منظور از تعهد چيست؟

۲۸ بازديد

ممكن است اصطلاح “سپرده” را ديده يا شنيده باشيد. بند تعهد يا بند جريمه اغلب در قراردادها استفاده مي شود. در واقع معناي بدهي  ميزان خسارات ناشي از عدم انجام تعهدات قراردادي يا خسارات ناشي از تاخير در انجام تعهدات قراردادي است. لازم به ذكر است كه درج چنين شرطي در قرارداد، يعني همان تعهد، امنيت قرارداد را براي هر يك از طرفين قرارداد افزايش مي دهد. مثلاً اگر در قرارداد فروش خودرو شرطي وجود داشته باشد، در صورت تأخير، فروشنده موظف است مبلغي را بابت خسارت تأخير به خريدار بپردازد، يعني همان خودرو را در تاريخ ذكر شده در قرارداد. اين مبلغ وديعه اي است كه باعث مي شود طرفين قرارداد از تعهدات خود كوتاهي نكنند و تعهدات خود را به موقع انجام دهند. به اين ترتيب توصيه مي شود در قراردادهاي خود تعهد عدم ايفاي تعهد يا تاخير در انجام تعهد را مشخص كنيد. علت وجوب وديعهممكن است از شما سؤال شود، هر چند در عرف و ق انون مدني ضرر عدم انجام تعهد يا تأخير در انجام تعهد را نيز بيان كرده است. بد نيست بدانيد همانطور كه گفته شد اگر تعهدي را در قرارداد خود ذكر نكرده ايد، مي توانيد خسارت ناشي از عدم ايفاي تعهد را در زماني كه متحمل ضرر شده ايد از متعهد مطالبه كنيد و اين موارد را نيز جبران كنيد. ضرر و زيان را در مراجع قضايي اثبات كنيد، اما اگر تعهد در قرارداد قيد شده باشد، فقط در صورت تاخير در عدم انجام تعهد مي توانيد مطالبه خسارت كنيد و نيازي به اثبات وقوع خسارت يا ضرر نيست. به عبارت ديگر، با وجود شرط وديعه در قرارداد، در هر صورت مي توانيد خسارت عدم ايفاي تعهد يا تاخير در آن را از طرف مقابل مطالبه كنيد، حتي اگر ضرري در اين زمينه متحمل نشده باشيد. آيا مي توان از خسارت وارده مطالبه كرد؟خير توجه داشته باشيد كه نمي توانيد مطالبه خسارت كنيد. به عنوان مثال، اگر شما مستحق جبران عدم ايفاي تعهد يا تاخير در انجام تعهد هستيد و طرف مقابل در مدت مقرر اين غرامت را به شما پرداخت نمي كند، نمي توانيد آن را مطالبه كنيد. ميزان خسارت چگونه تعيين مي شود؟توجه داشته باشيد در صورتي كه شرط وديعه را در قرارداد خود مشخص نكرده ايد، مرجع قضايي با مراجعه به كارشناس ميزان خسارت وارده به شما را تعيين مي كند. در چه مواردي امكان مطالبه خسارت وجود ندارد؟لازم به ذكر است در صورتي كه شخصاً در عدم ايفاي تعهد نقش داشته باشيد يا به عبارتي كوتاهي و تأخير در انجام تعهد داشته باشيد، مطالبه خسارت به صورت اصولي براي شما امكان پذير نخواهد بود. . آيا امكان تغيير مبلغ وديعه توسط دادگاه وجود دارد؟خير شايان ذكر است در صورت قيد تعهد در قرارداد، دادگاه نمي تواند مبلغ آن را تغيير دهد.امتناع مديون از انجام تعهد. يكي از مهمترين شرايط مطالبه خسارت ناشي از عدم ايفاي تعهد اين است كه در مراجع قضايي ثابت شود متعهدله عليرغم اينكه توانايي ايفاي تعهد را داشته، از انجام آن خودداري كرده است. توجه داشته باشيد كه اگر متعهدله به هر دليلي قادر به ايفاي تعهد نباشد يا به عبارت ديگر تعهد مندرج در قرارداد به گونه اي باشد كه هيچ شخصي توانايي ايفاي آن را نداشته باشد، نمي توان به دليل عدم انجام تعهد از وي مطالبه خسارت كرد. تعهد را انجام دهد. به عنوان مثال تصور كنيد شخصي در اثر تصادف رانندگي هر دو پاي خود را از دست داده و به همين دليل امكان انجام تعهد براي او وجود ندارد، در نتيجه بديهي است كه نمي توانيد به دليل عدم ايفاي تعهد از او مطالبه خسارت كنيد. التزام، زيرا عدم انجام تعهد به دليل عدم توانايي او بوده است نه امتناع او از انجام تعهد.

