نگاه مجرمانه به اعتياد 2

۶ بازديد

 

وقتي پاي معتاد به زندان باز مي شود

واقعيت اين است كه تعداد زندانيان مرتبط با مواد مخدر در ايران زياد است.

 

جرايم مربوط به مواد مخدر را مي توان به دو دسته تقسيم كرد. جرايمي كه مستقيماً شامل مواد مخدر مي شود و جرائمي كه به طور غيرمستقيم با هم مرتبط هستند. جرايم دسته اول در ماده 1 قانون مبارزه با مواد مخدر پيش بيني شده و شامل «كشت خشخاش و كنف به منظور توليد مواد مخدر يا واردات و ارسال و توليد و ساخت انواع مواد مخدر يا روانگردان صنعتي غيردارويي است.مواد» و جرايم متعدد ديگر و در نهايت «مصرف مواد مخدر و اعتياد به مواد مخدر».

 

عليرغم اينكه دادگاه ها اكنون با توجه به سياست جنايي قانونگذاري مبني بر تسامح و برخورد با معتادان كمتر معتادان را به حبس محكوم مي كنند، در عين حال با توجه به اينكه اعتياد خود مي تواند منشأ بسياري از جرايم ديگر به ويژه سرقت و سرقت اموال باشد، اقتصادي امنيت را سلب مي كنند و جامعه را سلب مي كنند.

 

65 درصد همسرآزاري، 30 درصد كودك آزاري، 25 درصد قتل، 23 درصد دعوا و خشونت و 35 تا 40 درصد سرقت ها به دليل اعتياد است. به همين دليل تعداد قابل توجهي از زندانيان با وجود اينكه به دليل اعتياد در دادگاه يا زندان دستگير نشده اند در زندان هستند. در چنين شرايطي زنداني نكردن افراد به دليل اعتياد، علاوه بر هدف درمان و اصلاح معتادان، مي تواند از جمعيت زندان ها بكاهد.

 

بهتر است در صورت نياز به اقدامات كيفري، زندان از اقدامات جايگزين ديگري مانند كار اجباري و محروميت از برخي حقوق شهروندي و ... استفاده كند تا به نتايج بهتري دست يابد. در واقع به جاي اينكه آنها را مجرم بشناسند، با استفاده از چنين رويكردي، به جاي اينكه اين مجرمان يا در واقع بيماران نااميد شوند و به سمت ارتكاب جرايم ديگر كشيده شوند، روحيه بازگشت به دامان جامعه را به آنها مي دهد. طبق قانون مبارزه با مواد مخدر؛ معتادان موظفند با مراجعه به مراكز مجاز دولتي يا غيردولتي جهت درمان و كاهش آسيب اقدام به ترك اعتياد نمايند. معتادي كه براي معالجه به مراكز مذكور مراجعه و گواهي درمان و كاهش ضرر دريافت كند در صورت عدم پذيرش اعتياد از تعقيب كيفري معاف است. معتاداني كه اقدام به درمان يا ترك اعتياد نكنند مجرم بوده و به استناد تبصره 3 ماده 16 قانون مذكور به حبس از نود و يك روز تا شش ماه محكوم مي شوند.

 

 

 

مجبور به ترك معتاد

با اشاره به تعريف اجبار فرد معتاد به ترك بايد بيان كرد كه طبق قانون مبارزه با مواد مخدر، افراد معتاد موظفند براي درمان خود به يكي از مراكز مجاز درمان و كاهش آسيب مراجعه و براي ترك اعتياد اقدام كنند. و در صورتي كه به وظيفه خود عمل نكنند و مستعد اعتياد باشند به دستور مقام قضايي حداكثر تا سه ماه در مراكز دولتي نگهداري مي شوند و مجاز به درمان و كاهش آسيب هستند. البته مانعي براي تمديد مهلت سه ماهه ديگر بنا به درخواست اين مراكز وجود ندارد.

 

بايد در نظر داشت كه ترك اعتياد به زور براي معتادان غيرممكن است و رهايي از هرگونه اعتياد بدون روان درماني مناسب و مطلوب امكان پذير نيست. اگرچه امروزه با اطلاع رساني هاي ارائه شده نگرش اكثريت مردم نسبت به معتادان تغيير كرده است و جامعه نيز با اين افراد به عنوان بيمار رفتار مي كند، اما همچنان برخي معتقدند كه معتادان را بايد با زنجير و طناب و انواع تندخوها به تخت بست. و روش هاي عذاب آور مانند آب درماني و غيره را روي آنها امتحان كرد. در حالي كه ثابت شده است كه درمان اعتياد بدون اراده شخصي قابل تحقق يا ادامه نيست. در همين راستا سازمان جهاني بهداشت تاكيد مي كند كه ترك اعتياد بايد داوطلبانه و بدون اجبار باشد و شأن مصرف كننده را به عنوان يك انسان در نظر بگيرد تا معتاد تحت درمان مورد سوء استفاده قرار نگيرد.

نگاه مجرمانه به اعتياد

۱۹ بازديد

 نگاه جنايي به اعتياد

اعتياد به مواد مخدر يكي از مهم ترين معضلات اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي است كه عوارض آن تهديدي جدي براي جامعه بشري محسوب مي شود و متأسفانه گسترش دامنه مصرف آن حتي قشر متفكر و تحصيل كرده را نيز در برگرفته است. استعمال مواد مخدر نه تنها براي مصرف كننده تخريب به بار نمي آورد، بلكه اين خطرات ساير اقشار جامعه را نيز تحت تأثير قرار مي دهد و اين فساد موجب اختلال و تخريب نهاد خانواده و افزايش جرم و جنايت مي شود، زيرا فرد معتاد ناچار به هر اقدامي مي شود. نيازهاي او را برآورده كند. چون از طرف جامعه طرد مي شود و نمي تواند شغلي داشته باشد، ناگزير مرتكب جنايت مي شود. از طرفي باعث مي شود مشاغلي مانند فروشندگان مواد مخدر نيز در جامعه ايجاد شود كه مشكلات خاص خود را دارد. بنابراين براي مقابله با پيامدهاي جدي مواد مخدر و كاهش اثرات آن و ارتقاي امنيت انساني بايد سياست جنايي منسجمي اتخاذ شود.
نگاه جامعه به اعتياد
با توجه به اينكه قانونگذار براي افراد غير معتاد مصرف كننده مواد مخدر يا روانگردان هاي صنعتي غير دارويي مجازاتي در نظر گرفته است، اعتياد به مواد مخدر با مصرف آن متفاوت است، منظور از استعمال مواردي است كه فرد عادت مستمر به مصرف مواد نداشته باشد. . و به صورت موردي شروع به استفاده از آن مي كند، در حالي كه اعتياد نوعي «وابستگي» است كه اولاً جنبه رواني دارد كه از طريق آن فرد پس از مصرف مواد، احساس لذت، آرامش و رضايت مي كند. دوم وابستگي فيزيكي است كه پس از مصرف مكرر دارو در بدن ايجاد مي شود.
 
قانونگذار در اصل جرم انگاري تفاوتي بين استعمال و اعتياد در نظر نگرفته و هر دو را جرم مي داند اما در تعيين مجازات با توجه به خطراتي كه اعتياد براي فرد و جامعه دارد قطعا مجازات شديدتري در نظر گرفته است.
 
