تعهد، بايد نيز در صورت ادعاي ذينفع و اثبات تخلف، مبلغ مقرر تعهد را بپردازد.

به عنوان خسارت عدم ايفاي تعهد و شرط مجازات آن و جايگزين تعهد اوليه كه بر اساس اين تشخيص يا اثبات تخلف، متخلف فقط ملزم به پرداخت تعهد مقرر شده است و نمي توان او را ملزم به انجام آن كرد. تعهد منظور و اراده طرفين عقد و كشف لفظي و كتبي است كه در عقد به كار رفته است كه در مورد مورد مندرج در بندهاي 3 و 4 قرارداد عادي سند دعوي « عدم حضور خريدار در موعد مقرر پس از اخطار رسمي مبني بر انجام معامله، وي حق دريافت مبلغ مذكور از معامله را ندارد و اين مبلغ متعلق به فروشنده است و در صورت عدم حضور فروشنده. در صورتجلسه انعقاد معامله، علاوه بر رد مبلغ دريافتي از معاملههمچنين بايد به خريدار نامبرده خسارت پرداخت كند. و عبارات مذكور بدين معناست كه تعهد مقرر جانشين عدم وفاي به تعهد است و بدين معنا نبوده است كه فروشنده هم ملزم به رد وجه دريافتي وديعه و هم پرداخت معادل آن است و هم لازم است. استرداد وديعه در چنين حالتي طبق توافق طرفين بهترين است دليل آن اين است كه وثيقه جانشين تعهد اصلي است در غير اين صورت وصول تغيير نزد خريدار ضروري است كه خلاف اصل و منطق قانون انعقاد دادگاه در خصوص قرارداد موجب استرداد وديعه توسط فروشنده به خريدار و پرداخت معادل تعهد و خسارت و ايفاي تعهد اصلي مي شود كه با هيچ يك از اصول شناخته شده قانوني و نياز مطابقت ندارد. براي تعادل اقتصادي بين طرفين قرارداد. فروش سازگار نيست لذا با توجه به اينكه عقود و معاملات علاوه بر مفاد متن قرارداد، طرفين را در اثر عقد ملزم به الزامات عرف، عدالت، انصاف و قانون مي‌نمايد، لذا دادخواست تجديدنظر مغاير با مفاد است. متن قرارداد و هدف و اراده طرفين. و بالاخره برخلاف موازين مقرر در مواد 220، 224 و 225 قانون مدني و مفاد ماده 229 قانون مذكور و به استناد بند ب ماده 6 قانون تعيين مصاديق تجديدنظر دادگاه مي باشد. احكام و نحوه رسيدگي به آنها نقض مي شود و اعاده دادرسي به شعبه ديگري از دادگاه حقوقي ارجاع مي شود. الف ... ارجاع مي شود.»

حال اجازه دهيد در مورد معناي ديگري از اصطلاح «التزام» كه احتمالاً قانونگذار انتخاب كرده است صحبت كنيم. به اين معنا، تعهد، سودي است كه ميزان آن در قرارداد بين طرفين تعيين شده و نرخ آن نبايد از نرخ قانوني تجاوز كند. اين نوع تعهد در مواردي است كه موضوع قرارداد نقدي باشد.

در ماده 719 قانون آيين دادرسي مدني سابق آمده بود:

«در دعاوي كه موضوع آن وجه نقد است اعم از معاملات با حق استرداد يا ساير معاملات استقراضي يا غير استقراضي خسارت تأخير تأديه معادل 12 درصد در سال است و در صورتي كه علاوه بر آن قراردادي باشد. مبلغ به عنوان پرداخت در هر حال اگر تعهد يا مال صلح يا ملك اجاره و هر عنوان ديگري داده شده باشد به هيچ وجه بيش از 12 درصد در سال براي مدت تاخير تعلق نمي گيرد ولي در صورتي كه ميزان خسارت باشد. كمتر از 12 درصد تعيين شده، همان مقداري است كه تعيين شده است، حكم صادر مي شود.»