خسارت ناشي از عدم انجام تعهدات

۱۰ بازديد

قطعا براي شما هم پيش آمده است كه شخصي متعهد به انجام كاري باشد اما از انجام آن سرباز زده باشد. قاعدتاً در صورت وقوع چنين حادثه اي خسارات و خساراتي به ما وارد مي شود و معمولاً در صورت وقوع چنين حادثه اي همه ما به دنبال جبران خسارات و خسارات وارده به خود هستيم. اما جالب است بدانيد كه براي مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهد كه معمولاً در صورت عقد اتفاق مي افتد، وجود شرايطي ضروري است. به جرات مي توان گفت كه عدم ايفاي تعهدات به ويژه در تعهدات قراردادي، در واقع يكي از متداول ترين اتفاقاتي است كه رخ مي دهد. اگر مي خواهيد بدانيد كه چگونه مي توان از مرتكب عدم انجام تعهدات خسارت مطالبه كرد و چگونه آن را انجام داد، تا پايان اين مقاله با ما همراه باشيد. كاربران گرامي پيشاپيش از همكاري شما سپاسگزاريم. عدم انجام تعهدات و خسارات ناشي از آن همان طور كه گفته شد، گاهي اوقات شخصي در قراردادي انجام كاري را بر عهده مي گيرد اما از انجام كار خود سرباز مي زند. معمولاً در صورت وقوع چنين حادثه اي خسارتي به طرف مقابل وارد مي شود. بد نيست بدانيد براي مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهد قراردادي بايد شرايط آن نيز وجود داشته باشد. زيرا در غير اين صورت، يعني اگر شرايط مطالبه خسارت وجود نداشته باشد، مطالبه خسارت شما بي فايده بوده و امكان وصول آن وجود ندارد و در نهايت مي توانيد از طريق مراجع قضايي متعهدله را مجبور به انجام تعهد كنيد. در ادامه به شرايط لازم براي مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهدات قراردادي مي پردازيم پس با ما همراه باشيد. براي مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهدات قراردادي چه شرايطي لازم است؟ همانطور كه قبلاً گفته شد، اگر قصد داريد از طرف متعهد خسارت و ضرر و زيان ناشي از عدم انجام تعهدات قراردادي را مطرح كنيد، بايد شرايطي وجود داشته باشد. در ادامه به بررسي هر يك از اين شرايط مي پردازيم. وقوع خسارات و تلفات. يكي از مهم ترين شرايط مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهدات، اثبات متحمل ضرر و زيان است. وجود ضرر بايد مستقيماً ناشي از عدم انجام تعهد باشد. اگر بخواهيد به دليل عدم ايفاي تعهدات قراردادي مطالبه خسارت كنيد، لازم است ثابت كنيد كه خسارات وارده به شما نتيجه مستقيم عدم ايفاي تعهدات قراردادي يا به عبارتي نقض تعهد متعهدله بوده است، زيرا در غير اين صورت، شما حق دريافت خواهيد داشت هيچ ضرري نخواهد داشت. مهلت انجام تعهد به پايان رسيده است. يكي از مهم ترين شرايط مطالبه خسارت ناشي از عدم انجام تعهد، سپري شدن مهلت مقرر در قرارداد است، زيرا در غير اين صورت نمي توانيد از متعهدله خسارت دريافت كنيد. براي مثال تصور كنيد در قراردادي كه بين شما و طرف مقابلتان منعقد شده است، طرف مقابل متعهد شده است كه قيمت معامله را در تاريخ 18 تيرماه به شما پرداخت كند، اما اگر در تاريخ 10 تيرماه يعني قبل از آن اقدام كنيد. قرارداد منقضي مي شود، مطالبه خسارت، ادعاي شما پذيرفته نمي شود، زيرا مهلت تعيين شده در قرارداد هنوز به پايان نرسيده است. شرط غرامت در قرارداد قيد شده يا طبق قانون يا عرف لازم است. اگر بخواهيد از متعهدله به دليل عدم ايفاي تعهد مطالبه خسارت كنيد، لازم است شرط در قرارداد ذكر شده باشد و يا در غير اين صورت، طبق قانون يا عرف جامعه، مطالبه خسارت بابت غير ضروري به نظر مي رسد. انجام تعهد البته لازم به ذكر است كه طبق ماده 221 قانون مدني معمولاً به دليل عدم ايفاي تعهد قراردادي مطالبه خسارت لازم است و حتي در اكثر موارد نيازي به ذكر آن در قرارداد نيست.

