خيارات قرارداد

۹ بازديد

امروزه با رواج معاملات براي انعقاد قراردادها نيازمند علم حقوق هستيم. آگاهي و آشنايي با اين علم و اصول آن موجب دقت بيشتر در انعقاد قرارداد مي شود. بسيار ديده ايم كه به دلايلي يكي از طرفين قرارداد متحمل ضرر مي شود و با توجه به اينكه قاعده كلي قراردادها لازم الاجرا و غير قابل فسخ است، زيان ديده همواره به دنبال راهي براي فسخ قرارداد است. همانطور كه مي دانيم طرفين قرارداد در هيچ زماني نمي توانند قرارداد را فسخ كنند مگر در موارد خاص كه قانون اجازه داده است. خيارات قراردادي يا حقوقي يكي از مهم ترين مواردي است كه به طرفين قرارداد حق فسخ مي دهد. حال اين سوال پيش مي آيد كه منظور از خيار چيست؟ اين دقيقا همان چيزي است كه براي انعقاد قرارداد بايد به آن توجه كنيد، در واقع كلمه خيار گرفته شده و چون انواع مختلفي دارد به آنها خيار مي گويند. تعريف قانوني خيار به شرح زير است: خيار به اختياري اطلاق مي شود كه قانون به افراد براي فسخ معامله خود داده است كه با فسخ قرارداد قابل فسخ است. در واقع طرفين قرارداد با پيش بيني شرايط احتمالي كه موجب ضرر آنها مي شود، در قرارداد گزينه هايي را براي خود و طرف مقابل در نظر مي گيرند. در اين مقاله قصد داريم شما را با انواع اين گزينه ها آشنا كنيم و معناي آنها را براي شما شرح دهيم. ابتدا چند نكته را بيان مي كنيم كه براي همه گزينه ها صدق مي كند و سپس هر كدام را به تفصيل شرح مي دهيم. لازمه پيدايش خيارات، وجود عقد است. برخي از اين خيارات در ضمن عقد ايجاد مي شوند مانند خيار شرط و برخي ديگر با وجود ذكر در عقد نيازمند شرايط و شرايط خاصي براي وقوع هستند مانند خيار معيوب كه پس از انعقاد قراردادي كه فروشنده مي خرد منعقد مي شود. يك راز وجود دارد. ممكن است چندين گزينه مختلف در يك قرارداد وجود داشته باشد. حق خيار قابل اسقاط است يعني طرفين علاوه بر اينكه در ضمن عقد مي توانند خيار اضافه كنند، امكان فسخ خيار و حتي تمام خيارها را نيز دارند. براي حذف حق خيار در قرارداد از عبارت اسقاط كافه خيار استفاده مي كنند. هر خيار به ورثه صاحب خيار منتقل مي شود مگر اينكه براي خيار شرط و مباشرت و تكليف معين شده باشد. همچنين حق خيار قابل تفكيك نيست يعني اگر ورثه با استفاده از اين خيارات قصد فسخ معامله را داشته باشند بايد همه وراث نسبت به اجراي آن اقدام كنند و عمل هيچ يك به تنهايي قابل قبول نيست. خيارات مشترك در همه عقود لازم مي توان يافت، به جز سه خيار مجلس، حيوان و تأخير ثمن كه مخصوص عقد بيع است. خيار بينايي، خيار فريب، خيار عيب و خيار تقلب در زمره خيارهاي فوري قرار دارند. انواع خيار مجلس خيار ماده 397 قانون مدني: هر يك از شهروندان پس از انعقاد جلسه و مادامي كه تقسيم نشده اند حق فسخ معامله را دارند. ماده فوق تعريف حقوقي خيار مجلس است، طبق ماده فوق خيار مجلس صرفاً در عقد بيع ايجاد مي شود به طوري كه هر فروشنده و خريدار قبل از انفصال حق فسخ معامله را دارند. يكديگر. مجلس به معناي محل وقوع معامله است، بنابراين خيار مجلس با عقد بيع ايجاد مي شود و تا زماني كه طرفين عقد از يكديگر جدا شوند باقي مي ماند و به محض جدا شدن اتباع يا خريدار و فروشنده، مجلس مي باشد. گزينه ناپديد مي شود. حيوان خيار ماده 398 قانون مدني: اگر بايع حيوان باشد مشتري تا سه روز در ضمن عقد حق فسخ دارد. از آنجايي كه تشخيص بيماري ها و عيوب پنهان حيوانات براي عموم مشكل است، قانونگذار به خريدار حق فسخ معامله را به مدت 3 روز از تاريخ فروش داده است. خيار حيواني فقط براي فروش است و براي فروش حيوانات زنده قابل استفاده است. تاخير قيمت خيار با استناد به مواد 402 تا 409 قانون مدني مقرر مي داريم كه اگر بايع عين خارجي يا در حكم باشد و براي تاديه ثمن (پول) يا تسليم بايع (مال) مهلتي وجود نداشته باشد. اگر سه روز از تاريخ عقد گذشته باشد و در اين مدت فروشنده تمام كالا را به خريدار تحويل نداده باشد و خريدار تمام قيمت را به فروشنده نپرداخته باشد كه در اين صورت فروشنده مي تواند بر اساس معامله را فسخ كند. در مورد گزينه تاخير قيمت حالت خيار ماده 399 قانون مدني: در عقد بيع ممكن است شرط شود كه بايع يا مشتري يا هر دو يا شخص خارجي در مدت معيني حق فسخ معامله را دارد. معني آرتي فوقمفاد آن اين است كه هر يك از افراد مورد نظر در مدت زمان معين مي توانند بدون اتفاق خاصي معامله را مختل كنند و از ادامه آن جلوگيري كنند

جعل اسناد

۱۲ بازديد

 

