قوانين مربوط به ازدواج زن ايراني با مرد خارجي

۱۲ بازديد

قوانين مربوط به ازدواج زن ايراني با مرد خارجي
- ازدواج زن ايراني با تبعه خارجي، حتي در مواردي كه منع قانوني نداشته باشد، منوط به اخذ مجوز خاص از دولت است كه در قالب پروانه ازدواج توسط وزارت كشور صادر مي شود.

- طبق مقررات كشور زن ايراني كه با خارجي ازدواج كند تابعيت ايراني خود را حفظ مي كند مگر اينكه طبق قانون كشور شوهر تابعيت زوج به دليل عقد ازدواج بر زن تحميل شود.

- در هر صورت زن ايراني پس از فوت شوهر يا جدايي از او مي تواند با تقديم دادخواست به وزارت امور خارجه ايران و تنظيم گواهي يا اقرار فوت يا سند جدايي شوهر به تابعيت اصلي خود بازگردد. ، به همراه كليه حقوق و امتيازات مربوطه.

- در صورتي كه قانون تابعيت كشور زوج به گونه اي باشد كه تابعيت مرد را بر زن تحميل نكند و بين حفظ تابعيت ايراني يا انتخاب تابعيت مرد به زن حق انتخاب بدهد. در اين صورت اگر زن قصد اخذ تابعيت كشور همسر خود را داشته باشد و دلايل موجهي داشته باشد مي تواند درخواست كتبي خود را به وزارت امور خارجه ارائه كند و وزارت امور خارجه با درخواست وي موافقت كند.

- زنان ايراني كه با ازدواج با شوهر خارجي تابعيت ايراني خود را از دست مي دهند و تابعيت خارجي را كسب مي كنند، به شرط ايجاد سلطه اقتصادي از حق مالكيت اموال غيرمنقول محروم مي شوند و اين امر توسط كميسيوني مركب از نمايندگان وزارتخانه هاي كشور تعيين مي شود. امور خارجي و اطلاعات

- ازدواج زن ايراني با مرد خارجي منوط به مسلمان شدن اوست.

- مرد خارجي به دليل ازدواج (ثبت رسمي ازدواج در شناسنامه زن ايراني) با زن ايراني تابعيت ايراني محسوب نمي شود و فرزندان آنها نيز تابعيت پدر را خواهند داشت، لذا لازم است درخواست ويزا براي سفر به ايران كه بايد با درخواست كتبي خانم انجام شود. طول مي كشد.

در صورت تمايل به مشاوره با وكيل پايه يك قاضي در دفتر وكالت قضات پشتيبان با شماره هاي 88019244 و 88019243 تماس بگيريد.

 
شرايط و مدارك ازدواج ايراني با خارجي:
1- وزارت كشور مجاز است با رعايت مقررات براي زنان ايراني با اتباع خارجي پروانه ازدواج صادر كند.

2- مدارك لازم جهت صدور پروانه ازدواج به سفارت مربوطه ارائه شود:

1-2- درخواست نامه زن و مرد مبني بر درخواست صدور پروانه ازدواج طبق نمونه فرم وزارت كشور.

2-2- گواهي از مرجع رسمي كشور تابعيت مرد مبني بر بلامانع بودن ازدواج با زن ايراني و رسميت ازدواج در كشور تابعيت مرد.

تبصره 1: در صورت عدم امكان اخذ گواهي مذكور براي متقاضي، در صورت رضايت زن مي توان پروانه ازدواج را بدون دريافت گواهي فوق صادر كرد.

3-2- در صورتي كه مرد غير مسلمان و زن مسلمان و اصل گواهي يا گواهي تشرف به اسلام باشد، هموطنان مي توانند براي انجام عقد نكاح شرعي يا گواهي تشرف به اسلام به مراجع اسلامي ذيربط مراجعه كنند.

4-2- در صورت درخواست زن، علاوه بر مدارك فوق، مدارك زير نيز از شهروند خارجي الزامي است:

1-4-2- گواهي مجرد يا متاهل بودن مرد از مقام رسمي محلي يا مأموران سياسي و كنسولي كشور متبوع مرد.
2-4-2- گواهي عدم سوء پيشينه و محكوميت كيفري مرد از مراجع رسمي محلي يا مأموران سياسي و كنسولي كشوري كه فرد متعلق به آن شخص است و يا پليس اينترپل و گواهي عدم سوء پيشينه از مقامات كشور. اگر فرد خارجي در ايران اقامت داشته باشد.
3-4-2- گواهي مقامات محلي يا مقامات سياسي و كنسولي كشور متبوع مرد مبني بر توانايي و توانايي همسر و همچنين تعهد كتبي از طرف خارجي مبني بر اينكه در صورت بدرفتاري يا فرار از خدمت. و طلاق و هزينه و پرداخت نفقه زن و اولاد و حق دعوايى كه زوجه بر او پيدا كند در صورت مصلحت.
4-4-2- شناسنامه ذكور يا اصل مهر و امضاي صادره از شهرداري ها حاوي نام والدين سرپرست.
تبصره 2: در صورتي كه شناسنامه مرد از كشوري غير از كشور متبوع وي باشد، سفارت كشور محل تولد مرد و سپس سفارت كشور متبوع وي بايد گواهي را تأييد كنند.
5-4-2- اصل گواهي ازدواج شرعي (براي هموطنان زرتشتي، كليمي و مسيحي ارائه مدرك الزامي است.گواهي رياژ طبق عرف در اديان حقوقي).
6-4-2- اصل سند رسمي ازدواج سوئيس، انگليسي، بلژيكي و ... (كشور مبدا مرد).
اگر سند رسمي ازدواج غير بلژيكي، غيرانگليسي و غيره (غير از كشور اصلي مرد) باشد، اصل مدرك بايد توسط سفارت كشور محل ازدواج در كشور متبوع و سپس توسط وزارت امور خارجه كشور متبوع (بلژيك، انگلستان و غيره). .) تصديق شود.
7-4-2- اصل گواهي سلامت و برگه نتيجه آزمايشات زوجين شامل گروه خوني، آميزشي، ايدز، تالاسمي و اعتياد به مواد مخدر و گواهي مبني بر بلامانع بودن ازدواج از نظر خوني. RH در يكي از بيمارستان ها يا مراكز. گواهي پزشكي معتبر و در صورتي كه بيش از يك سال از ازدواج زوجين گذشته باشد، نيازي به ارائه اين گواهي نيست.
8-4-2- گواهي اشتغال به كار مرد
9-4-2- تعهدنامه رسمي مرد مبني بر پرداخت هزينه بليط رفت و برگشت زوجه به ايران (اين تعهد بايد با حضور كنسول و در سفارت تنظيم و امضا شود). زن مي تواند انصراف خود را از اين هزينه ها اعلام كند.
10-4-2- عكس اجازه اقامت يا كارت شهروندي

5-2- اصل اجازه نامه كتبي پدر يا جد پدري دوشيزه براي ازدواج اول كه بايد به تاييد يكي از دفاتر اسناد رسمي (در صورت اقامت پدر يا جد پدري در ايران) برسد.