 
 
ماده اي براي منع مصرف داروها
طبق بند 5 ماده 1 قانون مبارزه با مواد مخدر، استفاده از مواد مخدر يا روانگردان غيردارويي صنعتي به هر شكل و نحوي جز در مواردي كه قانون مستثني كرده جرم است. كلمه استعمال كه نوعي فعل است هم براي افراد معتاد و هم براي افراد ديگر قابل استفاده است و تفاوتي با هم ندارند و مرتكب يا مصرف كننده مواد ممكن است معتاد يا غير معتاد باشد. براي افراد غير معتاد كه از مواد مخدر يا روانگردان غير دارويي صنعتي استفاده مي كنند، طبق بند 1 و 2 ماده 19 قانون مبارزه با مواد مخدر، با توجه به نوع ماده مصرفي، مجازات شلاق و جزاي نقدي است. اما براي يك فرد معتاد كه مصرف مواد مخدر براي او نوعي وابستگي از نظر دفعات و مدت مصرف ايجاد كرده است و اين وابستگي توام با فشار جسمي و روحي است، سياست جنايي متفاوتي در مقايسه با يك فرد معتاد در نظر گرفته شده است. كاربر غير معتاد و به نوعي تحت تأثير شخصيت معتاد. پذيرفته شده است كه براي اين دسته از مجرمان مجازات به تنهايي نمي تواند نتيجه موفقيت آميزي داشته باشد، به همين دليل تا آنجا كه امكان و ظرفيت وجود دارد، سياست مدارا و رفتار با فرد معتاد در برنامه قانوني قرار گرفته است. در عين حال، زماني كه براي ترك اعتياد از سوي فرد معتاد اقدامي صورت نگيرد يا از وظايف مورد انتظار تخطي كند، چاره اي جز زنداني كردن فرد معتاد وجود نخواهد داشت.
 
 
 
تغيير نگاه قانون به معتادان
در مورد تغيير نگاه قانون به معتاد از مجرم به بيمار و تأثير آن در افزايش يا كاهش اعتياد، بايد گفت كه تنها اين تغيير نگاه بدون اجراي اقدامات مورد نياز براي درمان معتاد است. و در قانون تاكيد شده است و همچنين بدون ساير اقدامات حفاظتي و فرهنگي. ، نمي تواند اعتياد را در جامعه كاهش دهد. ممكن است برخي از مشكلاتي كه با زنداني كردن معتادان براي دولت، دادگاه ها، زندان ها، زندانيان و خانواده هاي آنها وجود داشت كاهش يابد اما در دراز مدت مشكلات ديگري پديدار شود. در اين راه مبارزه با اعتياد نيازمند يك برنامه همه جانبه حمايتي، درماني، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي همراه با اقدامات پليسي و قضايي است.
 
 اين برنامه بايد علاوه بر نهادهاي دولتي، به صورت غيردولتي و حتي بين المللي با جلب حمايت هايي كه تشكل هاي مردمي مي توانند داشته باشند تا موفقيت هاي بيشتري را براي كشور به ارمغان بياورند، به صورت مستمر انجام شود.

ماده 20 قانون ثبت احوال در مورد تغيير نام

۱۰ بازديد

 ماده 20 قانون ثبت احوال در مورد تغيير نام

انتخاب نام بر عهده گوينده است، براي نامگذاري يك اسم ساده يا مركب (حسين، محمدمهدي و...) كه نزد عرفا نامي به شمار مي رود، انتخاب خواهد شد.
 
تبصره 1: انتخاب اسامي هتك بر شأن مقدسات اسلامي و همچنين عناوين و عناوين توهين آميز، ناپسند يا نامناسب ممنوع است.
 
تبصره 2: اسامي ممنوعه را شوراي عالي ثبت احوال تعيين مي كند و اين شورا مصاديق آن را تعيين و به سازمان اعلام مي كند.
 
تبصره 3: در مورد اقليت هاي ديني شناخته شده در قانون اساسي، انتخاب نام به زبان و فرهنگ ديني آنها بستگي دارد.
 
تبصره 5: ذكر ولايت در اسناد سجلي كساني كه ولايت آنها در سند پدر يا جد پدري درج شده و يا ولايت آنها به ادله شرعي ثابت شده باشد الزامي است، مگر كساني كه خود را اهليت نمي دانند. مورد شكايت قرار گيرد يا عدم تسلط آنها مورد تأييد شرع باشد. بودن
 
 
 
اسامي قابل تغيير
با توجه به ماده ۲۰ قانون ثبت احوال و تبصره‌هاي آن، انتخاب نام‌هاي زير ممنوع بوده و صاحبان آن‌ها مي‌توانند با رعايت مقررات مربوط، آن را تغيير دهند.
 
1. نام هايي كه شأن اماكن مقدس اسلامي را خدشه دار مي كند، مانند: عبدالات، عبدالعزي (لات و يوزي نام دو بت قبل از اسلام در مكه است).
2. القاب اعم از بسيط و مركب مانند: ملك الدوله، خان، يا شوكت الممالك، حاجيه سلطان، سلطانعلي و غيره.
3. اسامي زننده و ناپسند: اسامي زننده و ناپسند به نام هايي گفته مي شود كه به دلايل ذيل بر حسب زمان و مكان يا مورد براي صاحب خود توهين آميز و ناپسند بوده و به تصويب شوراي عالي مي رسد.
4. نام هايي كه نمايانگر صفات مذموم و مغاير با ارزش هاي والاي انساني است، مانند: گرگ، قوچ و غيره.
5. اسامي مغاير با عرف و فرهنگ رايج و مقدسات ديني مردم مانند: لات، خونريز، چنگيز و شهدوست.
6. نام هايي كه باعث اشاعه و ترويج فرهنگ بيگانه مي شود مانند: وانوشكا، جاكاردو و ....
 
5. نام هايي كه باعث تحقير افراد مي شود يا معناي لغوي آنها در جامعه قابل قبول نيست، مانند: صدتوماني، گت آقا، كنيز، گداو...
 
و همچنين موارد زير:
 
1. نام هايي كه با جنسيت مطابقت ندارند، مانند: ماشاءاللَّه براي مؤنث، يا انتخاب نام اشرف يا اكرم براي ذكور.
2. حذف الفاظ زائد و زائد در نام اشخاصي مانند: قلي، غلام، گرگ، زلف، گوچ، آقا خانم، خان، ميرزا، بيگ، بيگم، كربلايي، مشهدي و ....
3. تصحيح غلط هاي املايي در نام اشخاص كه به دليل عدم آشنايي عامل با لهجه ها و لغات و معاني محلي و يا به دليل تلفظ گوينده رخ داده است مانند: ظهراب به سهراب يا منيژه به منيژه و.. ..
4. همنام بودن فرزند با پدر يا مادر در يك خانواده
5. داشتن نام برادر يا خواهر در يك خانواده
6. تغيير نام ها از عربي به فارسي مانند رحمان به رحمان، اسماعيل به اسماعيل، اسحاق به اسحاق.
7. تغيير نام كساني كه مورد تاييد مراجع ذيصلاح براي نشان دادن اسلام هستند.
8. تغيير نام كساني كه نام آنها نام روزهاي هفته است.
9. تغيير نام افرادي كه تغيير جنسيت داده اند و دادگاه صالح حكم تغيير نوع جنسيت در مدارك ثبتي و شناسنامه آنها را صادر كرده است.
10. پيشوند «عبد» مخصوص اسماء و صفات ذات خداوند است و در ساير موارد متقاضي مي تواند تقاضاي حذف آن را نمايد.
11. تغيير نام كساني كه نام مستعار دارند مانند حسين (كامبيز) يا معصومه (سوسن) و .....