جعل سند به چه معناست؟ از جمله دعاوي تخصصي و مشمول تشريفات خاص، ادعاي جعل سند است. در تعريف جعل سند مي گويند: جعل سند يا سند ساختن عبارت است از تحرير خلاف واقع و با قصد سوء. به گونه اي كه براي ديگران مضر باشد. اعم از جعليات مادي مانند تغيير يا تقليد كلمات و ارقام و امضاها به طرق مختلف. به طوري كه باعث ايجاد ديدگاه مخالف شود. چه به تقلب معنوي و رياكاري مانند تغيير ماهيت موضوع در حين نوشتن. يا اقرار به تكليف، اقرار و برائت اشخاص مشمول، برخلاف واقعيت و به صورت فريبكارانه. يا مسكوت گذاشتن برخي اظهارات و اعترافات مؤثر و شروطي كه مورد قبول و موافقت اشخاص ذيربط در تنظيم سند است. يا به هر طريق ديگري وانمود كنيم كه امر غير واقعي واقعي است. موارد حقوقي ادعاي جعل سند رسمي ادعاي جعل سند ادعاي جعل سند وقتي شخصي ادعاي جعل سند رسمي را دارد، ارائه اسنادي براي اثبات ادعا ضروري است. بنابراين با ادعاي صرف نمي توان اقامه دعوي كرد. طبق ماده 96 قانون آيين دادرسي مدني هر يك از اصحاب دعوا بايد اصول اسناد مورد نظر را به همراه رونوشت آن در دادگاه ارائه كنند. تصوير و كپي زماني قابل ارائه و پذيرش است كه مطابقت آن با اصل در دفاتر اسناد رسمي تأييد شده باشد. در صورت درخواست دادگاه اصل سند، اصل سند بايد به دادگاه ارائه شود. شاكي مي تواند ابتدا از ساكنين تقاضاي ابطال سند رسمي به دليل جعل كند. در جريان دعوا نيز مي توان ادعاي جعل كرد. انواع دعواي جعل سند رسمي اگر بخواهيم دعواي جعاله را با توجه به موضوع جعاله و نوع دعوي طبقه بندي كنيم، مي توان انواع زير را مطرح كرد: ادعاي جعل سند رسمي بدون تعيين جاعل و با تشخيص جاعل بر اساس ماده ۲۲۷ قانون آيين دادرسي مدني مصوب ۱۳۷۹، در صورتي كه خواهان در دعواي حقوقي با جعل سند رسمي، شخص خاصي را به جعل سند مورد استناد متهم كند، دادگاه به هر دو دعوا با هم رسيدگي مي كند. اگر دعواي حقوقي در جريان باشد، حكم كيفري قطعي مبني بر اصالت سند صادر مي شود. اين ماده مقرر مي دارد كه دعواي جعل با تعيين جاعل اقامه شده است. اما گاهي دعواي جعل بدون تعيين جاعل است و فقط ناظر بر خود سند است. علت آن اين است كه يا جاعل معلوم نيست يا مدعي جعل بيم دارد كه نتواند انتساب جرم را به او ثابت كند. و به عنوان مفتي تحت تعقيب قرار گيرد. مطالب قانوني در مورد جعل اسناد مطالب قانوني در مورد جعل اسناد در مورد اول دادگاه صراحتاً مكلف است به هر دو ادعا يعني ادعاي جعل سد و ادعاي ارتكاب جرم جعل توسط شخص معين رسيدگي كند. اين ماده در زماني به تصويب رسيده است كه دادسراها تشكيل نشده بود و دادگاهها در صلاحيت عمومي رسيدگي به جرايم و دعاوي بودند. بنابراين اكنون و پس از تشكيل دادسراها از سال 1381 به نظر مي رسد در اين گونه موارد دادگاه قانوني بايد با صدور قرار قانوني از رسيدگي به پرونده قضايي جلوگيري كند. و جنايت را به دادستان گزارش دهيد. و منتظر نتيجه نهايي تحقيقات آن در دادسرا و دادگاه كيفري عمومي باشيد. تصميم دادگاه كيفري براي دادگاه لازم الاتباع است. در فرض دوم ادعاي جعل ساده بدون تعيين جاعل يا فقط ادعاي جعل سند رسميت مي يابد. لذا دعوي اصلي جعل محسوب مي شود. بنابراين فقط يك دعوي است و درخواست آن صدور حكم به اعلام سند مورد نظر است. در اين صورت دادگاه حقوقي فقط به اين ادعا رسيدگي و نسبت به صحت يا عدم صحت آن حكم مقتضي صادر مي كند. ادعاي جعل اصل و جعل ثانويه دعواي اصلي يعني مدعي جعل، مبناي اصلي دعوي را جعل بودن ثابت مي كند. مانند درخواست ابطال سند مالكيت يا چك به دليل جعلي بودن. در اين دعوي مدعي جعل بايد دلايل خود را به دعوي ضميمه كند. اين دعوا را دعواي جعاله اصلي مي نامند. اما ادعاي جعل تبعي اين است كه هر يك از طرفين در دعوي به سند استناد مي كنند. و طرف مقابل در مقام دفاع در برابر آن سند به اصالت آن در قالب ادعاي جعل حمله كند. به اين ادعا جعل تبعي مي گويند. چون در جريان دعواي اصلي مطرح شد. در صورتي كه دعواي اصلي به دليل استرداد منجر به رد دعوا يا رد دعوا شود، ادامه رسيدگي به دعوي جعل نيز منتفي خواهد بود. چگونه تقلبيمرجع دعوي قضايي اقدام مي كند رسيدگي به جعل اسناد رسمي روال خاصي دارد. در قانون آيين دادرسي مدني ذكر شده است. بيشتر قواعد مذكور در اين قانون مربوط به ادعاي جعل است. و نحوه رسيدگي به آن در دعوي اصلي قيد شده است. رسيدگي به دعواي جعل اصلي كه دعوي بر آن استوار است، بر اساس قواعد عمومي اقامه دعوي طبق روال قانوني است. تاريخ اقامه دعوي جعل مهلت اقامه دعواي جعاله اصل همانند طرح دعواي ابطال سند رسمي است. در اين صورت شاكي با ارائه دليل جعل سند مورد نظر، با دعواي اصلي ابطال سند، تقاضاي رسيدگي مي كند. درخواست وي صدور حكم بر صحت ادعاي خود و ابطال سند رسمي مورد نظر است