1-5-2- در صورتي كه پدر يا جد پدري در كشور متبوع مرد اقامت داشته باشد، حضور وي به همراه اصل شناسنامه در سفارت براي صدور مجوز الزامي است. در صورت فوت پدر يا جد پدري ارائه اصل گواهي فوت صادره از مراجع ذيصلاح الزامي است.
2-5-2- گواهينامه فوق بايد توسط وزارت امور خارجه ايران به طور رسمي به سفارت اعلام شود.

6-2- در صورت كپي اصل شناسنامه زن. درخواست تكميل شده براي صدور گواهي تجرد ضروري است.

7-2- عكس زوج و پرداخت هزينه هاي مربوطه.

تعيين مهريه در موارد مختلف

۱۵ بازديد

تعيين مهريه در موارد مختلف
1- موارد مهريه كامل همان مواردي است كه در مقررات شرعي تعيين مي شود و ميزان آن در ابتداي هر سال با نظر مقام معظم رهبري به تفصيل توسط رئيس قوه قضائيه تعيين و اعلام مي شود.

2- عذاب قتل زن نصف عذاب مرد است.

3- مهريه مرد، جهيزيه مرد و زن، مهريه زن و مهريه خنثي مشكل نصف مهريه مرد به اضافه نصف مهريه زن است.

4- مولود زنا، اگر هر دو يا يكي از طرفين زنا مسلمان باشند، از نظر مهريه مانند مسلمان است.

5- وارث مهريه كسي كه از زنا به دنيا آمده باشد در صورتي كه فرزند يا زن نداشته باشد و زنا با رضايت طرفين واقع شده باشد رهبر است و اگر يكي از طرفين شك داشته باشد يا باشد. اكراه، همان طرف يا نزديكان او ورثه هستند. آنها پول هستند.

6- بر اساس نظر حكومتي رهبري ديه جرايم عليه اقليت هاي ديني شناخته شده در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ديه مسلمين تعيين شده است.

7- اگر رفتار مرتكب و مرگ مقتول عليه هر دو در ماههاي حرام «محرم و رجب و ذي القعده و ذي الحجه» يا در محدوده حرم مكه واقع شود. جرم عمدي يا غيرعمدي است، علاوه بر مجازات اعدام، يك سوم مجازات اعدام نيز اضافه مي شود. مي شود ساير مكان ها و اوقات متبركه و متبركه مشمول حكم ديه نمي شود.

8- در حكومت تغليز ديه بين بالغ و غير بالغ، زن و مرد، مسلمان و غير مسلمان فرقي نيست. سقط جنين بعد از تولد روح تابع قاعده غليظ است. تجميع مهريه نيز در مواردي كه عقيله يا بيت المال پرداخت كننده مهر باشد صحيح است. اين حكم در مورد قتل عمدي كه به دليل عدم امكان قصاص يا عدم جواز ديه پرداخت مي شود نيز جاري است.

9- تجميع مهريه مخصوص خودكشي است و بر اعضا و مصالح جنايت تعلق نمي گيرد.

شوراي حل اختلاف و درصد موفقيت و سازش در پرونده

۱۲ بازديد

حجت الاسلام والمسلمين «نورالله گودري» خاطرنشان كرد: در شش ماهه نخست امسال تعداد پرونده هاي رسيدگي شده در دادسرا و محاكم دادگستري استان 53 هزار و 409 فقره بوده كه 49 هزار و 629 پرونده را نشان مي دهد. در مدت مشابه سال گذشته. . وي با اشاره به افزايش 1.4 درصدي پرونده هاي ورودي، تصريح كرد: تعداد پرونده هاي وارده به محاكم اين مرجع قضايي از ابتداي سال جاري تا پايان شهريور 50 هزار و 610 فقره بوده است. اين در حالي است كه اين رقم در مدت مشابه سال گذشته 48 هزار و 950 بوده است.

 

وي با بيان اينكه «ضوابط عمدي» و «سرقت به دليل تعزير» از جمله جرايمي است كه بيشترين آمار را به خود اختصاص داده است، خواستار بررسي بيشتر علل و انگيزه هاي ارتكاب اين جرايم و تلاش سازنده براي پيشگيري از آن شد. اين مقام ارشد قضايي استان خراسان شمالي در ادامه اين بحث در خصوص آمار و عملكرد اين قوه قضاييه در شش ماهه نخست سال جاري نسبت به مدت مشابه در سال 1398 اظهار داشت: تعداد پرونده هاي ورودي به مراجع قضايي، اجراي احكام و شوراي حل اختلاف استان طي ۶ ماهه نخست امسال ۸۹ هزار و ۸۸۱ فقره پرونده بوده كه در ۶ ماهه سال گذشته ۸۶ هزار و ۹۹۰ مورد بوده است. آمارهاي مقايسه اي حاكي از رشد 3.3 درصدي پرونده در سال 1392 است.گودري افزود: نمودارهاي ثبت شده در 6 ماهه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته حاكي از افزايش 7.5 درصدي ورود پرونده به مراجع قضايي است. اما ورود شوراي حل اختلاف 3.3 درصد كاهش يافت. وي يادآور شد: طي 6 ماهه امسال تراز مراجع قضايي در اجراي احكام و شوراي حل اختلاف استان 9.8 درصد و در مدت مشابه سال گذشته 9.9 درصد افزايش داشته است. رئيس كل دادگستري استان خراسان شمالي با بيان اينكه تراز مراجع قضايي در شش ماهه نخست سال 1392 17.7 درصد رشد داشته است، اظهار داشت: اين رقم نسبت به شش ماهه اول سال 91، 21.5 درصد افزايش داشته است كه اين ارقام مي باشد. نشان مي دهد. موجودي انبار نسبت به مدت مشابه سال قبل 3.8 درصد كاهش داشته است.

 

وي با بيان اينكه تراز شورا در 6 ماهه امسال 109 درصد افزايش داشته است، افزود: اين در حالي است كه در مدت مشابه سال گذشته 3.71 درصد افزايش داشته است. گوشري در بخشي ديگر از سخنان خود درباره ميانگين زمان مراجع قضايي و اجراي احكام استاني گفت: اين موضوع در 6 ماهه اول سال 93 99 روز بوده كه نسبت به 6 ماهه اول سال 92 با 92 روز، 6.7 روز بوده است. درصد افزايش يافته است. وي ميزان ورودي مراجع قضايي استان در شش ماهه اول سال 92 را 55 هزار و 455 پرونده اعلام كرد و گفت: اين رقم نسبت به شش ماهه اول سال 91 7.5 درصد افزايش داشته است.