وكيل در مشهد

۲۲ بازديد

با توجه به اينكه محاكم قضايي مشهد عموماً داراي پرونده هاي متعددي از دعاوي مختلف هستند و تجربه نشان داده است كه در مواردي كه وكيل يا فرد آشنا به قانون وجود نداشته باشد، قاضي پرونده داراي مشكلات بيشتر و رأي عادلانه تري است. داده است، به همين دليل وكيل در مشهد مي تواند نقش برجسته اي در پرونده داشته باشد.

اگر در شهر بزرگ مشهد با مشكل حقوقي روبرو هستيد و به دنبال بهترين وكيل در مشهد هستيد، قبل از هر چيز بايد با يكي از بهترين وكلا در مشهد صحبت كنيد. يك وكيل خوب در مشهد بايد قبل از پذيرش پرونده، پرونده را با موكل خود در ميان بگذارد و تمام جزئيات را بررسي كند. معمولا در اين جلسات درباره نتايج احتمالي طرح دعوي صحبت مي كنند.

به عنوان مثال، مواقعي وجود دارد كه عنوان شكايت و دعوي با اقدام مرتكب يا خواسته افراد مطابقت ندارد.

همه اين مشكلات زماني حل مي شود كه فردي مسلط به قانون به عنوان وكيل در پرونده هاي قضايي دخالت كند كه مزاياي ديگري از جمله صحت پرونده ها و اصول اوليه اقامه دعوي دارد و باعث مي شود كه قاضي قضاوت كند. دقت اصل موضوع و ماهيت قضيه بايد بيشتر باشد.

ضمناً با توجه به رعايت برخي نكات مربوطه در حين رسيدگي توسط وكلا، زمان رسيدگي و روند رسيدگي به پرونده كاهش مي يابد.

در اين مقاله قرار است در مورد وكيل خوب در مشهد و ويژگي هاي يك وكيل خوب در مشهد توضيح داده شود تا در هنگام انتخاب وكيل، از اين ويژگي ها و فضايل ملاك انتخاب وكيل خوب در مشهد باشيد.

ويژگي هاي يك وكيل خوب در مشهد

 

همانطور كه گفته شد براي انتخاب يك وكيل خوب در مشهد بايد ويژگي هاي يك وكيل خوب را بشناسيد تا در انتخاب شك نكنيد و زماني بهترين انتخاب را خواهيد داشت كه با ويژگي هاي خوب يك وكيل آشنا باشيد. وكيل در مشهد

سرعت عمل بالايي دارد كه از بروز مشكلات و آسيب هاي احتمالي جلوگيري مي كند

سعي مي شود مدت زمان پرونده ها را به خصوص در طلاق به حداقل برساند

آنها از راه حل ها و روش هاي مختلفي براي پرونده مشتري خود استفاده مي كنند تا به نتيجه مطلوب مشتري برسد.

در جايي كه در پرونده نيازي به وكيل نيست، آنها به سادگي راه حل را به شما نشان مي دهند و به دنبال انتقاد از حق الوكاله نيستند.

آنها از اسرار و فايل هاي مشتري به روشي خاص محافظت مي كنند

ويژگي هاي يك وكيل خوب در مشهد

همانطور كه گفتيم قبل از طرح دعوي در دادگاه مشهد بايد با يك وكيل خوب و با تجربه ملاقات داشته باشيد. يك وكيل خوب و با تجربه در مشهد با اطلاعات و دانشي كه در زمينه حقوق دارد مي تواند هر پرونده اي را در هر زمينه و موضوعي بررسي كند، البته براي رسيدگي بهتر به پرونده در موضوعي خاص، تخصص و تجربه لازم است. پيشنهاد مي شود پرونده خود را به وكيلي بسپاريد كه داراي تجربه كافي و سابقه درخشان در زمينه پرونده شما باشد.

وكيل پايه يك دادگستري در مشهد

وظيفه يك وكيل در مشهد گوش دادن به مشكل شما، ارائه مشاوره حقوقي، بحث در مورد گزينه هاي قابل اجرا در پرونده، راهنمايي در مورد آنچه مي خواهيد انجام دهيد و دفاع از پرونده شما در دادگاه است.

وكيل در مشهد يا وكيل پايه يك دادگستري مشهد به شخصي گفته مي شود كه داراي مجوز مشاوره در امور حقوقي و وكالت موكلان در محاكم حقوقي مي باشد. امروزه اكثر كشورها در سيستم قضايي خود به مشاوران حقوقي حرفه اي نياز دارند.

برخي از وظيفه هاي وكيل حرفه اي در مشهد عبارت است از:

ارائه مشاوره حقوقي حرفه اي به وكلا

تحقيق و تهيه اسناد حقوقي

ارتباط با قضات حقوقي

وكالت موكلان و اقامه دعوي در دادگاه در دفاع از آنان

بازجويي متقابل از شهود، تجزيه و تحليل شواهد و نتيجه گيري

مذاكره توافقات بين مشتري و ساير طرفين براي ارتباط با وكيل حرفه اي در مشهد روي لينك كليك كنيد.