اهداف و كاركردهاي سامانه ثنا

۱۳ بازديد

 اهداف و كاركردهاي سامانه ثنا

اين سامانه به گونه اي طراحي شده است كه افراد مي توانند با ثبت نام در آن به تمامي اطلاعات مربوط به پرونده هاي قضايي خود دسترسي داشته باشند. اطلاعاتي از جمله ابلاغ زمان رسيدگي، اخطاريه هاي دادگاه، كليه تصميمات و قرارهاي صادره، احضار افراد، اعتراضات و ....
 
بنابراين همانطور كه مشاهده مي شود ديگر اخطاريه ها و اسناد قضايي به صورت فيزيكي و كاغذي براي مردم ارسال نمي شود و نتيجه اين امر اين است كه اخطاريه ها با سرعت بيشتري ارسال مي شوند و در نتيجه اين موضوع سرعت آن نيز افزايش مي يابد. رسيدگي
 
علاوه بر اين با اين روش اطلاع رساني احتمال عدم اطلاع مردم از محتواي آن تا حد زيادي كاهش مي يابد و زمينه تضييع حقوق مردم از بين مي رود. (حل مشكلات ناشي از ارتباط فيزيكي)
 
افرادي كه در سامانه ثنا ثبت نام مي كنند، در صورت تبديل شدن به شاكي يا متهم در دعوي، احتمال عدم اطلاع از دعواي مذكور نسبت به قبل كاهش مي يابد. با اين روش حجم مراجعه افراد به مراجع قضايي بسيار كاهش مي يابد.
 
 
 
 
 
ثبت نام در سامانه ثنا:
1- ثبت نام سانا توسط افراد:
وارد سامانه ثنا به آدرس http://sana.adliran.ir/sana شويد. سپس براي ثبت نام شخص حقيقي وارد قسمت ثبت نام اينترنتي شده، اطلاعات هويتي مورد نياز را در فيلدهاي مربوطه وارد نماييد. در مرحله بعد شرايط ثبت نام را در ايميل تاييد كنيد. در مرحله بعد اطلاعات تماس، اطلاعات محل سكونت و ساير اطلاعات. كامل مربوط به شغل و سطح تحصيلات.
 
در مرحله بعد كد ارسال شده به شماره تلفن همراه خود را در قسمت مربوطه وارد كنيد. در اين مرحله يكي از كارگزاران معرفي شده را انتخاب كرده و هزينه احراز هويت (معادل 9000 تومان) را بپردازيد. (با استفاده از كارت بانكي)
 
پس از پرداخت مبلغ ذكر شده مراحل احراز هويت را انجام دهيد:
 
با استفاده از دوربين موبايل يا وب‌كم خود در صورت درخواست از چهره خود عكس بگيريد.
سپس با لمس صفحه موبايل، امضاي الكترونيكي خود را ثبت كنيد.
متن يك عبارت به شما نشان داده مي شود. دكمه ضبط ويديو را فشار دهيد و عبارت مربوطه را با صداي خود بخوانيد و در نهايت آن را ارسال كنيد.
۲- ثبت نام ثنا توسط دفاتر خدمات الكترونيك قضايي:
براي ثبت نام مي توانيد از ابتدا با در دست داشتن مدارك شناسايي (شناسنامه و كارت ملي) به دفاتر خدمات الكترونيك قضايي مراجعه كنيد.
 
در صورت ثبت نام در اين سامانه، هر فرد موظف است در صورت ايجاد تغيير در اطلاعات ثبت شده در سامانه (مانند آدرس، تلفن همراه، نام و ...) بلافاصله تغييرات را در سامانه ثبت كند. (ماده 12 آيين نامه نحوه استفاده از سيستم هاي رايانه اي يا مخابراتي) و مسئوليت عدم ثبت تغييرات مذكور بر عهده خود شخص مي باشد.
 
پس از ثبت نام بايد كد ملي و رمز شخصي كه در هنگام ثبت نام به شما اختصاص داده شده است را وارد كنيد تا وارد درگاه شخصي خود در سامانه اطلاع رساني و اطلاع رساني اشخاص حقيقي سايت ادليران شويد. در اين صورت كدي به شماره موبايلي كه در زمان ثبت نام در سامانه ثنا اعلام كرده ايد ارسال مي شود و با وارد كردن آن كد مي توانيد وارد صفحه شخصي خود شويد. مدت اعتبار اين كد 24 ساعت است و پس از انقضاي اين مدت، كد جديدي براي ورود مجدد به سامانه (با وارد كردن كد ملي و رمز شخصي) براي شما ارسال مي شود.
 
 
 
 
 
مزاياي سيستم سانا:
الف) مزاياي سامانه ثنا براي وكلا:
بر اساس بند 6 تبصره 6 قانون بودجه سال 1398، از آذرماه 1398، مشاوران وكلاي عضو كانون هاي وكلا، كارشناسان رسمي و مشاوران خانواده و كانون هاي وكلا موظفند قرارداد خود را با موكلان يا مشتريان در سامانه الكترونيكي ثبت كنند. سيستم قرارداد طبق قانون فوق از تاريخ 99/01/09 قراردادهاي مشمول فقط به صورت الكترونيكي معتبر بوده و پذيرفته مي شود.
در اين صورت بديهي است كه موكلان و موكلين (يا نمايندگان اين اشخاص از قبيل قيم يا قيم و ...) به اين اشخاص جهت انعقاد قرارداد وكالت بايد در سامانه ثنا ثبت نام كرده باشند.
 
تقريباً كليه اقداماتي كه وكلا با مراجعه به محاكم يا دفاتر خدمات الكترونيك قضايي انجام مي دادند مانند طرح شكايت و پيگيري آن، ارائه و پيگيري دادخواست، ارائه و پيگيري انواع لوايح، ارائه و پيگيري اظهارنامه، محاسبه هزينه دادرسي توسط وكلا. و ساير موارد توسط سامانه وكلا انجام مي شود. كه اولين شرط آن ثبت نام در سامانه ثنا مي باشد.
امكان تمديد پروانه وكالت نيز منوط به ثبت نام اوليه در سامانه ثنا مي باشد.
 
 
ب) مزاياي سامانه ثنا براي كارشناسان رسمي دادگستري:
تذكرات كارشناسي به كارشناسان دادگستري از طريق سامانه اطلاع رساني صورت مي گيرد. همچنين موظفند نظر كارشناسي خود را از طريق سامانه كارشناسي درج شده در سايت ادليران ارسال كنند. براي اين منظور ملزم به ثبت نام در سامانه ثنا هستند.
 
 
 
ج) فوايد سيستم صنعا براي ساير صافراد:
در صورت طرح دعواي شخصي يا طرح دعوي عليه وي، كليه شكايات و دادخواست ها توسط سايت ادليران ثبت مي شود. در اين صورت كليه احضاريه ها، دادخواست ها، نظرات و دستورات صادره و ... و به طور كلي هرگونه پيگيري پرونده توسط ايشان از طريق سامانه اطلاع رساني درج شده در سايت ادليران براي كساني كه در ثنا ثبت نام كرده اند انجام خواهد شد. سيستم.
درخواست گواهي سابقه بد: براي دريافت گواهي سابقه بد، افراد پس از ورود به سايت آدليران گزينه ثبت درخواست گواهي سابقه بد را از منوي سمت راست انتخاب كرده و درخواست خود را ثبت مي كنند. اين اقدام مستلزم ثبت نام فرد در سامانه ثنا است.