 

38 درصد پرونده ها منجر به سازش شده است

اين مقام مسئول در ادامه درباره عملكرد مقايسه اي شوراي حل اختلاف استان خراسان شمالي در شش ماهه نخست امسال نسبت به مدت مشابه در سال 98 خاطرنشان كرد: در شش ماهه اول سال 98 نسبت درآمد شوراها به درآمد كل استان 33.2 درصد و در مدت مشابه سال گذشته 34.7 درصد بوده است. وي با بيان اينكه 2.38 درصد پرونده هاي شورا در 6 ماهه اول سال 92 به سازش ختم شده است، اظهار داشت: بيشترين درصد سازش در پرونده مربوط به حوزه قضايي جاجرم 52.9 درصد و كمترين آن مربوط به حوزه قضايي بجنورد با 32.8 درصد است. رئيس كل دادگستري خراسان شمالي در ادامه به بررسي 10 فقره اتهام اول اين استان پرداخت و افزود: تعداد پرونده هاي ورودي 10 فقره اول كل استان 8 هزار و 883 فقره است كه 50 درصد پرونده ها را تشكيل مي دهد. در مجموع 20 هزار و 518 مورد بود.

 

حمله عمدي شايع ترين مورد است

بيشترين و كمترين تعداد پرونده در بين 10 فقره اتهام اول اين استان به ترتيب ايراد ضرب و جرح عمدي با 4 هزار و 155 مورد (12.9 درصد) و اتهام نشر تهمت و توهين با 721 مورد (2.2 درصد) بوده است. وي در ادامه سخنان خود درباره مجموع دلايل تمديد وقت احتياط به تفكيك 10 دليل اول اظهار داشت: تعداد دلايل تجديد وقت احتياط در انواع شعب رسيدگي قضايي، كفالت قضايي. ، بازپرسي، دادسرا، دادگاه حقوقي، كيفري، تجديدنظر و اجراي احكام 65 هزار و 386 حكم كيفري، مدني و كيفري در استان صادر شد. همچنين تعداد 10 دليل اول از مجموع دلايل 54879 بوده كه 83.9 درصد موارد را شامل مي شود. همچنين در بين 10 دليل اول، بيشترين و كمترين دليل تمديد مهلت احتياط به ترتيب مربوط به نياز به اخذ توضيح از طرفين با 15 هزار و 885 مورد (24.3 درصد) و عدم دريافت نماينده است. پاسخ با 1 هزار و 43 مورد (1.6 درصد). است. اين مقام ارشد قضايي استان خراسان شمالي در ادامه درباره مجموع دلايل تجديد موعد ۱۰ دليل اول گفت: تعداد دلايل تجديد موعد در شعب مختلف تحقيقات قضايي، تحقيقات قضايي، كفالت، بازپرسي، دادسرا، دادگاه حقوقي، كيفري. دادگاه تجديدنظر و اجراي احكام 13 هزار و 940 حكم كيفري، مدني و كيفري در استان صادر شد. همچنين در بين 10 دليل اول، بيشترين و كمترين دلايل تجديد جلسه مربوط به نياز به اخذ توضيحات از طرفين با 3 هزار و 987 فقره پرونده (28.6 درصد) و واريز هزينه كارشناسي با 448 پرونده است. 3.2 درصد). .

 

مجازات و جزاي نقدي بيشترين محكوميت ثبت شده است

وي در ادامه اين گفتگو به بررسي پرونده هاي محكوميت هاي كيفري پرداخت و افزود: تعداد محكوميت هاي كيفري ثبت شده 9 هزار و 310 فقره است. همچنين تعداد و درصد 10 محكوميت ثبت شده اول از مجموع 8893 محكوميت ثبت شده معادل 95.5 درصد است. در بين 10 نوع محكوميت ثبت شده، بيشترين و كمترين محكوميت به مجازات - جزاي نقدي (ريالي) با 3244 فقره (34.8 درصد) و مجازات بازدارنده - جزاي نقدي (ريالي) با 86 مورد (0.9 درصد) بوده است. 

قوانين و مقررات آپارتمان

۲۰ بازديد

قوانين و مقررات آپارتمان
نزديك به چهل سال است كه آپارتمان نشيني در شهرهاي ايران به دليل رشد شهرنشيني و توسعه جمعيت رواج يافته است. آپارتمان نشيني اگرچه باعث كاهش هزينه هاي تامين مسكن شده است اما مشكلات خاص خود را دارد زيرا بايد با چندين خانواده ديگر سر و كار داشته باشيد، هميشه مراقب باشيد مزاحم ديگران نشويد، سهمي از شارژ را براي تقسيم هزينه هاي ساختمان بپردازيد. ، و هزينه معوقه همسايه را بپردازيد. يادآوري و حل و فصل اختلافات ناشي از اين مسائل. قوانين و مقررات آپارتمان نشيني
 

رعايت دقيق اين بايدها و نبايدها و حركت در مدار اخلاقي به فرهنگ آپارتمان نشيني معروف شده است. فرهنگي كه در برخي مناطق شهري به كندي در حال پيشرفت است. اما اگر همه محدوديت هاي خود و ديگران را در زندگي آپارتمان نشيني بدانند، اختلافات كمتري پيش مي آيد. رعايت فرهنگ آپارتمان نشيني به آساني رعايت چند گزاره ساده اخلاقي و حقوقي است. قانون تملك آپارتمان ها و آيين نامه آن مي تواند راهنماي شما در اين زمينه باشد.

 

آپارتمان چيست؟
تعريف دقيقي از آپارتمان وجود ندارد. اما در اصطلاح، يك واحد مستقل در يك ساختمان چند طبقه است. اينكه از آن براي سكونت استفاده مي كنيد يا در آن كسب و كار داريد، بر تعريف آن تأثيري ندارد.

 

مديريت ساختمان
در صورت وجود بيش از سه واحد آپارتمان در ساختمان بايد مجمع عمومي مالكان تشكيل شود. يعني همه مالكان جلسه تشكيل دهند و يك يا چند مدير (هيئت مديره) را انتخاب كنند. مدير براي مدت دو سال انتخاب مي شود. فرقي نمي كند مدير يكي از اعضاي ساختمان باشد يا فردي از خارج از ساختمان.