چگونه در ديوان عدالت اداري شكايت كنيم؟

۱۷ بازديد

شايد براي شما هم پيش آمده باشد كه به هر دليلي از يك نهاد يا اداره دولتي يا يكي از مقامات دولتي شكايتي داشته باشيد، از جمله عدم رعايت قوانين، عدم انجام وظايف، اقدامات خارج از حدود اختيارات آنها و .... و با خود فكر كرده ايد كه چگونه اين افراد يا اين نهادها شكايت كردند؟ بد نيست بدانيد ديوان عدالت اداري مرجعي است كه بر اساس اجراي اصل ۱۷۳ قانون اساسي براي شكايت شما از اين گونه نهادها و مراجع تشكيل شده است. در واقع مي توان گفت رسيدگي به كليه دعاوي اداري مربوط به دولت بر عهده دادگاه است. در ادامه با ما همراه باشيد تا موضوع شكايت در ديوان عدالت اداري و هر آنچه در اين زمينه مرتبط است را به تفصيل بررسي كنيم. دادگاه گاهي ممكن است آيين نامه يا آيين نامه اي خلاف قانون يا حق قانوني خود در نظر بگيريد و قصد شكايت از اين آيين نامه، يكي از كارمندان دولت يا يكي از مراجع دولتي را داشته باشيد. ديوان عدالت اداري نيز مرجعي است كه بر اساس اجراي اصل 173 قانون اساسي براي طرح شكايت شما از مقررات خلاف قانون يا شرع، ادارات دولتي و مقامات دولتي تشكيل شده است. به ديوان عدالت اداري اجازه داده مي شود در صورت عدم تعيين تكليف ديگري براي رسيدگي به كليه دعاوي دولت در تهران شعبه هاي مختلف ديوان اعم از رسيدگي، تجديدنظر، هيأت عمومي و هيأت هاي تخصصي تأسيس نمايد. قوانين خاص ديوان عدالت اداري كجاست؟ ديوان عدالت اداري در پايتخت ايران شهر تهران است و زير نظر خود قوه قضائيه تشكيل شده است. ديوان عدالت اداري چند شعبه دارد؟ ديوان عدالت اداري در حال حاضر داراي 50 شعبه بدوي و 10 شعبه تجديدنظر است. اعضاي مؤسسه ديوان عدالت اداري خوب است بدانيد كه رسيدگي ماهوي در هر دعوي در شعب دادگاه انجام مي شود. اما اعضاي تشكيل دهنده شعب ديوان عدالت اداري چه كساني هستند؟ شعبه بدوي ديوان عدالت اداري متشكل از يك رئيس يا قاضي علي البدل است و شعبه تجديدنظر نيز داراي يك رئيس و دو مستشار است. وظايف ديوان عدالت اداري چيست؟ بر اساس ماده 10 قانون تشكيلات و آيين دادرسي ديوان عدالت اداري وظايف و اختياراتي به ديوان عدالت اداري محول شده است كه در زير به برشمردن هر يك از آنها مي پردازيم. رسيدگي به ايرادات و شكايات از آراي كميسيون موضوع ماده 100 قانون شهرداري ها از نظر تخلف از قوانين و مقررات. رسيدگي به ايرادات و آراي كميسيون هاي مالياتي. رسيدگي به اعتراضات و شكايات مردم از نهادها و شركت هاي مختلف دولتي از جمله شهرداري ها، سازمان تامين اجتماعي، نهادهاي انقلابي، شهرداري ها، وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادهاي مرتبط. رسيدگي به اعتراضات و شكايات مردم از مسئولين نهادها و نهادهاي مذكور. رسيدگي به ايرادات و شكايات آراي قطعي هيئت هاي حل اختلاف كارگري و كارفرمايي. رسيدگي به ايرادات و شكايات از آراء هيأت هاي رسيدگي به تخلفات اداري. رسيدگي به اعتراضات و شكايات قضات. رسيدگي به اعتراض كاركنان رسمي مؤسسات مذكور در خصوص تضييع حقوق استخدامي آنان. روند رسيدگي در ديوان عدالت اداري چگونه است؟ براي طرح شكايت در ديوان عدالت اداري ابتدا بايد دادخواستي تنظيم و به دفتر شعبه ديوان عدالت اداري ارائه شود. پس از آن مدير شعبه موظف است آن را تكميل و سپس به قاضي شعبه اعلام كند. قاضي شعبه دادگاه نيز پرونده را بررسي و در صورت تكميل، دستور ابلاغ دادخواست و ضمائم آن را به شاكي صادر كرد تا پس از ابلاغ به آن رسيدگي شود. پس از ابلاغ دادخواست به شاكي، وي موظف است ظرف مدت يك ماه پاسخ خود را اعلام كند و چنانچه در اين مدت بدون عذر موجه، شاكي پاسخ خود را اعلام نكند، شعبه رسيدگي كننده وي را از ادامه كار تعليق مي كند. 3 ماه تا 1 سال محرومين از انجام خدمات دولتي. لازم به ذكر است عدم پاسخگويي طرف شكايت مانع از رسيدگي در ديوان عدالت نبوده و با وجود اين، شعبه پس از بررسي كليه ادله و مستندات راي خود را صادر خواهد كرد. آيا رأي ديوان عدالت اداري قابل تجديدنظر است؟ آره. خوب است بدانيد كه تصميم صادره از ديوان عدالت اداري براي افراد مقيم ايران ظرف 20 روز و براي افراد مقيم خارج از ايران ظرف مدت 2 ماه قابل تجديدنظرخواهي در يكي از شعب تجديدنظر ديوان مي باشد. طرح شكايت در ديوان عدالت اداري حال با اين تفاسير شايد براي شما اين سوال پيش بيايد كه چگونه شكايت خود را در ديوان عدالت اداري مطرح كنيم؟ لازم به ذكر است طرح شكايت در ديوان عدالت اداري مانند ساير دعاوي مستلزم تقديم دادخواست و همچنين پرداخت هزينه دادرسي است. توجه داشته باشيد كه شرايط شكلي اقامه دعوي در ديوان عدالت اداري مانند ساير دعاوي مي باشد.