ارسال خلاصه اسناد رسمي تنظيم شده با پيامك

۲۰ بازديد

 چگونه مي توانيم از تنظيم سند رسمي به نام خود مطلع شويم؟

1- جهت استعلام تنظيم سند رسمي ملكي به نام شخص به سايت سازمان ثبت اسناد و املاك (ssaa.ir) مراجعه نماييد.
2- سپس در قسمت ميز خدمات الكترونيكي گزينه پيگيري استعلام الكترونيكي ملك را وارد نماييد. در اين قسمت براي استعلام سند بايد شناسه منحصر به فرد سند مالكيت (كد رهگيري 18 رقمي) را وارد كنيد.
3- در نهايت سيستم اطلاعات مورد نظر را نمايش مي دهد.
توجه داشته باشيد رهگيري سند ملكي از طريق سامانه سازمان ثبت اسناد و املاك كشور تنها با كد شناسه 18 رقمي استعلام سند امكان پذير است.
روشنگري لازم به ذكر است كه در اين خصوص روش هاي ديگري مانند مراجعه به اداره ثبت اسناد و ارائه سند ملكي وجود دارد و در اين روش افراد مي توانند به صورت حضوري به يكي از مراكز ثبت اسناد مراجعه و مراحل استعلام را تكميل نمايند. سند مالكيت آنها حضوري انجام دهيد
 
 
 
متن مصاحبه با رئيس سازمان ثبت، ارسال خلاصه معامله با پيامك
رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور گفت: شماره تلفن همراه دارندگان سند رسمي در متن اسناد رسمي تنظيمي درج مي شود و خلاصه سند از طريق پيامك براي دارندگان سند ارسال مي شود.
وي با اعلام اين مطلب افزود: پس از تنظيم سند رسمي، كد تأييد به صاحبان سند ارائه مي شود تا در صورت تمايل از طريق درگاه الكترونيكي سازمان ثبت به نشاني، خلاصه سند را مشاهده كنند. : www.ssaa.ir. گامي مهم در راستاي شفاف سازي و اطمينان بخشي به مردم در خصوص خدمات ثبت نام است.
تشكيل كانون سردفتران و سردفتران در ۶ استان ديگر
وي بيان كرد: طي روزهاي آينده در استان هاي مازندران، قزوين، البرز، خوزستان، چهارمحال، بختياري و اردبيل كه فاقد مراكز سردفتران و سردفتران هستند، اين مراكز تشكيل و خدمات منظم و جدي تري در اين زمينه ارائه خواهند كرد. . تغييرات عظيمي كه در سازمان ثبت احوال رخ داده در سال هاي آينده بيشتر نمايان خواهد شد
رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور با اشاره به تحولات عظيم سازمان ثبت اسناد و املاك كشور در دوره اول رياست آيت الله آملي لاريجاني بر قوه قضائيه و تأثير اين فعاليت ها در جامعه در سال هاي آتي. ، افزود: در اين دوره با اقدامات و برنامه هايي با تغييرات موثر، توانستيم روند سنتي صد ساله اين سازمان را پشت سر بگذاريم و امروز با ورود ده ها ميليون پرونده منسوخ شده در بانك هاي الكترونيكي، امكان ارائه خدمات الكترونيكي در حوزه هاي مختلف وجود دارد كه هدف گذاري سالانه ميليون ها مكاتبات كاغذي براي ثبت خدمات، حذف ده ها ميليون اوراق بهادار و ميليون ها ارجاع غير ضروري متقاضيان خدمات از جمله اقدامات مهم انجام شده در اين زمينه است.
وي بيان كرد: اين اقدامات در چارچوب سياست هاي مدون و نقشه راه مشخص طراحي شده و امروز علاوه بر تحول اساسي در زمينه ارائه خدمات ثبتي، شاهد ارتقاي سلامت اداري نيز هستيم، به طوري كه نگاه به سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به عنوان يك سازمان سنتي و قديمي به يك دستگاه پيشرو با خدمات مدرن تبديل شده است.
ارسال الكترونيكي آگهي هاي ثبت شده به روزنامه رسمي
رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور تصريح كرد: در گذشته در خصوص آگهي هاي فراواني كه روزانه به روزنامه رسمي در خصوص ثبت شركت ها و ثبت تغييرات آنها ارسال مي شد، با جعل و خطا مواجه بوديم. به صورت الكترونيكي و از طريق سامانه در سراسر كشور به روزنامه رسمي ارسال مي شود و اين كار از تخلف جلوگيري كرده است.
تفويض تعيين نام شركتها و مؤسسات به ادارات ثبت مراكز استانها
رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور با اشاره به مشكلات عديده تمركز تعيين نام شركت ها و موسسات غيرتجاري سراسر كشور در تهران و مراجعات فراوان متقاضيان به پايتخت، افزود: اين روش. دستخوش تغييرات زيادي شده است و در حال حاضر اين كار در مراكز استان ها انجام مي شود. درخواست ها در سراسر كشور به صورت الكترونيكي و بررسي هاي كيفي و كارشناسي در ادارات ثبت استان ها انجام مي شود. اين عدم تمركز باعث نظم، دقت، شفافيت بهتر و سرعت در ارائه خدمات شده است. ايده تغييرناپذيري فرآيندهاي سنتي داراي اشكال است