وظيفه مدير نگهداري و اداره ساختمان است و بايد تصميمات مالكاني را كه اكنون مجمع عمومي تشكيل داده اند اجرا كند. مدير موظف است كل ساختمان را در برابر آتش سوزي بيمه كند و هزينه بيمه به نسبت سهم مالكان بين تمام مالكين تقسيم مي شود. در صورتي كه مدير اين كار را انجام ندهد و خسارتي به ساختمان وارد شود، جبران خسارت به عهده وي خواهد بود. علاوه بر مدير بايد از بين مديران ساختمان يك خزانه دار انتخاب شود كه مسئوليت محاسبه هزينه و درآمد را بر عهده دارد. نكته مهم ديگر اين است كه براي ساختمان هاي بالاي 10 واحد نيز بايد نگهبان استخدام شود. براي ساختمان هاي كمتر از سه واحد در صورت عدم توافق در مورد مديريت و انتخاب آن، تصميم گيري در مورد قسمت هاي مشترك با نظر مالكين كه بيش از نيمي از متراژ هستند، گرفته مي شود. انحصاري داشته باشد

 

قسمت خصوصي و مشترك ساختمان
فضاي داخل آپارتمان ها به دو قسمت خصوصي و اشتراكي تقسيم مي شود. قسمت خصوصي قسمتي است كه فقط صاحب آپارتمان يا شخصي كه در آن زندگي مي كند حق استفاده از آن را دارد مانند بالكن. ساير همسايه ها حق ندارند بدون اجازه وارد قسمت هاي خصوصي آپارتمان شما شوند.

قسمت مشاع كه به آن مشاع نيز مي گويند بخشي از ساختمان است كه تمامي ساكنين حق استفاده از آن را دارند. قسمت هاي زير آپارتمان در قسمت هاي مشترك هستند:

- زمين ساختماني

- امكانات قطعات مشرك از قبيل چاه آب، پمپ، منبع آب و مركز گرمايش و تهويه، رختشويخانه، كنتور، تابلوهاي برق، تلفن مركزي، انبار عمومي ساختمان، اتاق نگهداري در هر نقطه از ساختمان، دستگاه آسانسور و موقعيت آن. ، چاه فاضلاب ، لوله از هر نوع ، معابر زباله و محل جمع آوري آن.

-اسكلت ساختمان

-درها، پنجره ها و پله هايي كه در محوطه اختصاصي نيستند

- امكانات راه پله

-نماي ساختمان

- محوطه ساختمان و باغ

- سقف و مناطقي كه ساكنين از آنها به طور مشترك استفاده مي كنند

- قطعاتي كه در سند مشخص واحد آپارتمان ذكر نشده است

فكر نكنيد كه در مناطق مشترك آزاد هستيد. قرار دادن ميز و صندلي و نگهداري حيوانات در اماكن مشترك ممنوع است. همچنين توجه داشته باشيد كه اگر مي خواهيد واحد آپارتمان خود را واگذار كنيد، قسمت هاي مشترك نيز بايد واگذار شود.

 

افرادي كه بايد هزينه هاي ساختمان را بپردازند:
مالكان آپارتمان ها بايد هزينه هاي مشترك ساختمان را بپردازند. هزينه هايي كه پرداخت مي شود متناسب با متراژ واحد آپارتمان مانند هزينه آب و برق مشترك است به جز هزينه هايي كه بايد به طور مساوي تقسيم شود مانند حقوق سرايدار كه ربطي به مساحت واحد آپارتمان، و همه بايد به همان اندازه پرداخت كنند. براي هزينه هاي مشترك، فرد نمي تواند به بهانه عدم استفاده از برخي امكانات، از پرداخت آن خودداري كند.

در صورت عدم پرداخت هزينه هاي مشترك توسط يكي از ساكنين، مدير يا هيئت مديره بايد صورتحساب قبوض پرداخت نشده را براي مالك يا كاربر ارسال كند. در صورت عدم پرداخت ظرف مدت 10 روز، مدير يا هيئت مديره مي توانند آن واحد آپارتمان را از استفاده از تسهيلات مشترك منع كنند. به عنوان مثال، آب آن واحد را قطع كنيد يا بخاري را خاموش كنيد. اگر باز هم پرداخت نشد، مدير به اداره ثبت و ثبت مراجعه مي كنددفتر ry براي شخصي كه حق الزحمه را پرداخت نكرده است، اجرائيه صادر مي كند. در صورت پرداخت تسهيلات مجددا وصل خواهد شد.

 

نكات مهم براي مستاجران آپارتمان
اما اگر مستاجر هستيد، اين كه آيا هزينه ها يا هزينه هاي آپارتمان را پرداخت مي كنيد يا اينكه توسط صاحبخانه پرداخت مي شود، بستگي به قرارداد بين شما و صاحبخانه شما دارد. اگر موافقت كرديد كه صاحبخانه پرداخت كند و او نپرداخت، مي توانيد هزينه ساختمان را از اجاره بها كسر كنيد. اگر قرار است شارژ را بپردازيد و نپردازيد، مدير مي تواند به مالك مراجعه كند، سپس مالك از شما هزينه مي گيرد.

شرايط حضانت

۱۹ بازديد

مفهوم حضانت، شرايط حضانت
حضانت در لغت به معناي تربيت فرزند و نگهداري از آن است و معناي اصطلاحي آن از معناي لغوي آن جدا نيست. برخي از فقهاي اماميه آن را چنين تعريف كرده اند: «حضانت عبارت است از ولايت و حاكميت بر طفل و متعلقات او، مانند نگه داشتن طفل، خواباندن، خواباندن، تميز نگه داشتن، شستن لباس و مانند آن. "

بررسي مفهوم حضانت در قانون
فقها در تعريف حضانت از واژه تربيت استفاده كرده اند كه به دو جنبه معنوي و جسماني، مادي و معنوي اشاره دارد; يعني حضانت به تربيت بدني اختصاص ندارد; بنابراين، در شرع، شخصي كه حضانت طفل به او سپرده شده، بايد آزاد، مسلمان (اگر خود طفل مسلمان باشد) و امين باشد.

 
مفهوم حضانت
حضانت كلمه اي عربي به معناي نگه داشتن، كنار گذاشتن، پرورش دادن و چسبيدن به سينه است. در قوانين جمهوري اسلامي تعريفي از حضانت ارائه نشده است و در قانون مدني حضانت تحت عنوان حضانت و تربيت فرزندان ذكر شده است و البته تعريف حضانت مرسوم است. و روال قضايي تعيين شده است.

مواد قانوني
مواد 1168 تا 1179 قانون مدني

قانون حضانت فرزندان صغير يا رها شده به مادر مصوب 6/5/1364 و قانون مربوط به حق حضانت مصوب 22/4/1365.

 
دادگاه صالح در مورد بازداشت
به موجب بند ۷ ماده واحده قانون، تخصيص تعدادي از دادگاه هاي موجود به دادگاه هاي موضوع اصل ۲۱ قانون اساسي مصوب مرداد ۱۳۷۶ و همچنين ماده ۴ قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي. و انقلاب مصوب 1381 و همچنين بند ب ماده 4 آئين نامه اصلاحي قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب مصوب بهمن 1380 حضانت و ملاقات اطفال در صلاحيت دادگاه خانواده است.