انواع اعتراض ثالث

۱۱ بازديد

انواع اعتراض شخص ثالث - آراء قابل اعتراض ثالث طبق ماده 418 قانون آيين دادرسي مدني، شخص ثالث حق دارد نسبت به رأي صادره از دادگاههاي عمومي، انقلاب و تجديدنظر اعتراض كند. شخص ثالث مي تواند به هر تصميمي كه دادگاه صادر مي كند اعتراض كند و فرقي بين راي قطعي و قطعي نيست. يا غير قطعي باشد يا از دادگاه هاي بدوي يا تجديدنظر صادر شده باشد يا حضوري يا غيابي باشد. علاوه بر اين ماده 418 قانون آيين دادرسي مدني مقرر مي دارد كساني كه خود يا نمايندگان آنها در انتخاب داور شركت نداشته اند مي توانند به عنوان ثالث اعتراض كنند. نكات مهم اعتراض شخص ثالث اعتراض سوم يكي از طرق اعتراض به آراء مقرر در قانون آيين دادرسي مدني است. همانطور كه از نام آن پيداست، اين نوع اعتراض نه از طرف طرف دعوا، بلكه توسط شخص ثالثي كه خارج از دعوا بوده ولي در آن منفعت دارد، مطرح مي شود. ويژگي هاي مخالف سوم: 1- طرف دعوا نباشد. 2- ذينفع باشيد. 3- آسيب ديده يا آسيب ديده باشد. هر رأي صادره از دادگاه عمومي، انقلاب، تجديدنظر و حتي داوري (ماده 418 قانون آيين دادرسي مدني) قابل اعتراض ثالث است. علاوه بر ايراد اجرايي سوم كه در قانون و اجراي احكام پيش بيني شده است، طبق ماده 419 قانون آيين دادرسي مدني، اعتراض سوم به دو قسم اصلي و فرعي تقسيم مي شود. در اعتراض ثالث اصلي، شخص ثالث به هر نحوي از رأي صادره مطلع شده و به آن (به دليل ذي نفع بودن و متضرر شدن) اعتراض مي كند. در اعتراض ساثل طاري، يكي از طرفين دعوي به رأيي كه قبلاً در دادگاه صادر شده بود اعتراض مي كند و طرف ديگر براي اثبات دعوي خود در جلسه رسيدگي استناد مي كند. راي صادر شده و معتبر تلقي مي شود. مرجع تقديم دادخواست دادگاهي است كه راي مورد اعتراض را صادر كرده است. در صورتي كه راي قطعي از بدوي صادر شده باشد به بدوي تقديم مي شود و در صورتي كه در تجديدنظر خواهي تاييد شده باشد و يا راي خود صادر شده باشد به تجديدنظر تقديم مي شود. نكته اين است كه در اعتراض تاري نيازي به تقديم دادخواست نيست مگر اينكه سطح دادگاهي كه دعواي اصلي در آن مطرح شده كمتر از دادگاه صادركننده رأي معترض باشد. ايراد سوم مهلت ندارد (حتي پس از اجرا نيز مي توان اعتراض طرفين دعوا را مطرح كرد). اعتراض اجرائي ثالث در صورتي كه شخص ثالث نسبت به مال يا وجه نقد توقيف شده استيفا كند و ادعاي وي مستند به حكم قطعي يا سند رسمي قبل از تاريخ توقيف باشد، رفع توقيف مي شود و در غير اين صورت اقدام به اجراء خواهد شد. و مدعي براي جلوگيري از عمليات و اثبات ادعاي خود مي تواند به دادگاه شكايت كند. (اعتراض اجرايي) اين شكايت در تمامي مراحل بدون تشريفات و پرداخت هزينه عمل مي باشد. در صورت وجود دلايل قوي، عمليات تا تعيين تكليف نهايي متوقف مي شود. ايراد سوم داراي اثر تعليقي است و چنانچه دادگاه حكم مربوط به اعتراض را مؤثر در دعواي اصلي تشخيص دهد رسيدگي را به تأخير مي اندازد و اساساً ايراد موجب تأخير اجراي حكم نمي شود مگر اينكه امكان پذير نباشد. زيان ناشي از آن را جبران كند كه در اين صورت پس از اخذ ذخاير مناسب براي تاخير در اجرا براي مدت معيني صادر مي شود.

اثبات نافرماني مرد

۷ بازديد

 

 

دادخواست اثبات عدم تمكين كه توسط مرد تنظيم و به دادگاه تقديم مي شود، موجب اقدام قانوني براي الزام زن به تمكين مي شود. يعني مرد مي خواهد در دادگاه ثابت كند كه همسرش معاند و معاند است و از دادگاه مي خواهد زن را به زندگي مشترك در زمان صدور حكم محكوم كند. لذا در اين مقاله به اختصار عنوان را برهان عدم تمكين مرد مي ناميم. يعني اثبات عدم تمكين زن كه بايد توسط مرد ثابت شود. اطاعت يعني چه و چگونه به چند قسمت تقسيم مي شود؟

وكيل تمكين مي گويد: معناي لغوي تمكين قدرت و سلطنت است. اما در اصطلاح به معناي اطاعت و اطاعت زن از مرد و انجام وظايف زناشويي توسط زن است. به همين دليل نام اين مقاله را براي اثبات نافرماني مردان براي پاسخ به بسياري از سوالات شما انتخاب كرده ايم. اطاعت به دو قسم عام و خاص تقسيم مي شود. اطاعت خاص مربوط به امور جنسي است و زن بايد با شوهر خود صميميت عادي داشته باشد و از آميزش خودداري نكند مگر اينكه دليل موجهي مانند عذر شرعي يا امراض جنسي و جنسي داشته باشد. البته اين تنها وظيفه زنان نيست و مردان نيز بايد نيازهاي جنسي زنان را تامين كنند. بنابراين، تكليف جنسي از وظايف مشترك زن و مرد است.