تأثير و اعتبار سند رسمي

۱۵ بازديد

 تأثير و اعتبار سند رسمي وكالت در ايجاد حقوق مالكيت

ماده 656 قانون مدني مي گويد: «عقد وكالت عقدي است كه به موجب آن يكي از طرفين، طرف ديگر را به عنوان وكيل براي انجام كاري تعيين مي كند». بنابراين اثر عقد وكالت اعطاي وكالت است; بدين معنا كه موكل اقدام وكيل را در انجام اعمال حقوقي، عمل خود مي داند و به او اختيار مي دهد كه وكالتنامه را به نام و حساب موكل براي احراز حق مالكيت صحه كند.
يكي از اسناد تنظيمي رايج در دفاتر اسناد رسمي اسناد وكالت است كه بنا به اراده موكل در موضوع خود داراي عناوين مختلفي مانند وكالت خريد ملك، وكالت در امور خدماتي مي باشد. ، وكالت در امور اداري، وكالت ازدواج يا طلاق، وكالت فروش اموال منقول. و غير منقول
نمايندگي فروش املاك يكي از نمونه هاي نمايندگي فروش اموال غير منقول مي باشد.
در واقع وقتي شخصي يك دارايي مالي را خريداري مي كند، مهمترين هدف و انگيزه او كسب است. حال درست است كه طبق قانون مدني در معاملاتي كه موضوع عين عين باشد، با ايجاب و قبول مالكيت حاصل مي شود و به محض توافق خريدار و فروشنده بر مبادله دو كالا، ثمن مبيع و قيمت به صورت خودكار مبادله مي شود
 اما بايد در نظر داشت كه انتقال مالكيت در برخي معاملات معين نيز مستلزم تشريفات خاصي از جمله تنظيم سند انتقال قطعي در دفاتر اسناد رسمي به نام خريدار است.
بنابراين ثبت نقل و انتقال ملك در دفاتر اسناد رسمي مؤيد مالكيت مشتري است و صرف تنظيم وكالتنامه رسمي براي خريدار حق مالكيت ايجاد نمي كند. بلكه همانطور كه در توضيح قرارداد وكالت ذكر شد وكالت رسمي انتقال ملك صرفاً اعطاي اختيار از طرف موكل (فروشنده) به وكيل (خريدار) براي انجام وكالت (تنظيم) است. تا سند رسمي ملك) از طرف مشتري.
 اسناد قانوني در خصوص اعتبار سند وكالت در احراز حقوق مالكيت
ماده ۶۵۶ قانون مدني
وكالت قراردادي است كه به موجب آن يكي از طرفين، طرف ديگر را براي انجام كاري نمايندگي مي كند.
ماده ۶۵۷ قانون مدني
تحقق وكالت منوط به پذيرش وكيل است.
ماده ۶۵۸ قانون مدني
وكالت با هر كلمه يا عملي كه دلالت بر آن دارد، تأييد و موافق است.
ماده ۶۵۹ قانون مدني
وكالت ممكن است رايگان يا پولي باشد.
ماده 660 قانون مدني
وكالت ممكن است مطلق و براي تمام امور موكل يا محدود و براي امور يا امور معين باشد.
ماده ۶۶۱ قانون مدني
اگر وكالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره اموال موكل خواهد بود.
ماده ۶۶۲ قانون مدني
وكالت بايد در موردي داده شود كه خود موكل مي تواند انجام دهد و وكيل بايد فردي باشد كه شرايط آن را داشته باشد.
ماده ۶۶۳ قانون مدني
وكيل نمي تواند عملي را انجام دهد كه خارج از حيطه وكالت او باشد.
ماده ۶۶۴ قانون مدني
وكيل در دادرسي مستحق حق وكيل نيست مگر اينكه شواهد حاكي از آن باشد و وكيل نيز در داوري حق وكالت را ندارد.
ماده ۶۶۵ قانون مدني
وكالت در بيع وكالت در قبض ثمن نيست مگر اينكه دليل قطعي بر آن وجود داشته باشد.
ماده ۶۶۶ قانون مدني
هر گاه وكيل متوجه ضرر موكل به تقصير وكيل شود، مسئوليت آن بر عهده وكيل خواهد بود.
ماده ۶۶۷ قانون مدني
وكيل بايد مصلحت موكل را در افعال و اعمال خود در نظر بگيرد و از آنچه موكل صريحاً به او اجازه داده و يا بر اساس قرائن و عرف و عادت در حدود اختيارات او است تجاوز نكند. ماده ۶۶۸ قانون مدني
وكيل بايد مدت وكالت خود را نزد موكل حساب كند و آنچه را كه از طرف او دريافت كرده است رد كند.
ماده ۶۶۹ قانون مدني
هر گاه دو يا چند نفر وكيل تعيين كرده باشند هيچ يك بدون ديگري يا ديگران نمي توانند در آن امر دخالت كنند مگر اينكه هر يك وكالت مستقل داشته باشند كه در اين صورت هر يك به تنهايي مي تواند انجام دهد.
ماده 670 قانون مدني
اگر دو نفر وكيل مشترك باشند فوت يكي از آنها وكالت ديگري را باطل مي كند.
ماده 671 قانون مدني
وكالت در هر امري مستلزم نمايندگي در لوازم و مقدمات آن نيز مي باشد مگر اينكه بعداً تصريح شود.
ماده ۶۷۲ قانون مدني
وكيل نمي تواند وكالت ديگري را در اين مورد وكالت كند مگر اينكه صراحتاً يا به طور ضمني شواهد وكيل ذكر شده باشد.
ماده 673 قانون مدني
در صورتي كه وكيل فاقد وكالت، اجراي مات را به امانت بگذارددر صورتي كه نسبت به شخص ثالث وكالت داشته باشد هر يك از وكيل و شخص ثالث نسبت به خسارات وارده به موكل مسئول خواهند بود.
ماده ۶۷۴ قانون مدني
موكل بايد تمام تعهداتي را كه وكيل در حدود وكالت خود كرده است انجام دهد. موكل هيچ گونه تعهدي نسبت به آنچه خارج از حيطه وكالت انجام شده است نخواهد داشت مگر اينكه صراحتاً يا ضمناً به اقدامات محتاطانه وكيل اجازه دهد.
ماده ۶۷۵ قانون مدني
موكل بايد كليه هزينه هايي كه وكيل براي انجام وكالت متحمل مي شود و همچنين حق الوكاله وكيل را بپردازد مگر اينكه در قرارداد وكالت به نحو ديگري مقرر شده باشد.

برگشتن و پس گرفتن جهيزيه از خانه شوهر

۱۳ بازديد

 برگشتن و پس گرفتن و گرفتن جهيزيه از خانه شوهر

از نظر عرف، اموالي كه زن طبق آداب و رسوم قديم به خانه شوهر مي آورد، مهريه است. در صورت اختلاف بين زوجين، جهيزيه متعلق به زوجه است، در واقع مرسوم است كه چنين اموالي را به خانه شوهر ببرند، مشروط بر اينكه تا زماني كه زن و شوهر با هم زندگي مي كنند، مهريه در محل باقي بماند. محل سكونت مشترك است و در صورت عدم زندگي مشترك زوجين به هر دليلي (جدايي يا طلاق)، زن حق انتقال مهريه خود را خواهد داشت. در خصوص دعوي استرداد جهيزيه و جلوگيري از اختلاف در ميزان مهريه، زوجه مي تواند مشخصات اموال مربوط به مهريه خود را در دفتري يادداشت كند. اين نوشته به اصطلاح فهرست مهريه است. استرداد جهيزيه مستلزم مستندات خاص خود بوده و داراي شرايط و مراحلي است كه در ادامه ضمن بررسي يك مورد عملي به آن پرداخته خواهد شد.
ليست مهريه اي كه زوجه تهيه مي كند بايد به امضاي زوج برسد. امضاي زوج به فهرست مهريه اعتبار مي دهد، اما اگر اثر انگشت زوج نيز در فهرست اموال زن باشد، اين موضوع اعتبار اين سند عادي را افزايش مي دهد. در فهرست اموال زوجه ذكر شده است كه مثلاً يخچال، ماشين لباسشويي، اجاق گاز و ... به عنوان جهيزيه ارائه مي شود.
لازم به ذكر است تا زماني كه زوج اين ملك را امضا نكرده باشد و در عين حال دو نفر نيز به عنوان شاهد در فهرست املاك امضا نكرده باشند، اين جهيزيه معتبر نخواهد بود و در مورد مهريه معتبر نخواهد بود. برگشت. بهتر است. به طوري كه شهود امضاء كننده تحت اموال مربوط به مهريه از اقوام مرد بوده و ترجيحاً زن نيستند. لازم به ذكر است پس از امضاي فهرست مهريه توسط زوج و دو شاهد، اين فهرست به سند عادي تبديل مي شود كه در صورت بروز اختلاف مي توان ادعاي زن را اثبات كرد.
در موردي ديگر، اگر مستقيماً بابت جهيزيه زوجه پول پرداخت شود و مثلاً با اين پرداخت، لوازم منزل مشترك خريداري شود، بايد براي هر يك از املاك خريداري شده به نام زوجه، فاكتور معتبر تنظيم شود. در زمان اختلاف زوجه بايد ثابت كند كه اقلامي كه خريده و به عنوان جهيزيه به خانه آورده در اختيار او بوده است. در اين مواقع ممكن است زوجه پولي بخرد اما هرگز آن را به خانه مشترك نبرد، مهم اين است كه اين اموال به صورت مهريه در اختيار شوهر قرار گيرد يا حداقل در دسترس و در اختيار او باشد.
همانطور كه گفته شد، فهرست اموال از نوع سند عادي محسوب مي شود، اما در صورتي كه فهرست اموال مربوط به مهريه در دفتر اسناد رسمي تنظيم شود، اين ورود به عنوان سند رسمي محسوب مي شود. همچنين امضاي زوجه در دفتر اسناد رسمي قابل تصديق است تا در صورت انكار و جعل و شك توسط زوج يا ديگران گواهي مذكور معتبر باشد.
اگرچه اين توصيه ها مطرح مي شود، اما در جامعه مرسوم نيست كه شوهر در دفتر اسناد رسمي حاضر شود و از او گواهي امضا بگيرد، اما معمولا خانواده زن فهرستي از اموال مربوط به مهريه را يادداشت مي كنند و از شوهر مي خواهند كه امضا كند. تحت آن سند عادي امضاء كند تا نشان دهد كه اقلام مذكور به عنوان جهيزيه به او داده شده است. همچنين در اين فهرست اموال مشخصات مهريه مشخص شده است كه مثلا چه ماركي دارد.
 