در قانون ثبت اسناد و املاك مصوب 5/3/1310 در مورد اين نوع سپرده ذكر شده است كه نرخ آن نبايد بيشتر از مقداري باشد كه قانونگذار تعيين كرده است.

ماده 35 قانون فوق الذكر (كه تلويحاً وديعه را پذيرفته است) محاكم دادگستري را مكلف كرده است نسبت به وديعه مقرر در معاملات مذكور در ماده 33 و معاملات استقراضي نسبت به مدت تأخير بيش از هزار و پانصد در سال اعطا ننمايند. و دفاتر ثبت در سال بيش از يكصد و دوازده گواهي معتبر صادر نخواهد شد.

در ماده 36 نيز آمده است:

«... در صورتي كه وديعه در محاكم دادگستري مطالبه شده و بيش از 100 درصد باشد، مازاد بر 10 درصد تا 15 درصد مشمول مواد 42 و 44 قانون تسريع محاكمات است و اگر 100 درصد يا 100 درصد باشد. كمتر تمام آن به محكوم له تعلق مي گيرد و در صورت وصول تعهد به اداره ثبت به دليل موافقت ساليانه دوازده صدي است كه به طور كامل به طلبكار داده مي شود.

نكات و مفهوم تعهد

۱۳ بازديد

نكات و مفهوم تعهد
تعهد در حقوق ايران ممكن است نوعي جبران عدم ايفاي تعهدات باشد كه جايگزين خسارت مي شود. به همين دليل بايد گفت كه ويژگي هاي آن عبارتند از:

الف- از آنجايي كه مسئوليت قيم مقام ضرر و زيان است، بايد كليه احكام وارده در اين خصوص رعايت و درك شود.

ب- اگر طلبكار تعهد ناشي از عدم ايفاي تعهد باشد، نمي تواند همزمان اصل عدم ايفاي تعهد را انجام دهد، نمي تواند همزمان ايفاي تعهد و پرداخت تعهد را مطالبه كند. اما اگر وديعه براي ايفاي تعهد براي مشتري مشخص شده باشد، امكان مطالبه هر دو تعهد اشكالي ندارد.

ماده ۲۳ قانون مدني مي گويد: «اگر در معامله شرط شده باشد كه در صورت تخلف، متخلف مبلغي را به عنوان خسارت بپردازد، حاكم نمي تواند او را به بيشتر يا كمتر از آنچه لازم است محكوم كند». «همانطور كه بيان شد، قانونگذار نه تنها «وديعه» را پذيرفته، بلكه تصريح كرده است كه قاضي نمي تواند مبلغ مذكور را كم و زياد كند.

و در اين زمينه در ماده 386 قانون تجارت آمده است:

«در صورت آسيب يا مفقود شدن كالا، متصدي حمل و نقل مسئول قيمت آن خواهد بود... قرارداد طرفين مي تواند مبلغي را كمتر يا بيشتر از قيمت كامل كالا براي ميزان خسارت تعيين كند».

در اينجا بايد به اين نكته اشاره كرد كه همان طور كه ذكر شد ماهيت تعهد، ماهيت خسارت است، خسارتي كه قبلاً با توافق طرفين تعيين شده است، به همين دليل اضافه دريافت خسارت و انجام تعهد است. ممنوع است و به عنوان خلاف شناخته مي شود، مگر اينكه خسارت ناشي از تأخير در انجام تعهد باشد كه در اين صورت متعهدله بايد علاوه بر جبران خسارت، به تعهد خود عمل كند.

در اينجا اشاره به دو رأي صادره از ديوان عالي كشور كه با يكديگر تعارض دارند، بي مناسبت نيست.

شعبه ششم ديوان عالي كشور با تاييد موضوع فوق در رأي شماره 2907 - 25/9/21 مقرر داشته است:

«هرگاه شخصي به موجب سندي به عنوان تعهد اوليه در روز معيني براي تنظيم پروانه به ترتيب مقرر در سند مذكور در دفترخانه حاضر شود، در صورت تخلف، مبلغي را با عنايت به طرف مقابل پرداخت خواهد كرد. كه علاوه بر تعهد، عدم انجام تعهد پيش بيني شده و تعيين شده، حقي جز پرداخت تعهد براي شخص تغيير يافته نخواهد بود.