نكات ديوان عدالت اداري

۲۰ بازديد

در چه صورت نيازي به طرح دعوي در ديوان عدالت اداري نيست؟ توجه داشته باشيد چنانچه در مراجع ديگري طرح دعوي شود و اين مراجع نيز با صدور قرار عدم صلاحيت موضوع را به ديوان عدالت اداري ابلاغ نمايند در اين صورت نيازي به تقديم و تقديم دادخواست و همچنين پرداخت وجه نمي باشد. هزينه دادگاه نحوه تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري همانطور كه گفته شد براي طرح شكايت در ديوان عدالت اداري نياز به تنظيم و تنظيم دادخواست داريم. تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري مانند ساير دعاوي در ساير مراجع قضايي شرايط شكلي خاص خود را دارد. به عنوان مثال در قسمت اول دادخواست تعديل نام و هويت كامل خواهان و خوانده بايد ذكر شود. نام و نام خانوادگي، كد ملي، آدرس، نام پدر، شماره تلفن. همچنين در صورتي كه وكيل، نماينده يا نماينده قانوني خواهان در ديوان عدالت اداري دادخواستي را مطرح كند بله، درج مشخصات وي در دادخواست الزامي است. در مرحله دوم تقديم دادخواست شرح خواسته الزامي است. توجه داشته باشيد كه شرح و موضوع درخواست بايد واضح، مختصر و مختصر باشد. در قسمت آخر دادخواست نيز لازم است خواهان يا وكيل يا نماينده يا نماينده قانوني او آن را امضا و با اثر انگشت مهر و موم كند. لازم به ذكر است جهت تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري مدارك هويتي از قبيل; شناسنامه و كارت ملي خواهان و در صورت طرح شكايت توسط وكيل يا نماينده وي مدارك مثبته سمت وي الزامي است. همچنين در صورتي كه متقاضي شخص حقوقي باشد، داشتن پروانه كسب يا توليد معتبر و آگهي ثبت شركت ضروري است. دادخواست شكايت در ديوان عدالت اداري را از كجا مي توان دريافت كرد؟ فرم دادخواست طرح شكايت در ديوان عدالت اداري از طريق سامانه اطلاع رساني اينترنتي ديوان عدالت اداري و همچنين دفاتر پستي سراسر كشور قابل تهيه مي باشد. مهلت تقديم دادخواست در ديوان عدالت اداري تا چه زماني است؟ يكي از سوالات مهمي كه معمولا مطرح مي شود اين است كه چقدر زمان براي تقديم دادخواست يا شكايت خود در ديوان عدالت اداري داريم؟ لازم است بدانيد پس از ابلاغ تصميمات و تصميمات قطعي ديوان عدالت اداري در صورت حضور در داخل كشور سه ماه و در صورت اقامت در خارج از كشور 6 ماه مهلت براي تشكيل پرونده داريد. دادخواست و شكايت در ديوان عدالت اداري. شما مهلت داريد. آيا امكان ورود و جذب شخص ثالث در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ آره. در ديوان عدالت اداري امكان ورود و جذب شخص ثالث وجود دارد. آيا امكان طرح دعواي متقابل در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ خير امكان طرح دعواي متقابل در ديوان عدالت اداري وجود ندارد. آيا امكان اعتراض شخص ثالث در ديوان عدالت اداري وجود دارد؟ خير امكان اعتراض ثالث در ديوان عدالت اداري وجود ندارد. در چه صورت قرار رد شكايت در ديوان عدالت اداري صادر مي شود؟ شايان ذكر است گاهي در صورت وجود شرايط قبل از ابلاغ دادخواست به شاكي، ديوان عدالت اداري قرار رد شكايت را صادر مي كند كه در ذيل به هر يك از اين شرايط اشاره مي كنيم. در صورتي كه اسباب و دلايل رسيدگي به شكايت در ديوان عدالت اداري رد شده باشد. در صورتي كه خواهان ذي نفع در دعوا نباشد. در صورتي كه خواهان اهليت قانوني نداشته باشد. در صورتي كه شكايت خطاب به طرف دعوا نباشد. در صورتي كه شكايت خارج از مهلت قانوني ثبت شود. در صورتي كه شكايت با همان موضوع و با همان اشخاص قبلاً مطرح و رأي قطعي صادر شده باشد. هزينه دادرسي در ديوان عدالت اداري به جرات مي توان گفت يكي از مهم ترين مسائل در طرح شكايت، هزينه آن است. عدالت اداري طبق تعرفه 1400 در مرحله بدوي معادل 200 هزار ريال مهر قضايي مي باشد كه بايد به صفحه اول دادخواست ضميمه شود. همچنين الصاق 400000 ريال مهر قضايي در مرحله تجديدنظر و اعاده دادرسي الزامي است. همچنين توجه داشته باشيد براي تاييد و الصاق هر يك از مدارك مذكور به دادخواست، پرداخت 15000 ريال تمبر قضايي براي هر برگ الزامي است.