 
ترتيب رسيدگي در پرونده بازداشت
دادگاه در كليه مواردي كه تصميم به صدور گواهي عدم امكان سازش مي‌گيرد، بايد با توجه به وضعيت مالي و اخلاقي زوجين و با در نظر گرفتن مصلحت، ترتيب اطمينان از نفقه و حضانت و ميزان نفقه فرزند را تعيين كند. از صغير، و آنها را طبق قانون مدني حفظ كند. طفل تا 7 سالگي نزد مادر است و بعد از آن با پدر است و اگر مادر در مدتي كه حضانت طفل به او سپرده شده است دچار جنون شود يا ازدواج كند حق حضانت از او سلب مي شود. او

هيچ يك از اولياي دم حق امتناع از حضانت طفلي كه به آنها سپرده شده است را ندارند و در صورت امتناع از طرف دادگاه ملزم مي شوند و در صورت نافذ نبودن الزام، ابتدا هزينه حضانت طفل اخذ مي شود. از پدر و پدربزرگ و مادربزرگ پدري و سپس از طرف مادر.

 
شرايط تغيير حضانت
در صورتي كه به دليل عدم مراقبت يا انحطاط اخلاقي والديني كه حضانت طفل را بر عهده دارند، سلامت جسماني يا تربيت اخلاقي طفل در خطر باشد، دادگاه مي تواند بنا به درخواست بستگان، ترتيب مناسب ديگري براي حضانت طفل اتخاذ كند. ، اولياي دم يا رئيس حوزه قضايي.

مواردي كه مي تواند مصاديق تغيير حضانت باشد:

1- اعتياد مضر به الكل - مواد مخدر - قمار.

2- شهرت به فساد اخلاقي و فحشا.

3- ابتلا به بيماري رواني به تشخيص پزشكي قانوني.

4- آزار كودك يا تشويق او به مشاغل غيراخلاقي مانند فساد، فحشا - تكدي گري، قاچاق.

5- تكرار حمله خارج از حد معمول.

 

حضانت فرزنداني كه پدرشان فوت كرده است
حضانت فرزندان صغير يا مهجوري (حجر صغير) كه پدرشان به درجه رفيع شهادت رسيده يا فوت كرده است با مادر آنهاست مگر اينكه عدم صلاحيت آنها به حكم دادگاه ثابت شده باشد.

تعيين هزينه متعارف حضانت با دادگاه است و ازدواج مادر مانع از ادامه حضانت او نمي شود.

 
ضمانت اجراي ممانعت از اجراي حكم دادگاه
در صورتي كه حضانت و نفقه طفل به حكم دادگاه به شخصي محول شود و پدر يا مادر يا هر شخص ديگري مانع از اجراي حكم شود يا از استرداد طفل خودداري كند، دادگاه شخص امتناع كننده را تا زمان اجراي حكم بازداشت خواهد كرد. سفارش.

 
حق بازديد
اگر پدر و مادر به دليل طلاق يا هر دليل ديگري در يك خانه زندگي نكنند، دادگاه حق ملاقات را براي هر يك از والديني كه فرزند آنها تحت حضانت آنها نيست تعيين مي كند و جزئيات اين ملاقات را خانواده تعيين مي كند. دادگاه.

 
مراقبت از كودك و آموزش
والدين بايد سعي كنند تا جايي كه مي توانند فرزندان خود را تربيت كنند و با اين كار حق دارند تا حد امكان فرزندان خود را تنبيه كنند.

معامله مخالف

۱۹ بازديد

معامله مخالف
 
يكي از جرايم رايج مربوط به حقوق ثبت اسناد و املاك، جرم معاملات معارض است كه در آن دو معامله متعارض توسط مالك اصلي انجام مي شود. طبق قانون، معامله دوم بايد رسمي باشد. اين عمل از همان ابتدا مجرمانه تلقي مي شد. قانون جزاي عرفي حدود يك قرن پيش اين عمل را جرم انگاري كرد، اما قانون ثبت اسناد و املاك مصوب 1310 با اصلاحات خود سند قانوني اين جرم است. جرم معامله غيرقانوني شباهت زيادي به جرايمي مانند كلاهبرداري و انتقال مال دارد.

به عبارت ساده، معامله مخالف به اين صورت است كه شخصي پس از انتقال ملك خود به ديگري، مجدداً خود را مالك قرار داده و به شخص دوم منتقل مي كند.

مثلاً شخصي ماشين يا آپارتمان خود را به چند نفر مي فروشد. معمولاً به چنين جرمي كلاهبرداري مي گويند، اما در دادگاه به جرم خلافي كه با كلاهبرداري متفاوت است محاكمه مي شود.

رفتار مجرمانه در جرم معاملات معارض شامل دو عمل متفاوت است. بنابراين مجرم بايد با تنظيم اسناد دو معامله متوالي انجام دهد.

طبق قانون، معامله اول مجرم ممكن است عادي يا صوري باشد، اما براي تحقق اين نوع جرم، معامله دوم بايد صوري باشد.

معامله اول با توجه به مالك بودن مجرم كاملا صحيح و قانوني است.

در واقع معامله دومي است كه منافات دارد و جرم محسوب مي شود; اگرچه قانون گفته است كه معامله اول مي تواند عادي باشد، اما در مورد ملك مورد ترديد است. زيرا اساساً انتقال رسمي ملك شرط است.

به اين ترتيب استثنايي در اين زمينه در قالب راي ديوان عالي كشور مطرح شده است. بر اساس اين حكم: «با توجه به اينكه شرط تحقق معاملات معارض، احتمال تعارض دو تعهد نسبت به يك مال است و در جاهايي كه ثبت رسمي اسناد مربوط به قراردادها و معاملات اموال غيرمنقول الزامي است. سند عادي در مورد معامله آن ملك در هيچ يك از دفاتر و دادگاهها پذيرفته نشده و با سند رسمي مغايرت نخواهد داشت.

بنابراين اگر شخصي در چنين اماكني با وجود ثبت اجباري اسناد، قبلاً با سند عادي نسبت به مال غير منقول معامله كرده و سپس بر اساس سند رسمي، برخلاف معامله اول در مورد همان مال معامله كرده باشد. ، معامله متناقض نخواهد بود. بود، اما ممكن است با يك ماده كيفري ديگر در فرض اثبات سوء نيت سازگار باشد».

در ماده 117 قانون ثبت اسناد و املاك آمده است: «هر كس به موجب سند رسمي نسبت به عين يا منفعت مالي (اعم از منقول يا غيرمنقول) و سپس نسبت به عين آن به شخص يا اشخاصي حق مي‌دهد. يا منفعت به موجب سند رسمي، معامله يا تعهد خلاف حق مذكور به حبس با اعمال شاقه از سه تا ده سال محكوم خواهد شد.»