مكين مرد در اين دعوا، مرد مي خواهد عدم تمكين خود را به همسرش ثابت كند، اثبات عدم تمكين خاص بسيار مشكل و گاهي غير ممكن است. زيرا كاملا خصوصي است و دادگاه ها صلاحيت ايجاد آن را ندارند. و اگر زن در خانه مشترك زندگي كند، اطاعت خاصي هم انجام مي دهد. اطاعت عمومي مربوط به وظايف عمومي زنان و انجام اين وظايف توسط زنان است; مانند بودن در منزل مشترك و خارج نشدن از منزل و مواردي از اين قبيل كه در زمره تمكين كلي قرار مي گيرد.

نكته: وقتي صحبت از اطاعت به ميان مي آيد، اذهان عمومي بيشتر درگير انجام وظايف زنانه است. در حالي كه اطاعت در مورد مردان نيز صدق مي كند و مردان نسبت به زنان وظايفي دارند.

به كي ميگن شيطون؟

نقطه مقابل اطاعت عجز است و زني كه از شوهرش سرپيچي كند نالايق مي گويند. در اصطلاح حقوقي، زن نافرمان زني است كه از دستورات و خواسته هاي معقول شوهرش پيروي نكند. بنابراين در صورت اثبات عدم تمكين زوج، زوج عملاً عدم صلاحيت زوجه را ثابت مي كند.

دادخواست عدم تمكين مرد چيست؟

اين وكيل دادگستري در دعاوي خانوادگي مي گويد: زن با اقامه خطبه عقد دائم مكلف به انجام وظايفي است كه شرع و عرف و شرع بر عهده او گذاشته و در اين زمينه بايد به آنها عمل كند. اما اگر زن به دلايل ناموجه از وظايف خود سرپيچي كند، مرد مي تواند از عدم تمكين او شكايت كند. يعني ثبت دادخواست عدم تمكين زن.

جلسه تمكين چه زماني در دادگاه برگزار مي شود؟

وقتي مردي به دليل عدم تمكين همسرش از طريق مراجع قضايي دادخواست عدم تمكين مي كند، زن موظف است در مهلت مقرر به خانه برگردد و به زندگي خود بازگردد. اما اگر قصد بازگشت نداشته باشد، دادگاه انطباق تشكيل مي شود و زن مي تواند دلايل عدم تمكين خود را در اين دادگاه مطرح كند. حال سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه در دادگاه معاند چه بايد گفت؟ اين سوالي است كه بعداً به آن خواهيم پرداخت.

دفاع در دعوي براي اثبات عدم تمكين مرد

وكيل تمكين مي گويد: در دادگاه تمكين مردي از خروج همسرش از خانه و عدم حضور زن در خانه مشترك شكايت مي كند. و دوست دارد همسرش با هم به زندگي و خانه بازگردند. اما زن ممكن است به درخواست مرد پاسخ ندهد و بنا به دلايل خود قصد مشتركي براي بازگشت به خانه نداشته باشد. بنابراين زن بايد در دادگاه تسليم حاضر شود و دلايل عدم تمكين خود را به دادگاه مطيع بگويد تا دادگاه تشخيص دهد كه آيا اين دلايل موجه است يا خير.

نكته: از دلايل ارائه شده توسط زن در جلسه رسيدگي به موضوع اثبات عدم تمكين مرد مي توان به بداخلاقي مرد، خيانت هاي مرد، بي احترامي به زن، اعتياد و استعمال مواد مخدر، ناامني جسمي و جاني و ... اشاره كرد. به گونه اي كه باعث شده زنان از ترس ناموس و پول و آبرو خانه را ترك كنند.

انواع وكيل دادگستري

۱۲ بازديد




وكيل در مفهوم عام به فردي گفته مي شود كه داراي مجوز پذيرش وكالت از موسسات مربوطه (كانون وكلا و مركز امور مشاوران) باشد. اين مجوز به افرادي داده مي شود كه داراي يك سري شرايط عمومي و عمومي مانند تابعيت باشند. ايران داشتن مدرك ليسانس حقوق يا معادل آن از حوزه علميه يا سابقه كار قضايي و نمايندگي در مجلس و شرايط مشابه. در هر صورت اصولاً وكالت غير از وكلا به معناي عام در محاكم و مراجع قانوني و قضايي پذيرفته نمي شود. البته. در مراجع اداري مانند اداره ثبت، شهرداري و امثال آن، وكالتنامه رسمي غير وكلا پذيرفته مي شود. وكيل پايه يك و كارآموز كانون وكلا.
به فارغ التحصيلان مقطع كارشناسي رشته حقوق پس از قبولي در آزمون وكالت و قبولي در آزمون مذكور و داشتن شرايط لازم براي وكالت و در طول دوره كارآموزي نزد وكيل ناظر و در محاكم دادگستري و شركت در آزمون كتبي و شفاهي و پس از قبولي در آن، از حوزه كانون هاي وكلاي دادگستري، اولين پروانه وكالت صادر مي شود. در دوره كارآموزي، صلاحيت كارآموز وكيل محدود و واضح است:


1- كارآموز حقوقي بايد زير نظر وكيل ناظر خود وكالت كند و در موارد كارآموزي تاييد وكيل ناظر الزامي است.
2- در دعاوي مالي كارآموزان تا سقف معيني حق وكالت دارند و در دعاويي كه مرجع تجديدنظر آن ديوان عالي كشور است حق وكالت ندارند.
در هر صورت كانون وكلا فقط داراي كارآموزان سطح يك و وكلايي است كه با اعمال مجازات انتظامي بر كليه اقدامات آنها نظارت كامل دارند و وكيل سطح دو وجود ندارد و اين افراد وكلايي هستند كه به دليل تخلف انضباطي تنزل رتبه پيدا كردند. تعداد آنها محدود است است.
وكلاي موضوع ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه
اين افراد زير نظر مركز مشاوران قوه قضائيه هستند و اين نهاد به استناد ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران مصوب 17/1/1379 تشكيل و تأسيس شد.
بر اساس اين ماده، به منظور اعمال حمايت هاي قانوني لازم و تسهيل دسترسي مردم به خدمات قضايي و حمايت از حقوق عمومي، به قوه قضائيه اجازه داده مي شود صلاحيت فارغ التحصيلان رشته حقوق را به منظور صدور مجوز تأسيس موسسات مشاوره حقوقي براي آنان تأييد كند. . .
حضور مستشاران مذكور در مراجع قضايي و ادارات و سازمان هاي دولتي و غيردولتي به نمايندگي از متقاضيان مجاز خواهد بود. لذا مجوز تأسيس مركز مشاوران قوه قضائيه به قوه قضائيه اعطا شد.
اين مركز به اعطاي مجوز كارآموزي براي مشاوره حقوقي، وكالت و كارشناسي و تعيين حوزه هاي قضايي محل خدمت و اعطاي مجوز براي مشاوره حقوقي و وكالت سطح 2 و كارشناسي و تعيين صلاحيت پس از بررسي توسط اين مركز. همچنين بر عملكرد مشاوران حقوقي، وكلا و كارشناسان نظارت دارد.
مركز كارآموزي مشاوران (موضوع ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه)
كارآموزان كانون مشاوران نيز مانند وكلاي كانون وكلا دوره كارآموزي خود را در محاكم قضايي مي گذرانند اما بر خلاف وكلاي كانون ها پس از گذراندن دوره كارآموزي و اخذ پروانه به مدت 2 سال مشاور حقوقي و تراز محسوب مي شوند. 2 وكيل.
صلاحيت آنها در دوره كارآموزي به شرح زير محدود مي شود:
1- حق شركت در محاكم كيفري را دارند كه به جرايم مستوجب مجازات حبس كمتر از 10 سال، شلاق، جزاي نقدي و اقدامات حمايتي و بازدارنده رسيدگي مي كنند.
2- حق شركت در محاكم حقوقي را دارند كه به دعاوي كمتر از پانصد ميليون ريال يا دعاوي غير مالي رسيدگي مي كنند، به استثناي دعاوي مربوط به اختلاف در اصل نكاح، طلاق، اثبات و نفي نسب.
پس از اين مدت صلاحيت آنها توسط مركز بررسي مي شود و مجوز پايه به آنها اعطا مي شود. از اين تاريخ به بعد حق شركت در كليه محاكم اعم از حقوقي، كيفري و ... را خواهند داشت.
در هر صورت وكلاي كانون هاي وكلا مستقل هستند. در حالي كه وكلاي مركز مشاوران وابسته به قوه قضائيه هستند. قدمت و عمر نهاد كانون هاي وكلا از نهاد مشاوران بيشتر است. در واقع مركز امور مشاوران سابقه اي به قدمت قانون برنامه سوم توسعه دارد.
به هر حال در حوزه حقوقي و دادگاه ها هر دو وكيل براي احقاق حقوق موكل خود تلاش مي كنند.
كانون وكلا :
قبل از تصويب قانون استقلال كانون وكلا از قوه قضائيه در سال 1333 با تلاش و شروعاز جانب مرحوم دكتر محمد مصدق، نهادي به نام كانون وكلا وجود نداشت و امكان پذيرش وكالت منحصراً از افراد مطلع تحت عنوان وكالت وجود نداشت. اما پس از تصويب اين قانون مانند بسياري از كشورهاي مترقي و به منظور رعايت اصول حاكم بر دادرسي عادلانه، كانون وكلاي دادگستري از قوه قضائيه و وزارت دادگستري مستقل شد و اداره اين نهاد به عهده گرفت. خود وكلا
مركز امور مشاوران حقوقي قوه قضائيه
پس از انقلاب تلاش هاي زيادي براي حذف استقلال وكلا از نهادهاي دولتي و اداره وكالت به صورت كميته اي و فراقانوني صورت گرفت كه البته با مخالفت قشر تحصيلكرده انقلابيون مواجه شد. اما در نهايت گروه سنتي مانند محمد يزدي موفق شدند. به عنوان اولين گام براي سلب استقلال وكلا و تثبيت برتري نظام قضايي بر وكالت، امكان ايجاد نهادي موازي با كانون وكلا را در قانون برنامه سوم توسعه و ماده 187 لحاظ كنند. از آن قانون
اين گروه به صراحت گفته اند كه هدفشان كسب انحصار از كانون وكلا است و مي خواهند در تمام جنبه هاي خصوصي و حرفه اي وكلا تسلط داشته باشند و دخالت كنند، غافل از اينكه مهمترين چيز براي يك وكيل داشتن اخلاق و حرفه است. شرافت و سواد حقوقي و نه از حفظ مطالب رساله عمليه. به نظر مي رسد اين رويه قوه قضائيه فقط بازار نفاق و نفاق را داغ كرده است.