وكيل سلب مالكيت جمعي

۲۳ بازديد

خلع يد يا جلوگيري از غصب (ماده 308 قانون مدني) به اين معناست كه شخصي بدون داشتن ادعاي مالكيت، غيرقانوني در مال تصرف كند و به درخواست مالك به تصرف غيرقانوني خود پايان ندهد. خلع يد متداول نيز شامل اين است كه يكي از مالكان مشاع، مال مشاع را بدون رضايت ديگران در تصرف خود نگه دارد و با اخطار به عدم رضايت ديگران به عمل خود ادامه دهد. مالك ملك يا مال غير منقول مانند خانه، آپارتمان، زمين، باغ يا مغازه مي شوند، اما يك يا چند نفر از ورثه و شركا در آن ملك تصرف دارند و اجازه تصرف در آن را به وراث ديگر نداده اند. از تقسيم يا فروش آن راضي نيستند. و با هم موافق نيستند. اصولاً يكي از راههاي اجبار شركا و وراث به تقسيم و بيع، درخواست خلع يد تضامني به استناد ماده 43 قانون اجراي احكام مدني است. چند نكته در مورد سلب مالكيت جمعي: 1- سند خلع يد مشاع ماده 43 قانون نحوه اجراي احكام مدني مي باشد. ۲- دعواي خلع يد يك دعوي مالي است و در صلاحيت دادگاه محل وقوع ملك مي باشد. 3- هزينه دادرسي خلع يد بر اساس قيمت منطقه اي املاك محاسبه مي شود. 4- اجراي سلب مالكيت مشترك به اين صورت است كه ملك از تصرف همه مالكان خارج شده و تا زماني كه در نحوه تصرف به توافق نرسند در اختيار هيچ يك از آنها قرار نمي گيرد. 5- در صورتي كه خلع يد موجب خاتمه اختلافات شركاء نشود، تنها راه رفع خصومت و پايان قطعي دعوا، درخواست دستور فروش مال مشاع است. 6- تنها جايي كه قانونگذار از كلمه خليد استفاده كرده ماده 43 قانون اجراي احكام مدني است، اما در ماده 308 به بعد قانون مدني اين مقررات به خليد اشاره شده و در واقع خليد يك امر است. شكل رفع غصب دادخواست خلع يد اشتراكي خواهان: ...... فرزند: ...... شغل: نشاني: نامزد: ...... فرزند: ...... شغل: آدرس: وكيل يا نماينده قانوني: مطالبه: خلع يد از ملك مشاع به شماره ثبت ...... فرعي از ...... تا ...... و ...... قسمت اصلي ...... مبلغ 200/000/000 ريال هزينه ايام تصرف با نظر كارشناسي از تاريخ فوت ورثه تا اجراي حكم - خسارت قانوني - اعم از حق الوكاله و حق الوكاله. دلايل و مفاد دادخواست: 1- گواهي محدوديت وراثت 2- رونوشت مصدق سند مالكيت ملك موروثي 3- تصوير مصدق قايم نامه شرح دادخواست رئيس محترم دادگاه با عرض سلام و احترام با توجه به اينكه آقاي ...... متوفي در سال 1385 و ملك ايشان منزل مسكوني به پلاك ثبتي ...... زير از ...... تا ... مي باشد. .. و ....... اصل از ...... يكي از شركت هاي تابعه اصل مذكور واقع در بند .... به استناد گواهي انحصار وراثت منضم به دادخواست واگذار و محضري شده است. بين وراث آنها مشاع است و همچنين دارايي مشترك در تصرف خانم ...... و...... مي باشد. در حال حاضر مراجعين خواستار خلع يد از اموال مشاع فوق الذكر و اجرت المثل ايام تصرف از تاريخ فوت تا اجراي حكم و هزينه دادرسي هستند لذا از حضرتعالي تقاضاي صدور يك حكم مناسب حكم دادگاه رد شد: در خصوص دعواي خانمها...... با وكيل آقاي...... به طرفيت خانم....... و نماينده دادستان در امور زندانيان تقاضاي خلع يد مشترك. ملك با اصل پلاك ثبتي ... از ...... يكي از شركت هاي تابعه اصلي واقع در بند ...... و مطالبه خسارت قانوني به اين توضيح كه به موجب نامه اداره ثبت. اسناد و املاك، پلاك ثبتي موضوع دعوي در تصرف قانوني متوفي ..... وراث طرفين به موجب گواهي محدوديت وراثت صادره از شعبه ..... مستقر شدند. دادگاه محترم عمومي در تاريخ ... در گذشته و در تصرف خوانين محل به موجب نظريه كارشناس با ارائه دليل به شرح ذيل پيوست و دليل بر وجود رابطه حقوقي وجود دارد. و قراردادهاي بين طرفين، كه در آن اجازه براي ادامه تملك قاريان تامين نشده است، توقيف و بازداشت اموال مانع از رسيدگي به دعوي خلع يد نيست، با توجه به اينكه دعوي مطالبه اجرت المثل به موجب صورتجلسه مورخ 1391 مسترد شده است. لذا اسناد دادگاه به استناد بند ب ماده 107 قانون آيين دادرسي مدني در اين خصوص قرار رد دعوا صادر كرده است ولي در خصوص دعوا با احراز تضاد مالكيت خواهان و تلف شدن دعوي رد دعوي صادر شده است. اذن خواهان و اعتبار عنوان تعدي به تصرف خواهان پس از آن دعوي اقامه شده است. با تشخيص و با استناد به مواد 308 و 311 قانون مدني و 519 قانون آيين دادرسي مدني، حكم محكوميت دانشجويان دختر ... و حق الوكاله طبق تعرفه قانوني براي خواهان صادر و اعلام مي شود.