اين ماده در سال 1312 اصلاح و بعد از «طبق سند رسمي» جمله «يا عادي» اضافه شد. در حال حاضر اين ماده ملاك عمل مراجع قضايي نسبت به جرم معاملات معارض است و قانوني مبني بر لغو آن تصويب نشده است.

 
مقايسه تخلف با ساير جرايم
 

همانطور كه گفته شد، جرم تجارت خودي ماهيت مشابه بسياري از جرايم مالي مانند كلاهبرداري دارد.
 

در هر دو نوع جرايم، مجرم ديگران را فريب مي دهد. يعني كلاهبرداري در هر دو عمل مشاهده مي شود.
 

جرم معامله غيرقانوني از نظر دامنه اعمال ارتكابي محدودتر از جرم كلاهبرداري است.
 

كلاهبرداري عبارت است از گرفتن مال ديگري با نيت بد با توسل به وسايل يا عمليات متقلبانه. همچنين شروع به كلاهبرداري با توسل به كلاهبرداري براي گرفتن مال ديگري همراه است.
 

براي ارتكاب جرم كلاهبرداري، وجود وسيله خاص شرط نيست و اساساً نوع روش كلاهبرداري كه منجر به تصرف مال ديگري مي شود، كافي است.
 در جرم معاملات معارض، وسيله ارتكاب جرم محدود به دو سند متوالي است و اخذ مال، قبض، تسويه حساب و هر چيز ديگري كه داراي ارزش اقتصادي است ضروري است.
 

 در جرم معامله معارض فقط يك مال معين گرفته مي شود كه معمولاً واحد مسكوني يا منفعت آن است. در جرم كلاهبرداري مجرم بايد از عمل مجرمانه منتفع شود و مال تحصيل كند اما در معامله معارض مال به شخص دوم داده مي شود. منتقل مي شود، جرم مرتكب مي شود. در اين صورت شرط نيست كه وجوه خاصي يا حمايت شودبه جنايتكار برسد در معامله معارض، مجرم بايد مالك اصلي مال باشد، اما در جرم انتقال مال غير، بيگانه ممكن است مال ديگران را به اشخاص ديگر منتقل كند.

جرم اسيدپاشي و گذشت مرتكب

۳۱ بازديد

جرم اسيدپاشي و گذشت مرتكب
در موضوعات حساس و بحث برانگيز مانند اسيدپاشي يا عفو قاتل، هيچ كاري از سوي رسانه ها شايسته و پسنديده نيست. نبايد گفت چرا رسانه ها اينقدر بر عفو اصرار داشتند. شايد اگر اين اصرارها نبود عده اي مي گفتند چرا رسانه ها كاري نمي كنند. نمونه اي از مورد اسيدپاشي
 در صورت عدم اقدام رسانه اي در اين موارد، اين عدم اقدام مي تواند عاملي براي زير سوال بردن رسانه ها باشد.
با توجه به اظهارات مطرح شده در خصوص اعدام ريحانه جباري و اينكه توجه بيش از حد رسانه ها به موضوع باعث اصرار خانواده مقتول بر اجراي حكم قصاص شده است، معلوم نيست واقعا چنين اتفاقي رخ داده است يا خير. اين اظهارات يك فرض است; البته ممكن است چنين موضوعي اتفاق افتاده باشد.

اصرار رسانه ها بر بخشيدن ريحانه جباري، چه از روي انسانيت و بر اين اساس كه بخشش بهتر از انتقام و كشتن است يا به هر دليل ديگري، كار بدي نبود. البته ممكن است اين تاكيدات اين احساس را در والدين برانگيخته باشد كه "همه مي گويند ببخش. ببخشيد. انگار ما كار اشتباهي كرده ايم در حالي كه قرباني هستيم و عضوي از ما به ناحق و ظالمانه كشته شده است. مرتكب اشتباه نشدي، تو مدام ما را به بخشش فشار مي دهي، ما نمي خواهيم ببخشيم، ما هم حق داريم كه نبخشيم."

از نظر رواني ممكن است چنين اتفاقي افتاده باشد، اما در اين مورد نمي توانم، حتي اگر رسانه ها اغراق كرده باشند، اما رسانه ها اشتباه كردند. كار رسانه اي هميشه به خصوص در چنين شرايطي مي تواند نتايج خوب يا بد داشته باشد. مواقعي وجود دارد كه نمي توانيد همه را در رسانه ها راضي نگه داريد. بنابراين بهتر است با نظر گروهي كه اكثريت هستند يا به نوعي وزن بيشتري دارند و يا گروهي كه احساس مي كنيد حق دارند برويد. اگر افكار عمومي بسيج شده كه بهتر است اين خانم را ببخشند، در واقع رسانه ها نيز افكار عمومي را همراهي مي كنند. در اين مورد هم همينطور بود.

آخرين چيزي كه در مورد عفو ريحانه جباري ديدم درخواست آقاي شجريان بود. تاكنون ديده نشده كه شجريان در چنين مواردي دخالت كند. او كه يك شخصيت و چهره هنري محسوب مي شود، احساس كرد بهتر است ريحانه جباري را ببخشد. او اين درخواست را مطرح كرد، هرچند درخواستش پذيرفته نشد.

اما به هر حال در اين مواقع كه مي بينيم افكار عمومي به نوعي جهت گيري پيدا كرده است، بهتر است رسانه ها به اين سمت بروند تا يكديگر را تقويت كنند.

وقتي رسانه حرفي مي زند افكار عمومي هم شكل مي گيرد و باز اين شكل گيري افكار عمومي و وزن آن روي رسانه تاثير مي گذارد كه رسانه احساس مي كند كارش را خوب انجام مي دهد. اين روند متقابلاً تشديد مي شود و ممكن است نوعي اصرار بر اين موضوع از سوي رسانه ها وجود داشته باشد كه واكنش منفي اولياي دموكراسي را در پي داشته باشد، اما به نظر من در اينجا نمي توان رسانه ها را محكوم يا مقصر دانست و گفت چرا آنها خيلي اصرار كرد .

كار رسانه مي تواند به نتيجه مطلوب برسد و نتيجه منفي هم داشته باشد. رسانه ها در اينجا هدف بدي تعيين نكرده اند و نمي خواهند اتفاق ناعادلانه اي رخ دهد. فقط مي خواهد يك نوع فشار فكري و كلي ايجاد كند كه ممكن است به اين نتيجه برسد كه اگر به نتيجه برسد، اتفاق بدي نمي افتد.

در پاسخ به اين سوال كه نقش رسانه ها در برخورد با چنين موضوعاتي چيست و چگونه بايد عمل كنند، بايد گفت كه در برخي موضوعات از اين دست نوعي تناقض وجود دارد.