قرارداد اجاره

۱۳ بازديد

نكات مهم و نحوه تنظيم قرارداد اجاره 1- اضلاع و جهت آنها: مشخصات كامل موجر و مستاجر و محل سكونت آنها (محل سكونت يا كار) در قرارداد ذكر شود. از آنجايي كه در صورت بروز اختلاف، احضاريه و ساير اسناد قضايي به نشاني مندرج در قرارداد ارسال مي شود، درج آدرس نادرست يا ناقص مي تواند موجب بي اطلاعي يكي از طرفين از روند رسيدگي و در نتيجه تضييع حقوق وي شود. بنابراين، اصرار برخي از مالكان براي درج آدرس محل اجاره اي به عنوان محل سكونت، ممكن است به ضرر آنها تمام شود. در صورتي كه هر يك از طرفين قرارداد را به وكالت از شخص ديگري و به عنوان وكيل وي امضاء كند، بايد وكالت نامه درخواست و پس از بررسي دقيق، تصوير آن ضميمه قرارداد شود. لزومي ندارد كه موجر مالك مال مورد اجاره باشد و مالكيت منافع كافي است. البته در اين مورد بايد توجه داشت كه حق انتقال منافع به غير او سلب نشده است. به عبارت ديگر، مستاجر (كه مالك منافع است) در صورتي كه اين حق در قرارداد اجاره از او سلب نشده باشد، مي تواند مورد اجاره را مجدداً به ديگري اجاره دهد. 2- مورد براي اجاره و استفاده مورد نظر: محل اجاره و لوازم جانبي آن از جمله تلفن، پاركينگ و انباري ذكر شود. همچنين در صورتي كه عقد اجاره براي مقصود خاصي باشد مثلاً محل سكونت مستاجر، اين موضوع نيز در قرارداد ذكر شود. 3- مدت اجاره و اجاره: معمولا قرارداد اجاره مسكن به مدت يكسال منعقد مي شود اما اجاره به مدت طولاني تر يا كوتاهتر بلامانع است. اجاره بايد همزمان با امضاي قرارداد به صورت نقدي پرداخت شود، مگر اينكه توافق ديگري صورت گرفته باشد. 4- ضمانت نقض قرارداد: نقض برخي از شروط قرارداد براي طرف مقابل حق فسخ ايجاد مي كند. اما به دليل زمان بر بودن رسيدگي قضايي، اين حق فسخ در بسياري از موارد براي جلوگيري از تخلف يا جبران خسارات كافي نيست. مقتضي است در هنگام انعقاد قرارداد، براي تعهدات هر يك از طرفين، ضمانت اجرايي مانند «سپرده» قرار گيرد. وديعه مبلغي است كه متخلف بايد در صورت نقض قرارداد به طرف مقابل بپردازد. به عنوان مثال، اگر موجر از استرداد قرض الحسنه (رهن) به مستاجر امتناع ورزد يا مستاجر ملك مورد اجاره را تخليه نكند، اگرچه مي توان از طريق مراجع قضايي متخلف را مجبور به انجام تعهد كرد، معمولاً خسارت ناشي از آن. زمان از دست رفته جبران نخواهد شد تعيين تعهد اين زيان ها را جبران مي كند. ضمناً وجود چنين شرطي در قرارداد، تخلف از مفاد قرارداد را براي متخلف هزينه بر مي دارد و در نتيجه احتمال تخلف را كاهش مي دهد.

توقيف خانه بخاطر جهيزيه

۲۷ بازديد

منظور از توقيف مال يا تامين مطالبه اين است كه خواهان در دعواي حقوقي قبل از صدور حكم با تدبير و تدبير و به منظور جلوگيري از انتقال مال توسط خوانده نسبت به مطالبه حقوق مالي خود به همراه يك تقاضاي توقيف و تامين تقاضا. مهريه از اين حيث تفاوتي با ساير دعاوي ندارد و به طور كلي در اجراي قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي و قانون آيين دادرسي مدني و از حيث مستثنيات شرعي زن مي تواند در اموال شوهر خود توقيف كند. صورت مطالبه مهريه البته در مورد تصرف منزل. مسكوني، شرايط خاصي دارد كه بايد رعايت شود در قالب مثال توضيح مي دهيم كه آيا مي توان منزل مسكوني را بابت جهيزيه تصرف كرد يا خير؟ موردي را در نظر بگيريد كه زن پس از خروج از منزل مهريه خود را مطالبه مي كند و اموالي را از دادگاه توقيف كرده است و دادگاه به دليل توقيف مال، يك چهارم حقوق مرد را تصرف مي كند. براي سلب اقامت؟ بايد گفت كه توقيف منزل مسكوني در مرحله استيفاي خواسته يا توقيف مال بلامانع است اما مرد مي تواند به توقيف اعتراض كرده و به استثناي ديون رفع آن را از دادگاه بخواهد. اما اگر در مرحله اجراي حكم باشد معمولاً منزل مسكوني توقيف نمي شود ولي با اين حال در خصوص توقيف اموال بين قضات رويه هاي مختلفي وجود دارد، در هر صورت در صورت توقيف منزل امكان توقيف وجود دارد. اعتراض به مصادره آن است و تشخيص وجود يا عدم وجود استثنا به عهده دادگاه است. اگر خانه به صورت قراردادي فروخته شده باشد و سند ملكي نداشته باشد حتي اگر ثابت شود كه مال مرد است مي توان آن را با هم توقيف كرد. پرداخت مهريه بعد از محكوميت و صدور اجرائيه خواهد بود و در صورتي كه مرد قبل از اجراي حكم دادخواست بدهد و مهريه به صورت اقساطي پرداخت شود به زندان نمي رود ولي در صورت عدم صدور مهريه. مرد به دليل عدم پرداخت مهريه روانه زندان مي شود.