روند درخواست توقيف و توزيع محكوم

۱۴ بازديد

تشريفات درخواست توقيف و توزيع محكوم شخصي كه در سير مراحل قانوني به پرداخت نقدي محكوم مي شود، در صورتي كه نتواند وجه محكوميت خود را پرداخت كند (مبلغي كه به آن محكوم شده است) مي تواند تقاضاي تقسيط يا تقسيط نمايد. منظور از دين، اثبات عدم توانايي در پرداخت است و مقصود از قسط، اداي دين به صورت اقساطي است. هر چند اين دو مفهوم با هم متفاوت و داراي اسناد حقوقي متفاوتي هستند، اما در عمل به جاي يكديگر به كار مي روند و در نتيجه رويه ايجاد مي شود، خواه موضوع درخواست ورشكستگي باشد يا اقساط، حكم دادگاه براساس تقسيط صادر مي شود. در واقع آنچه از قوانين استنباط و استنباط مي شود اين است كه قاضي ممكن است در مقابل ادعاي عدم توانايي از پرداخت دين از سه طريق موضع بگيرد و رأي صادر كند; 1- پرداخت اقساط بدهي 2- مهلت دادن 3- برائت موقت از بدهي تا تمكن مالي براي پرداخت. رايج ترين حالت پرداخت بدهي به صورت اقساطي است. برخلاف تصور رايج براي اثبات بدهي و طرح اين ادعا و ارائه دادخواست يا دفاع در مقابل مطالبه بدهي مي توان وكيل گرفت و داشتن وكيل دليل بر تمكن مالي فرد نيست. اقساط و اقساط محكوم به (دلايل توقيف و تصميم دادگاه) براي اثبات مستحق معافيت از پرداخت جريمه و درخواست تقسيم آن، بايد دلايل خود را به دادگاه صادركننده حكم ارائه كند. يكي از مهم ترين دلايلي كه خواهان در پرونده ورشكستگي به آن اشاره مي كند مي تواند استشهاد تنظيمي باشد. با توجه دقيق به روند رسيدگي و توجه به دلايل تجديدنظرخواهي مي توان به خوبي دريافت كه تشريفات قانوني استناد به ادله شرعي شهود بايد همواره رعايت شود تا مطابق ماده 151 ق.م. قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوب 1378، قاضي دادگاه بايد از شهود متهم دعوت و اظهارات آنان را در صورتجلسه قيد كند. در اين زمينه مفاد سوگند و سوگند نيز بايد رعايت شود و شهودي كه مدعي اخاذي هستند بايد در دادگاه بدوي حاضر شوند و اظهارات خود را سوگند ياد كنند. علاوه بر اين، ارائه دستكاري شاهد نيز مهم است. در اين راستا دادگاه رسيدگي كننده نيز بايد در جلسه اي جداگانه از متهم مطالبه ديون دعوت و به اظهارات وي در خصوص آسيب احتمالي شهود متهم گوش فرا دهد. ترتيبات قانوني به خوانده دعواي اعسار اين فرصت را مي دهد تا در صورت امكان جراحت شاهد را اثبات كند و همچنين امكان احراز حق سؤال از شهود متهم مدعي اعسار را فراهم مي كند. قاضي دادگاه نمي تواند به استناد استشهاديه منسوب به افراد ناشناس به عنوان شاهد، بدون