يعني گروهي نفع خواهند برد و گروهي ممكن است متضرر شوند. به ندرت پيش مي آيد كه در موضوعات حساس و جنجالي مانند اسيدپاشي يا عفو قاتل، انفعال رسانه اي مناسب و مطلوب باشد. نبايد گفت چرا رسانه ها اينقدر اصرار كردند.

شايد اگر اين اصرارها نبود عده اي مي گفتند چرا رسانه ها كاري نمي كنند. آيا نمي توانند روي اين موضوع كار كنند و خبر يا گزارش بنويسند؟ اگر كار مي كردند اين اتفاق نمي افتاد. بنابراين ما بايد اين جنبه را هم در نظر بگيريم، يعني نمي توانيم بگوييم رسانه ها در جاهايي اقدامي نمي كنند، چون همين عدم اقدام دوباره مي تواند عاملي براي زير سوال بردن رسانه ها باشد.

كار در اين زمينه آسان نيست، اما معيارهايي مانند معيار گروه بزرگتر يا معيار گروهي كه مي تواند به حقيقت نزديكتر باشد وجود دارد كه اگر رسانه ها تلاش مي كردند به نظر آنها برسند بهتر است. بهتر است رسانه ها در حوزه نظرات گروه هاي كوچكتر يا گروه هايي كه نظراتشان كمتر قابل حمايت مذهبي است، موضع متعادلي داشته باشند.

مشخص نيست واقعاً چه چيزي باعث رفتار والدين شده است. نمي خواهم اين احتمال را رد كنم كه اولياي دم متوفي رفتاري واكنشي داشته باشند و با لجاجت به اين نتيجه رسيده باشند كه قاتل بايد اعدام شود، اما اين موضوع مستلزم بررسي دقيق تري و نوعي گزارش تحقيقي است و نمي شود. خيلي راحت گفت كه اين تصميم بودساخته شده توسط خانواده مقتول سرسخت بوده است.

نحوه مطالبه نفقه

۱۸ بازديد

نحوه مطالبه نفقه وكيل خانواده
نفقه عبارت است از تأمين مخارج زندگي زن كه شامل خانه، اثاثيه، منزل، خوراك، پوشاك، دارو و درمان است كه از زمان عقد به عهده زوجين است. چند نكته مهم در مورد نفقه
 
نفقه در قانون مدني به اين صورت تعريف شده است

 بر اساس قانون مدني ايران، نفقه شامل كليه نيازهاي متعارف و متناسب با موقعيت از قبيل مسكن، پوشاك، اثاثيه منزل و هزينه هاي درماني و بهداشتي است.
 

نحوه محاسبه ميزان نفقه

 قاعده فعلي در تعيين ميزان نفقه بر اساس امور خانوادگي زن، آداب و رسوم ساكنين هر منطقه و وضعيت مالي مرد است و در صورت عدم توافق زوجين بر ميزان آن. نفقه، دادگاه ميزان آن را تعيين مي كند.
 

شرايط پرداخت نفقه

به محض انعقاد عقد و شروع زندگي زناشويي، زوج مكلف به پرداخت نفقه است.
 

ماده ۱۱۰۸ قانون مدني

اگر زن بدون مانع مشروع از انجام وظايف زناشويي خودداري كند، مستحق نفقه نخواهد بود.
 

ترك منزل توسط زوجه و تعليق نفقه

شوهر موظف است با توجه به نياز همسر خود خانه مستقلي تهيه كند. حال اگر اين خانه از نظر اجتماعي با حيثيت زن مطابقت داشته باشد ولي ماندن در آن خانه احتمال آبرو يا صدمه جسمي و آزار زوجه را به همراه داشته باشد، خروج او از منزل عدم تمكين محسوب نمي شود و نفقه است. تا زمان حل مشكل به او اختصاص داده مي شود.
 

ماده ۱۱۱۴ قانون مدني

زن بايد در خانه اي كه شوهرش تعيين مي كند زندگي كند، مگر اينكه حق تعيين خانه به زن داده شود.
 

ماده ۱۱۱۵ قانون مدني

در صورتي كه حضور با زوج در يك منزل ترس از ضرر جسمي يا مالي يا ناموسي براي زوجه باشد، زوجه مي‌تواند اقامتگاه جداگانه تعيين كند و در صورت اثبات احتمال وقوع چنين ضرري، دادگاه حكم به بازگشت وي را نمي‌دهد. خانه شوهر و تا زماني كه زن به خانه برگردد نفقه به عهده شوهر خواهد بود.
 

ضمانت عدم پرداخت نفقه

زني كه شوهرش از دادن نفقه به او امتناع مي ورزد، هم مي تواند شكايت كيفري و هم دادخواست قانوني بدهد.

روش هاي غير مجازاتي براي حفاظت از محيط زيست

۱۰ بازديد

روش هاي غير مجازاتي براي حفاظت از محيط زيست
شناخته شده است كه پيشگيري بهترين درمان است. بديهي است با توجه به اينكه هدف اصلي ما حفظ محيط زيست و جلوگيري از انواع آلودگي ها و تخريب محيط زيست است، اگر ابتدا محيط زيست آلوده شود و سپس به فكر مقابله با آن باشيم، به هدف خود نمي رسيم. زيرا به عنوان مثال وقتي زيستگاه منابع آبي اعم از ماهي و ساير موجودات آبزي را تخريب و آلوده مي كنيم يا به صيد بي رويه آنها مي پردازيم، كار ديگري نمي توان كرد و هرگونه برخورد با متخلفان حتي مجازات سنگين آنها هرگز تغيير نخواهد كرد. وضعيت محيط زيست و وضعيت. ماهي را به حالت قبلي بر نمي گرداند.

بنابراين بايد به دنبال مكانيسم ها و روش هايي بود كه شامل پيشگيري و جلوگيري از تخريب و آلودگي محيط زيست اين منابع (آبي) باشد. هر تلاش و سرمايه گذاري در اين بخش مي تواند ما را به هدف اصلي خود يعني ايجاد محيط زندگي سالم همراه با نشاط و شادابي براي همه انسان ها و موجودات زمين برساند.

با توجه به اينكه در قوانين اكثر كشورها تخريب و آلودگي محيط زيست جرم محسوب مي شود، سياست فوق بيش از پيش مورد تاييد و تاكيد قرار گرفته است. بهتر است به جاي اينكه افراد با تخريب يا آلوده كردن محيط زيست مرتكب جرم شوند و مجازات آنها را انجام دهند، به پيشگيري از جرايم عليه محيط زيست و در عين حال مصون ماندن جامعه از مجازات هاي مقرر توجه شود. ما بايد از همان ابتدا محيط زيست را سالم نگه داريم و از تخريب و آلودگي آن جلوگيري كنيم.