توهين چيست؟

۱۰ بازديد

وكيل توهين مي گويد: توهين جرمي است كه آبروي افراد را تحت تاثير قرار مي دهد و به حيثيت افراد توجه مي كند. با افزايش روابط واقعي يا مجازي، جرم توهين نيز افزايش يافته است. براي اثبات جرم توهين ابتدا بايد مطمئن شد كه عمل مورد بحث توهين محسوب مي شود يا خير. توهين مي تواند به هر شكلي و با هر وسيله اي اتفاق بيفتد. در قالب گفتار، رفتار، نوشتار و حتي با حركات دست و چشم. توهين حتي مي تواند از طريق پيامك، ايميل يا تماس باشد. فحاشي يا استفاده از الفاظ ركيك قطعا توهين محسوب مي شود اما گاهي برخي از رفتارها را مي توان با توجه به شرايط اجتماعي توهين تلقي كرد. مانند تف كردن به كسي، زبان درآوردن، هل دادن، برداشتن كلاه يا شال گردن و ... توهين محسوب مي شود. جرم توهين چگونه ثابت مي شود؟ بر اساس قانون مجازات اسلامي اثبات جرم توهين از طريق اقرار، شهادت، علم قاضي، قسامه و سوگند صورت مي گيرد. جرم توهين يك جرم كيفري است و مي توان از روش هاي فوق براي اثبات جرم توهين استفاده كرد. يكي از مهمترين مواردي كه به اثبات جرم توهين كمك مي كند، شهادت شهودي است كه در صحنه حضور داشتند. در صورتي كه در زمان وقوع جرم توهين افرادي حضور داشته باشند كه با اطمينان كامل در دادگاه اتفاقات رخ داده را به قاضي بازگو كنند، مي توان از شهادت آنها براي اثبات جرم توهين و فحاشي استفاده كرد. جرم توهين با شهادت دو نفر عاقل ثابت مي شود. وكيل جرم توهين ادامه مي دهد: علم قاضي يكي ديگر از عوامل موثر در اثبات جرم است. زيرا قاضي دادگاه با ملاحظه مستندات و بررسي شرايط وقوع مي تواند جرم توهين را اثبات كند. براي افزايش دانش قاضي مي توان از اسناد محكمه پسند مانند تحقيقات محلي، اظهارات افراد مطلع و گزارش ضابطان استفاده كرد. در موضوع اقرار، روشن است كه به ندرت پيش مي آيد كه فردي اقرار كند كه به ديگري توهين كرده است. اما اگر اين اتفاق بيفتد، فرد خاطي با توجه به نوع توهين و شخصيت فرد متخلف مجازات مي شود. فيلم ها، عكس ها، صدا، پيام هاي متني، چت ها، اسكرين شات ها و غيره دلايل قطعي نيستند. اما مي توان آنها را به عنوان آمار (كمك به افزايش دانش قاضي) به دادگاه ارائه كرد تا جرم توهين سريعتر و آسانتر ثابت شود. آيا با استفاده از صداي ضبط شده مي توان جرم توهين را اثبات كرد؟ اثبات جرم با استفاده از صدا و تصوير ضبط شده تقريبا غيرممكن است. معمولاً در جلسات دادگاه استفاده از ضبط و استناد صوتي و تصويري قابل قبول نيست و نمي توان در چنين موردي دليل تلقي شود. اما از اين موارد مي توان به عنوان آمار و نشانه براي كمك به قاضي استفاده كرد و در صورت اصل بودن فيلم يا صوت مورد رسيدگي دادگاه قرار مي گيرد. اما استقلال به تنهايي نمي تواند كافي باشد. رويه دادگاه ها و دادسراها در اين مورد چگونه است؟ بر اساس گزارش مأموران، بر اساس قانون آيين دادرسي كيفري، دلايل اثبات جرم اقرار متهم، شهادت شهود و شهود شاهد جرم ارتكابي توسط متهم است. قوه قضائيه اعم از نيروي انتظامي و ضابطان انتظامي و ساير ضابطين تعيين شده توسط قانون، رسيدگي محلي و ارجاع به كارشناسان و در نهايت سوگند. با اين حساب در هيچ بخشي از قانون ضبط صوت و تصوير دليلي براي اثبات جرم توهين ذكر نشده است. اما اگر فردي به دلايل ذكر شده متهم به توهين شود، مي توان از صوت و تصوير ضبط شده به عنوان كمك استفاده كرد. البته بايد توجه داشت كه اگر فردي كه توهين كرده اعتراف كند كه صداي ضبط شده متعلق به خودش است، صداي ضبط شده مي تواند دليلي بر اثبات جرم توهين باشد. توجه: با توجه به پيشرفت تكنولوژي و ظهور گوشي هاي موبايل با قابليت هاي بالا و پيشرفت در زمينه دانش كامپيوتر و پديده فتوشاپ و انتقال تصاوير، فيلم ها و افراد، افراد به راحتي مي توانند صدا يا فيلم جعلي ايجاد كنند. و عليه شخص در دادگاه. به همين دليل ارزش و اعتبار صدا و تصوير ضبط شده بسيار پايين است. براي اثبات اين جرم چگونه بايد مدرك ارائه كنيم؟ اثبات جرم توهين بايد همراه با دلايل مندرج در متن قانون باشد. براي ارائه اين استدلال ها مي توانيم از روش هاي زير استفاده كنيم. در صورتي كه مدارك شاكي شامل متن پيامك باشد. پس از طرح شكايت، پرونده به دادگاه محل وقوع جرم ارجاع مي شود. اما اگر هتك حيثيت در فضاي مجازي صورت گرفته باشد، پرونده به دادگاه جرايم سايبري ارجاع مي شود. در صورتي كه ارتكاب جرم از طريق پيامك يا فضاي مجازي صورت گرفته باشد، استعلام از طريق تلفن همراه نيز انجام شود. داشتن عكس از متن پيام ها در تلفن همراه و ذخيره پيام ها.