اما در همان سال راي ديگري از سوي دادگاه مذكور صادر شد كه با رأي فوق مغايرت داشت. شعبه هفتم ديوان كشور در رأي شماره 2544-12/8/21 عنوان داشته است:

«در صورتي كه طرفين مكلف باشند در مدت معيني براي تنظيم سند (ثبت در دفترخانه) در دفتر رسمي حاضر شوند و متعهد شوند كه در صورت تخلف هر يك از آنها، متخلف مبلغي را به ديگري بپردازد. تعيين اين تعهد مانع از الزام به اجراي قرارداد مي شود و تنظيم سند معامله نخواهد بود.

اما ديوان عالي كشور در يكي از آراي جديد در موارد استفاده از وثيقه تفكيك كرده است.

 

كاربرد تعهد در قراردادها
به گونه اي كه اطلاق تعهد در عقد را در موارد زير بداند:

1- به عنوان خسارت تاخير در اجراي تعهد يا عدم انجام تعهد و در نهايت تثبيت اجراي تعهد.

2- به عنوان خسارت عدم ايفاي تعهد و شرط جزاي آن و جايگزين تعهد اوليه.

در اين حكم توضيح داده شده است كه اگر منظور از وجه اولي باشد، در اين صورت، متخلف علاوه بر انجام تعهد، در صورت ادعاي ذي نفع و اثبات تخلف، بايد تعهد مقرر را نيز بپردازد. . اما اگر مقصود از تعيين تكليف معناي دوم باشد، در اين صورت با ثبوت تخلف متخلف فقط مي توان او را ملزم به پرداخت تعهد كرد و متعهدله تعهدي به انجام تعهد ندارد.

براي تشخيص و تفكيك مصارف دوگانه رهن و قاعده تشخيص نوع بيعت و كيفيت آثار آن، قصد و اراده طرفين قرارداد و كاشف لفظي و كتبي است كه در قرارداد او

 

نمونه اي از مورد مطالبه وديعه در دعوي مستلزم تنظيم سند رسمي
در اين مورد تنظيم سند رسمي مبني بر نقل و انتقال شش خانه دانگ به شماره ..... پس از طي مراحل قانوني دادگاه به طور اجمالي ادعاي شاكي را ثابت و متهم را ملزم به حضور در دفتر اسناد رسمي دانست. .... در ازاي دريافتيوجه ... و مابقي معامله و پرداخت وجه ... ... بابت خسارات حق الوكاله و خسارات حق الوكاله .... كه نظريه اعتراض را تاييد نكرد و شعبه دادگاه و در نهايت دادگاه راي زير را صادر كرد:

«صحت و صحت عقد و حصول بيع و نفوذ و ضرورت آن احراز مي شود، عقد 27/12/68 براي مدعي، شامل حقوق عيني نسبت به موضوع معامله و خانه متعلق به حق مدعي است. بيع است و طرفين موظف به رعايت آثار آن هستند، در تحليل منطقي و منصفانه اين موضوع كه نشان دهنده نيت واقعي طرفين و اراده باطني طرفين است، واگذاري خانه شش دانگ مي باشد. بحث شد و با توجه به اينكه تعهد چيزي جز خسارت نيست عدم ايفاي تعهد مقداري نيست كه طرفين بر آن توافق كرده اند و طبق ماده 230 قانون مدني به نظر نمي رسد در مطالبه خسارت تعهدي وجود داشته باشد. براي عدم ايفاي تعهد و نمي توان ذينفع را فقط به دريافت خسارت راضي و اجبار كرد، كند و اصل تعهد را نمي خواهد، مگر اينكه هيئت عمومي سو. ديوان عالي كشور در رأي قانع كننده شماره 111-3/3/52 به دنبال نيت مشترك طرفين تعهد متعهدله را به انجام معامله عليرغم تعهد پذيرفت و پيش بيني تعهد در سفته مانع از تعهد مي شود. اصل بر انتقال ملك نيست و منظور طرفين از تعهد در واقع تثبيت قرارداد و تاييد و ضمانت اجراي آن است.