 
مدارك مورد نياز جهت تشكيل دادخواست استرداد جهيزيه
1- مدارك مؤيد وجود رابطه زناشويي يا فسخ آن ( سند ازدواج يا طلاق )
2- اسناد و مدارك مربوط به تسليم يا آوردن مال و جهيزيه به زندگي مشترك از قبيل: (فهرست مهريه - تهيه دليل - شهادت شهود - فهرست مهريه)
3- اسناد و مدارك تضييع و اسراف مهريه شامل: (تعقيب محل و شهادت شهود)
 
 
 
شرايط عمومي مطالبه استرداد جهيزيه
1- منزوي بودن و معلق نبودن و مشروط به حق.
۲- ذينفع خواهان.
3- احراز سمت خواهان از حيث اصالت يا وكالت
4- صلاحيت متقاضي
 
 
 
 شرايط اختصاصي استرداد جهيزيه:
1- مالكيت خواهان بر اموال مورد ادعا مانند فاكتورهاي خريد.
2- تسليم مال مورد اختلاف: براي اين امر فهرست مهريه (ليست سياه) كفايت مي كند. در صورت عدم وجود فهرست مهريه مي توانيد به شهادت شهود مراجعه و يا با ارائه دليل از شوراي حل اختلاف نسبت به تهيه و فهرست بندي اموال موجود در منزل مبني بر تقديم دادخواست اقدام نماييد. با توجه به اسناد موجود بايد ثابت شود كه مال به زوجين واگذار شده يا اين اموال وارد زندگي مشترك شده است.
3- وجود يا بقاي مهريه: زوجه بايد وجود مهريه را ثابت كند.
4- بايد ثابت كند كه مهريه در تصرف خوانده است و در صورتي كهمتهم اعلام مي كند كه مهريه تلف شده و متهم مجرم است، حكم محكوميت متهم به پرداخت بهاي مهريه در زمان تلف مي شود.
 
 
دادگاه صالح براي استرداد جهيزيه:
رسيدگي به دعاوي استرداد جهيزيه صلاحيت ذاتي دادگاه خانواده است و در خصوص صلاحيت محلي زوجه مي تواند در دادگاه محل اقامت خوانده يا دادگاه محل سكونت خود اقامه دعوا كند.
 
 
 
نحوه طرح دعوي استرداد جهيزيه:
دعواي استرداد جهيزيه يك دعوي مالي محسوب مي شود و چون عين اموال است، خواهان مي تواند هر مبلغي را كه بخواهد تسويه كند. اگر كمتر از 20 ميليون تومان حل و فصل كند، شوراي حل اختلاف صلاحيت دارد و بيش از 20 ميليون تومان، دادگاه صلاحيت دارد. بودن

روش هاي رسيدگي به طلاق 2

۱۰ بازديد

 

اين وضعيت باعث مي شود كه زن از سوي زوج متضرر شود و راه سوء استفاده از زوج در برابر طلاق باز شود، در اين صورت تلاش زن در چرخه اي زنجيره اي باقي مي ماند كه هر بار با مراجعه شوهر به او بي فايده مي شود.

 

پس بايد چاره اي انديشيد كه نه مصلحتي كه گفتيم ناديده گرفته شود و نه مفسده اگر به درد بخورد برخي از فقها خود را از تكليف تحليل رها كرده و راه حل را در محو شدن موضوع دانسته اند، به گونه اي كه طلاق در صورتي كه به حكم دادگاه و به درخواست زن باشد، ديگر عطف به ماسبق نيست، بلكه مفتوح است، البته در خارج از مصاديق طلاق بايد مشخص شود.

 

اين نظر در ظاهر منطقي و هوشيارانه به نظر مي رسد، زيرا اگر طلاق به تقاضاي زوجه و با دستور دادگاه واقع شود، تجديدنظرخواهي زوج موجب بطلان حكم دادگاه مي شود و به عبارتي مبناي اين امر را نفي مي كند. روند.

 

اما بايد واقع بين باشيم و به صرف مواجهه با چنين مشكلي بلافاصله موضوع را حذف نكنيم و موضوع قانون را تغيير ندهيم. از طرفي طبق ماده واحده قانون اصلاح آيين نامه طلاق مصوب 1371 كليه طلاق ها به حكم دادگاه مجاز است و بنابراين حتي در صورت رضايت زوجين به طلاق بايد به دادگاه مراجعه كنند و در در شرايط فعلي هيچ دفتر ازدواج و طلاق حق ندارد ثبت طلاق بدون اجازه دادگاه امكان پذير نيست.

 

بنابراين عملاً تمام طلاق ها با حكم دادگاه انجام مي شود. بنابراين با توجه به نظر وكيل مذكور در نظام حقوقي فعلي ما عملاً نبايد مصداق طلاق داشته باشيم. وقتي به حكم دادگاه طلاق صحت تلقي مي شود، دليلي وجود ندارد كه زن به عنوان «ديه» به شوهر بدهد تا حق رجوع مرد مالي را از بين ببرد. اما وكيل مذكور به اين سوال پاسخي نداده است.

 

همانطور كه گفته شد نظر فوق ظاهراً مقتضي و منطبق با شرايط و رويه قضايي است، اما در واقعيت و ماهيت موضوع چنين نيست و پذيرش اين نظر در مواردي خلاف متون قانوني و شرعي است. و از طرفي ممكن است به ضرر زن تمام شود. . براي رد نظريه فوق بايد آثار طلاق رجعي را به اختصار برشمرد و ديد كه آيا همه اين آثار خلاف مقتضيات حكم دادگاه است يا خير؟ آثار طلاق رجعي

1. امكان رجوع زوج به زوجه در مدت عده (ماده 1148 قانون مدني).

 

2. حق مطالبه نفقه زن در مدت عقد (ماده 1109 قانون مدني).

 

3. امكان ارث بردن زوجين در صورت فوت يكي از آنها در ضمن عقد (ماده 943 قانون مدني). پس اگر شوهر در عده بميرد، زن از او ارث مي برد.

 

4. در ايام «رجيه» ازدواج مرد با دختر برادر يا خواهر زن با اذن زن به تعويق مي افتد.

 

5. مرد نمي تواند در دوران عيد رجيه با خواهر زن ازدواج كند.

 

6. با توجه به قرائن فراوان و ماده 8 قانون عرفي، رجوع زوجه محسوب مي شود. اين حكم آثار زيادي دارد. مثلاً رابطه نامشروع زن در عيد، حكم رابطه با زن شوهردار است. پس اگر زن يا مردي مرتكب زنا شوند به رجم محكوم مي شوند. (ماده 85 قانون مجازات اسلامي)

 

7. زناي با زني كه در زمره رجيه است، برخلاف قسم طلق بين (ماده 1054 قانون مدني) موجب حرمت ابدي مي شود.

 

8. اگر مردي در عيد رجيه 3 زن دائم ديگر داشته باشد، نمي تواند با ديگري ازدواج دائم كند.

 

9. ايجاد حرمت ابدي ناشي ازبه 9 طلاق كه شش طلاق آن عدي (از نوع طلاق رجعي) است (ماده 1058 قانون مدني).