وكيل حقوقي

۳۸ بازديد

وكيل چيست؟ وكيل وكيل بر اساس قراردادي به نام وكالت وكالت شخصي در امور حقوقي را انجام مي دهد . وكالتنامه در قرارداد يا وكالت نامه براي موكل شما مشخص شده است. وكيل هم نماينده شخص است و هم واسطه او در انجام وظايف محوله. وقتي وكالت نامه اي بين موكل و موكل تنظيم مي شود، مسئوليت هر دو طرف به وضوح مشخص مي شود. ما گفتيم؛ وظيفه وكيل حفظ حقوق موكل و نماينده و ميانجي او در كليه امور است. اما موكل نسبت به اين وكالت وظايفي نيز در قبال وكيل خود دارد كه بايد به آن پايبند باشد. وكالتنامه اي كه بين آنها تنظيم مي شود يكي از رايج ترين و معتبرترين عقودي است كه در همه جوامع و اذهان مطرح است. بنابراين راه اندازي وكيل اولين قدم در انجام هرگونه فعاليت حقوقي بين وكيل و موكل مي باشد انواع وكلا اقسام وكلا عبارتند از: گاهي در دادگاه بيان وكيل پايه يك دادگستري را مي شنويم و يا در جاهايي بيان وكيل مدني را مي شنويم. گاهي اوقات يك وكيل توسط يك نفر براي ديگري استخدام مي شود. اما منظور ما اكثر انواع وكلا، وكلايي است كه ما داريم. هدف ما كمك گرفتن از وكيل منتخب براي امور قضايي يا غير قضايي است؟؟ يا امور اداري مثل مسائل روزمره؟! يا وكيلي كه شخص ديگري براي مسائل حقوقي و غير فضايي استخدام كرده كه خودش قادر به گرفتن وكيل نيست؟ مثلاً فردي در زندان است و براي برخي امور نياز به نماينده قانوني دارد. پس در اين مورد سه نوع وكيل به شرح زير داريم. وكيل؛ وكيلي كه تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته هاي علوم پايه، فقه و حقوق گذرانده و در آزمون وكالت قبول شده است، رتبه بالايي در بين شركت كنندگان اين آزمون كسب كرده است. پس از اتمام دوره كارآموزي، اين وكلا داراي مجوز و آماده ارائه خدمات حقوقي به جامعه خواهند بود. وكلاي پايه يك دادگستري وكلاي طراز اول جامعه حقوقي هستند و بسيار قانون گرا هستند. وكيل مدني؛ همه براي انجام امور اداري و حقوقي به وكيل مدني نياز دارند. وكيل مدني و موكل براي تنظيم وكالتنامه و تنظيم وكالتنامه به دفتر اسناد رسمي مراجعه مي كنند كه به موجب آن وكيل نماينده قانوني شخص در امور است. وكيل واجد شرايط؛ مواقعي پيش مي آيد كه فرد براي دفاع از حقوق خود نياز به وكيل دارد، اما به دلايلي توان خريد وكيل را ندارد. در نتيجه شخصي را به عنوان واسطه براي مشورت با وكيل و تنظيم قرارداد وكيل تعيين مي كند. به اين نوع وكيل كه توسط شخص ديگري استخدام مي شود وكيل واسطه مي گويند. كليه وكلا از وكلاي رسمي قوه قضائيه هستند.

حقوق اداري مردم

۱۷ بازديد

 

رئيس ديوان عدالت اداري گفت: اگر فردي را كه مستحق اعدام است اعدام نكنيم به جامعه ظلم كرده ايم و قرآن به صراحت مجازات را ذكر كرده است. بايد گفت كه مجازات يكي از اركان عدالت اجتماعي و اسلامي است.

حجت الاسلام والمسلمين محمدجعفر منتظري رئيس ديوان عدالت اداري گفت: بايد جامعه اي ايجاد كنيم كه در آن نيازي نباشد و اين زماني ميسر مي شود كه پرچم حضرت مهدي (عج) برافراشته شود و كه وعده الهي محقق شد.»

وي ادامه داد: شرايط جامعه و دنيا به گونه اي است كه نيازمند نهاد حمايتي هستيم. خدمت به كميته امام خميني (ره) وظيفه همه ماست.

رئيس ديوان عدالت اداري با بيان اينكه محور اصلي عالم عدالت است، گفت: اساس عالم و دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم عدالت است. اجراي عدالت بستر مي خواهد و بايد مجرياني باشند كه بتوانند عدالت و عدالت را در جامعه اجرا كنند. در واقع يكي از اهداف بزرگ امام خميني (ره) از بدو تأسيس كميته امداد كمك به اجراي عدالت بوده است.

منتظري خاطرنشان كرد: اگرچه آقاي فتاح قوه قضائيه را موكل خود عنوان كرد، اما بايد بگويم كه گاهي اجراي عدالت منجر به اعدام و حبس مي شود; بنابراين اگر فردي كه مستحق اعدام است اعدام نشود، جامعه ظلم شده است، پس نمي توان گفت هر اعدامي مجازات و زنداني بد است. در واقع مجازات يكي از اركان عدالت اجتماعي و اسلامي است.

رئيس ديوان عدالت اداري تصريح كرد: نظام جمهوري اسلامي موظف است به كساني كه در اثر اجراي مجازات متضرر مي شوند مساعدت لازم را داشته باشد لذا هرگز نبايد اين دو را با هم متحد كنيم.

وي خاطرنشان كرد: در ديوان عدالت اداري با شكايت افرادي از دستگاه هاي دولتي مواجه هستيم و يكي از مشكلات ما اين است كه اكثر مردم از حقوق شهروندي خود آگاه نيستند؛ در واقع بسياري از مشكلات جامعه به اين موضوع مربوط مي شود. حقوق اداري؛ زيرا اكثر مردم از حقوق اداري خود بي اطلاع هستند و اين عدم اشراف موجب تضييع حقوق آنهاست.

رئيس ديوان عدالت اداري خطاب به وكلاي فاضل گفت: اولاً اين عبادت را يك عبادت بدانيم زيرا اين بزرگترين عبادت است; زيرا هدف شما رضايت خداوند است. دوم، اين وظيفه شما به عنوان وكلاي خيريه است كه به برقراري عدالت كمك كنيد.

منتظري تصريح كرد: يكي از اهداف دفاتر نمايندگي ديوان عدالت اداري در مراكز استان ها راهنمايي و كمك به مراجعين است و در اينجا اعلام مي كنم دفاتر ما در مراكز استان ها به عنوان وكلاي خير در خدمت شما هستند.

وي در پايان افزود: بخشي كه مربوط به معاضدت حقوقي ديوان عدالت اداري مي باشد در خدمت شما عزيزان خواهد بود. چون معتقديم كميته امداد امام خميني يك نهاد مقدس است.