سزار بكاريا حقوقدان مشهور ايتاليايي نيز معتقد است كه پيشگيري از جرايم بهتر از مجازات آن است و براي پيشگيري از وقوع جرم پيشنهاد مي كند كه ابتدا قوانين شفاف و ساده باشند و تمام قدرت ملت براي دفاع از آن بسيج شود. و نبايد از هيچ قدرتي براي تخريب آن استفاده كرد. نبايد مورد استفاده قرار گيرد، ثانياً افراد بايد تربيت شوند و ثالثاً افراد متقي بايد پاداش بگيرند.

روش هاي مختلفي براي پيشگيري و حفاظت از محيط زيست استفاده مي شود. كارشناسان محيط زيست راه هاي زير را به عنوان روش هاي غير مجازاتي و پيشگيري از آلودگي و تخريب محيط زيست معرفي مي كنند.

1. سطح بالاي آگاهي و اطلاعات عموم مردم در خصوص خطرات ناشي از تخريب محيط زيست و رعايت توصيه هاي لازم اعلام شده از سوي مسئولين مربوطه.

2. آگاه ساختن مردم از اهميت محيط زيست، جنگل ها، مراتع و منابع آبي و اينكه محيط زيست ميراث مشترك انسان هاست.

3. ارائه توصيه ها و راهكارهاي لازم به منظور اعمال روش ها و جلوگيري از آلودگي يا به حداقل رساندن آنها به كارخانه ها براي جلوگيري از خطرات ناشي از فعاليت هاي مضر عليه منابع آبي محيط زيست.

4. جلوگيري از گسترش بيش از حد شهرها كه همواره با تخريب محيط زيست (آلودگي رودخانه ها و تخريب منابع آب) همراه است.

5. تخريب مواد زائد كارخانه ها و كارگاه ها به روش هاي صحيح و علمي.

6. جلوگيري از ورود پساب كارخانه ها و فاضلاب شهري و صنعتي به آب ها (رودخانه ها).

7. عدم اعطاي جواز تاسيس به كارخانجات و كارگاه هايي كه در ساخت و تفسير دستگاه هاي مورد نياز خود ضوابط مربوط به بهداشت و محيط زيست را رعايت نكرده اند.

8. افزايش آگاهي عمومي از تنوع زيستي و تقويت نقش مشاركت عمومي.

9. ايجاد سيستم هاي اطلاعاتي و تحقيقاتي، تنوع زيستي (به ويژه منابع آبي)

10. استفاده پايدار از منابع آب.

11. ايجاد مديريت سيستماتيك حفاظت از منابع آبي (تنوع زيستي)

حقوقي كه مردان با «ازدواج» به دست مي آورند

۹ بازديد

حقوقي كه مردان با «ازدواج» به دست مي آورند.
حبس مرد به دليل جرايم مربوط به پرداخت مهريه تبعات ناگوار اجتماعي را در پي خواهد داشت كه با بهره مندي از «شرايط مندرج در عقدنامه» و يا پس از آن، وضعيت زن در خانواده تثبيت شده و نيازي به مواجهه با چالشي نيست كه خانواده ممكن است مواجه شوند. او به فكر استفاده ابزاري از «جهيزيه» مبتلا مي شود.
حق مرد در بازداشتن زن پس از ازدواج
 

نمي توان گفت كه ازدواج صرف منجر به تضييع حقوق زنان مي شود، زيرا ممكن است برخي از مردان هرگز از حق خود براي محدود كردن زنان استفاده نكنند.

در واقع همه چيز از ماده 1905 قانون مدني سرچشمه مي گيرد كه به موجب آن گفته شده «در روابط بين زوجين، رئيس خانواده از آن شوهر است». بر اساس اين قانون محدوديت هاي قانوني براي زن ناشي از حق مرد به عنوان سرپرست خانواده و الزام زن به اطاعت است.

 

يكي از اين محدوديت ها كه امروزه بسيار مطرح مي شود «حق داشتن شغل زنان» است كه عليرغم تاكيد قانون اساسي بر تساوي داشتن شغل براي همه مردم كشور، ماده 1117 قانون مدني آن را اين حق دانسته است. مردي كه همسرش را از يك حرفه يا صنعت طلاق دهد. كه فكر مي كند مخالف مصالح خانواده يا حيثيت خود يا همسرش است.

امروزه برخي از مردان بر همين اساس «حق تحصيل زنان» را محدود مي كنند، حق بعدي زنان كه معمولاً بر اين اساس مطرح مي شود «حق خروج زنان از كشور» است. ماده قانون گذرنامه، اخذ گذرنامه ايراني و خروج زن متاهل از كشور را با صدور مجوز رسمي از سوي شوهر متوقف كرده است.

 

احراز اين حقوق با بهره گيري از ظرفيت هاي موجود حقوقي و فقهي امكان پذير است، چنانكه ماده 1119 قانون مدني مي گويد: « طرفين عقد نكاح مي توانند هر شرطي را كه مخالف با مقتضاي عقد مزبور نباشد، شرط كنند. عقد يا عقد ازدواج، شرط ديگري است». . از آنجايي كه طلاق در نظام حقوقي خانواده در كشور حق مرد است، در اين صورت مرد مي تواند در همان عقد نكاح يا هر عقد ديگري (اعطاي حق طلاق به زوجه) در طلاق خود زن خود را وكيل كند. مي تواند به زوجه وكيل بدهد. به او اجازه دهد كشور را ترك كند يا از طرف او تحصيل يا كار كند.

 

طرفين مي توانند براي حصول يك ترتيب عادلانه و تعاوني در خانواده شرط كنند كه «در اموالي كه پس از ازدواج به دست مي آورند شريك باشند» و در صورت طلاق يا فوت، اموال مشترك آنها به طور مساوي تقسيم مي شود.

 

 با نگاهي اجمالي به اين حقوق كه با شرط آن در ضمن عقد نكاح يا پس از آن در ضمن عقد ديگري مانند صلح يا بيع يا ... امكان برخورداري از آن وجود دارد، وضعيت زن در خانواده احراز مي شود و انجام مي دهد. لازم نيست هر چالشي كه خانواده با آن مواجه است، به فكر استفاده ابزاري از جهيزيه باشد. مهريه هاي بالا كه امروزه به ابزاري براي تضمين حقوق زنان تبديل شده است، جز ناامن ساختن فضاي خانواده و تشديد تنش و تبديل زندگي خانوادگي به ميدان جنگ طلبكاران و بدهكاران اثري ندارد. همچنين حبس مردان در اجراي حكم پرداخت مهريه تبعات ناگوار اجتماعي نيز خواهد داشت.

 

براي داشتن خانواده اي امن براي همه اعضا، مشاركت همدلانه و درك مشترك همه اعضاي خانواده لازم است. اگر نيستند با امضاي مفاد قرارداد از مهريه بالا چشم پوشي كنند و علاوه بر احقاق حق، اعتماد و همراهي همسر را نيز جلب كنند.