 

بديهي است اگر طلاق به حكم دادگاه و به درخواست زن را صحيح بدانيم، علاوه بر رجوع، اين طلاق را از ساير آثار طلاق رجعي سلب خواهيم كرد، در حالي كه هيچ دليل قانوني و منطقي براي اين امر نداريم. ملاحظه مي شود كه از بين آثار فوق فقط حق رجوع مرد ممكن است مخالف مقتضيات حكم طلاق دادگاه باشد و هيچ يك از آثار ديگر آن با طلاق دادگاه منافات ندارد و حتي ابطال طلاق به نفع است. از زن در برخي موارد; مثلاً زن در عده حق نفقه دارد ولي در طلاق باين چنين حقي ندارد يا اگر مرد در عيد بميرد زن از او ارث مي برد ولي اين در طلاق باين چنين نيست.

 

بنابراين دليلي ندارد كه با حكم دادگاه اين حقوق را از زن در طلاق سلب كنيم و هيچ دليل شرعي و قانوني براي سلب اين حقوق وجود ندارد.

 

بنابراين تمام آثار حقوقي طلاق رجعي براي تصميم دادگاه به طلاق لازم نيست و منطقي نيست كه به صرف يكي از اين آثار از ساير نتايج طلاق رجعي چشم پوشي كنيم و حكم قانون را بي جهت نسبت دهيم.

 

به نظر مي رسد در اين مورد به معناي طلاق به حكم دادگاه و به درخواست زن باشد; اگرچه نمي‌توانيم حكم ماده ۱۱۴۹ قانون مدني را در مورد حق تجديدنظرخواهي يكطرفه مرد اعمال كنيم، اما آنچه معقول به نظر مي‌رسد اين است كه طلاق صادره را طلاق رجعي بدانيم، با اين تفاوت كه رضايت زن براي واخواهي بايد جلب شود. خوب. منطقي است كه رضايت زن براي بازگشت به رابطه اي كه به درخواست او منحل شده است وجود داشته باشد، زيرا رضايت او وجود داشته و در انحلال مؤثر واقع شده است.

 

بنابراين بهتر است بگوييم طلاق ماسبق به حكم دادگاه است اما تجديدنظرخواهي بايد با توافق طرفين صورت گيرد كه حكمي مغاير با ماهيت طلاق صادر نكرده ايم و در صورت وجود ابهامات بين زوجين. حل مي شود و زن شرايط را براي بازگشت به زندگي مشترك مساعد مي يابد. امكان ادامه رابطه زناشويي وجود دارد. اين به نفع زن است و هم مصلحت شوهر و هم جامعه در آن رعايت مي شود، علاوه بر اين، احتمال سوء استفاده شوهر در اين مورد كاملاً منتفي است.

 

به طور خلاصه بايد پذيرفت كه از نظر قانوني و منطقي، طلاق به حكم دادگاه و به درخواست زن، طلاق رجعي است با اين تفاوت كه فرجام خواهي بايد مورد توافق طرفين باشد.

روش هاي رسيدگي به طلاق

۱۴ بازديد

 آشنايي با انواع روش هاي طلاق

1- طلاق به درخواست زوج (شوهر)
بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدني «مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه از زن خود تقاضاي طلاق كند».
 
اين شرايط عبارتند از:
 
الف) مراجعه به دادگاه و اخذ اجازه طلاق از دادگاه مربوطه (دادگاه خانواده محل سكونت زوجه يا زندگي مشترك).
 
ب) تعيين تكليف به پرداخت كليه حقوق مالي زوجه اعم از مهريه، نفقه، معوقه و نفقه در مدت عقد و اجرت متعارف در دوران عقد (در صورت مطالبه زوجه).
 
ج) در صورتي كه زوجين شرط مالكيت تا نصف اموال مندرج در صيغه را امضا كرده باشند، چون طلاق به درخواست زوجه است، قاضي ضمن رسيدگي به طلاق، موضوع را به كارشناس ارجاع مي دهد. و حكم به واگذاري تا نصف دارايي زوج به زوجه بدهد. بايد پيش بيني شود كه تا نصف و نه لزوماً نصف كه مي تواند 5، 10 يا 20 درصد باشد، مگر اينكه دليل تقاضاي طلاق تخلف زوجه از وظايف زناشويي باشد كه در اين صورت اين شرط منتفي است.
 
تبصره ـ در صورتي كه زوج تمكن مالي براي پرداخت حقوق و مطالبات معوقه زوجه نداشته باشد پس از صدور حكم طلاق مي تواند تقاضاي تقسيم حقوق مالي زوجه نموده و پس از قبول تقسيم و قطعيت آن حكم، اجراء نمايد. فرمان طلاق به درخواست زوجه. زن):
در نظام حقوقي ما زن (زن) حق طلاق ندارد و اين حق منحصراً متعلق به مرد است، مگر اينكه زن به يكي از طرق زير متوسل شود و اين امر را ثابت كند.
 
الف) مطابق ماده 1146 قانون مدني، زن مي تواند با مراجعه به دادگاه و اثبات انزجار و تنفر خود از شوهر (كه البته اشكال دارد و صرف اظهار آن در دادگاه كافي نيست) طلاق بگيرد. در ازاي پولي كه به شوهرش مي دهد. در صورت كراهت دادگاه و پس از تشخيص كراهت شديد زوجه، حتي در صورت عدم رضايت زوج به مبلغ داده شده، دادگاه آن را پذيرفته و حكم طلاق صادر مي نمايد. اين اموال مي تواند جزء يا تمام مهريه و ساير حقوق مالي زن باشد.
 
ب) طبق ماده 1130 قانون مدني زوجه دعوي عسر و حرج دارد و بايد اين مراتب را ثابت كند. عسر و حرج به معناي سختي و سختي است كه به دليل آن زن خود را قادر به ادامه زندگي مشترك نمي بيند، مثلاً اگر مرد داراي خصوصيات اخلاقي و جسمي غيرقابل تحملي باشد و يا از نظر مالي وضعيت اسفناكي داشته باشد و براي زن سخت و دشوار باشد. ادامه زندگي با او در اين صورت دادگاه اول مرد را مجبور به طلاق مي كند و در صورت امتناع از طرف ممتنع حكم طلاق صادر مي كند.
 
ج) مطابق ماده 1129 اگر مرد نفقه زن خود را تأمين نكند يا نتواند نفقه بدهد و به هيچ وجه قابل اجبار نباشد به بند قبل عمل مي كند.
 
د) در صورت احراز يكي از شرايط مندرج در قرارداد (البته در صورت قبول و امضاي اين شروط طرفين) از جمله اين شرايط مي توان به اعتياد زوج يا محكوميت به حبس 5 سال يا بيشتر يا عدم پرداخت نفقه اشاره كرد. بيش از 6 ماه اشاره كرد كه در صورت بروز هر يك از اين شرايط زن وكيل مرد مي شود كه بايد با مراجعه به دادگاه خود را طلاق دهد.
 
 3- طلاق توافقي (يا فرض اينكه هر دو خواهان طلاق هستند):
زوجين (زن و شوهر) مي توانند در خارج از دادگاه در مورد طلاق و كليه جهات آن اعم از حقوق و حقوق زوجه، مهريه، حضانت و نفقه اولاد با مراجعه به دادگاه و اعلام آن جهات در مدت معدودي توافق كنند. روزها طبق تشريفات قانونا حكم طلاق و اجازه بگيريد.
 
نكته: بهترين توصيه نويسنده به عنوان وكيل به متقاضي طلاق اعم از زن و شوهر اين است كه ابتدا تصميم به طلاق گرفته و در صورت قطعيت و بدون شك، وكيل طلاق خوب و مورد اعتماد را انتخاب كنند. روش را به وكيل خود بسپاريد.
 
به عبارت ديگر اگر اصرار به طلاق داشته باشيد راهي پيدا مي شود حتي اگر زوجه بخواهد طلاق بگيرد و ظاهراً راهي نداشته باشد.
 
نكته: گاهي ممكن است طلاق چند ويژگي داشته باشد. مثلاً هم خلع (طلاق توافقي) است و هم عدم اجماع كه البته به خاطر خلع است.
قابل قبول نيست؛ ازدواجي كه تمام هزينه هاي مادي و معنوي را به همراه داشته باشد، به راحتي مي تواند قرباني خشم زودگذر و نفرت ظاهري شود، به طوري كه اين خشم در نهايت شكل هر نوع طلاق را به خود مي گيرد و پايه محكمي كه در افكار طرفين بود همه را فرو مي ريزد. فورا.
 
اينجاست كه قانون در پوشش مصلحتي وارد حوزه خصوصي خانواده مي شود و با وضع قوانين و مقررات منطقي جلوي عصبانيت و هيجانات آني را مي گيرد تا طرفين فرصتي براي مرور رفتار و گذشته خود بيابند وصرف نظر از تصميمات خشمگينانه، مي توانند منطقي باشند و به بقاي اين پيوند يا گسست دائمي آن فكر كنند، بايد تصميمي قاطع بگيرند.
 
به همين دليل، شرع براي حفظ اين مصلحت، طلاق رجعي را كه يكي از انواع طلاق است، اصل قرار داد تا با رجوع ساده در عده، ادامه زندگي زناشويي را ممكن سازد. در اين راستا، جز موارد معدودي از طلاق، از حكم رجوع خارج شده و آنها را بائن خوانده است كه راه بازگشتي جز توسل به مراسم ازدواج مجدد نيست.
 
اگر چه در رجوع طلاق محاسن و حكمتي وجود دارد، اما حكم رجوع نيز مانند هر وسيله اي ممكن است به نحوي نادرست مورد استفاده قرار گيرد و رايج ترين مورد زماني است كه زن به دلايلي كه مربوط به شوهرش است، از شوهر خود تقاضاي طلاق مي كند. و پس از امتناع شوهر از طلاق و مراجعه به دادگاه و اجبار زوج به طلاق و ... موفق به جدايي از همسرش مي شود اما پس از گذراندن اين مراحل سخت، شوهر با يك درخواست ساده وضعيت را به حالت قبل برمي گرداند. .

ويژگي تسليم به راي

۱۳ بازديد

 تعريف تسليم حكم، راهي براي تخفيف مجازات است

به طور كلي در تعريف تسليم حكم مي توان گفت كه اگر محكوم به جرم از حق اعتراض و فرجام خواهي كه قانونگذار به موجب ماده 434 ق.آ.د.م براي وي در نظر گرفته است استفاده نكند. قانون يا در صورت انصراف مي تواند از دادگاه عزل شود. صادركننده حكم بدوي بايد تقاضاي تخفيف در مجازات و مجازات كند و قانونگذار در ماده 442 قانون مذكور به اين موضوع اشاره كرده است.
 
 
 
شرايط ويژه ارائه شده به دارنده راي
شرط اول - اولاً تسليم رأي فقط در مجازات ها و مجازات ها مطرح است و قانونگذار در مجازات هاي شرعي امكان تسليم رأي را پيش بيني نكرده است. همچنين در محكوميت هاي حقوقي چنين چيزي تعريف نشده است، زيرا تسليم به راي موجب آسيب به منافع خصوصي افراد جامعه مي شود. در خصوص جرايم مربوط به مواد مخدر نيز بر اساس رأي وحدت رويه هيأت عمومي ديوان عالي كشور امكان تسليم رأي در اين دسته از جرايم نيز وجود دارد.
 
شرط دوم اين است كه مطابق ماده 442 قانون آيين دادرسي كيفري، دادستان يا محكوم عليه نسبت به رأي صادره تجديدنظر خواهي نكرده و محكوم عليه حق تجديدنظرخواهي را سلب يا مسترد كرده باشد، در غير اين صورت ممكن است. عدم ارائه به راي
 
شرط سوم - آخرين شرط اين است كه خوانده قبل از پايان مهلت تجديدنظر (20 روز پس از تاريخ ابلاغ رأي) به دادگاه صادركننده رأي اصلي مراجعه و تقاضاي تسليم رأي نمايد. لازم به ذكر است خارج از اين مدت امكان راي گيري وجود نخواهد داشت.
 
 
 
ويژگي هاي مهم ارائه به راي
اولين ويژگي اين است كه برخلاف ساير مخففه هايي كه دادگاه صلاحيت اعمال آنها را دارد، در مورد تسليم حكم، دادگاه وظيفه قانوني اعمال تخفيف را دارد و نمي تواند از انجام آن امتناع كند.
 
در خصوص ويژگي دوم بايد گفت كه ميزان تخفيف در ماده مذكور به صراحت ذكر شده و ميزان آن تا ربع است و دادگاه نمي تواند در اعمال تخفيف مجازات ديگري براي محكوم عليه در نظر بگيرد.
 
با توجه به مراتب فوق، در صورت احراز كامل شرايط مندرج در ماده 442 قانون آيين دادرسي كيفري، محكوم عليه نسبت به رأي صادره اعتراض و اعتراض نمي كند و دادستان نيز اقدامي در اين خصوص نكرده است، با تسليم رأي مي تواند. راه حل قانوني و مهم كاهش مجازات را در نظر بگيريد. قوانين و مقررات قابل استناد در تقديم رأي
اصل 34 قانون اساسي
 
اقامه دعوا حق مسلم هر شخص است و هر كس مي تواند براي اقامه دعوا به دادگاه هاي صالح رجوع كند. همه مردم ملت حق دارند چنين دادگاه هايي در دسترس باشند و هيچ كس را نمي توان از دادگاهي كه حق مراجعه به آن را دارد منع كرد.
 
اصل 36 قانون اساسي
 
حكم به مجازات و اجراي آن فقط بايد از طريق دادگاه صالح و طبق قانون باشد.
 
ماده ۴۳۴ قانون آيين دادرسي كيفري
 
دستورالعمل تجديد نظر به شرح زير است:
الف- ادعاي بي اعتباري دلايل يا دلايل مورد استناد دادگاه
ب- ادعاي مخالفت راي
ج - ادعاي عدم صلاحيت دادگاه صادركننده رأي يا وجود يكي از دلايل رد قاضي.
ت- ادعاي عدم توجه دادگاه به ادله
تبصره ـ در صورتي كه به يكي از جهات مذكور در اين ماده تجديدنظر شود در صورت وجود جنبه ديگر به آن نيز رسيدگي مي شود. ماده 441 قانون آيين دادرسي كيفري
 
هنگامي كه تجديدنظرخواه درخواست يا دادخواست تجديدنظر يا تجديدنظر را رد كند، دادگاه صادركننده اولين رأي، قرار رد درخواست يا ابطال دادخواست تجديدنظر يا تجديدنظر را صادر مي‌كند. در صورت ارسال پرونده به مرجع تجديدنظر، رأي به رد درخواست يا ابطال دادخواست تجديدنظر از طريق دادگاه تجديدنظر استان يا ديوان عالي كشور صادر خواهد شد. در هر صورت درخواست يا دادخواست رسيدگي مجدد يا تجديدنظرخواهي پذيرفته نمي شود.