احضار و احراز اصالت، به طور غيرمستقيم حكم تبعيد متقاضي را صادر كند. از نظر قانون منظور از جراحت شاهد، اعلام عدم وجود يكي از شرايط لازم براي شهادت در شاهد است. همچنين تعديل شاهد، شهادت دادن به اين است كه شاهد شرايط لازم براي شهادت را دارد. در مواردي مشاهده مي شود كه مبايعه نامه تنظيمي داراي ايرادات فراواني در مبايعه نامه تنظيمي است، بدون احتساب اظهارات شهود مالياتي، شهود مذكور صرفاً به اظهارات از پيش كتبي مدعي دعواي اعسار به صورت رسمي مراجعه مي كنند. فرم و فقط فرم از پيش چاپ شده جزئيات آنها. طبق سنت دوستي پر مي كنند. دو حالت ديگر متصور نيست: در فرض اول عليرغم خواندن مفاد شهادت و با توجه به الزام درخواست بيان اطلاعات خود در مورد مدعي بدهي، اساساً از وضعيت مالي وي اطلاعي نداشته و فقط شهادت اخير را داده اند. به خاطر دوستي يا بهانه هاي ديگر. امضا كرده اند در فرضي ديگر، شهود بدون خواندن مفاد شهادت و صرفاً از روي دوستي، تحت هر آنچه مدعي انشاء كرده و بدون اطلاع از مفاد و موضوع اصلي شهادت، شهادت را امضا كردند. طبق ماده 506 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 1379، يكي از اركان رسمي استشهاد حقوقي، درج نسبت شهود به مدعي و نيز ذكر منبع اطلاعات آنان است. در مورد ناتواني مالي شاكي در استشهاديه. در برخي از آراي ورشكستگي ديده مي شود كه دادگاه اعلام كرده است كه تنها به دليل عدم ارائه مال از سوي خواهان، حكم به تقسيم حكم به موضوع دعوي صادر مي شود. در حالي كه ممكن است شخص داراي اموال زيادي باشد اما محكوم عليه قادر به شناسايي آنها نباشد. به نظر مي‌رسد اين موضوع به تنهايي نبايد مجوزي براي تقسيم حكم به شاكي يا پذيرش آن باشد. بدهي مدعي او از نظر حقوقي، محكوم عليه مكلف به معرفي اموال محكوم له نيست و عدم توانايي در اين امر نيز موجب مجوز نقض اصل عدم اخاذي و تماميت اشخاص نمي شود. نمونه عملي پرونده اقساط و اقساط دادخواست توقيف : شاكي با تقديم دادخواست ضميمه اصل مبايعه نامه محلي و عنداللزوم شهادت شهود مبني بر عدم پرداخت به خوانده به مبلغ هشتصد ميليون ريال در قسمت مربوط به شرح احوال خود قيد نموده است. دادخواست: «اينجانب ورشكسته هستم و هيچ گونه اموال و دارايي ندارم و قادر به پرداخت نقدي و يكجاي محكوميت نيستم به اين ترتيب بر اساس مبايعه نامه اي كه براي پرداخت حكم تنظيم شده است. ، با توجه به مفاد قانون اعسار و قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي، رسيدگي و صدور حكم اعسار از تاديه حكم و پرداخت اقساطي را از دادگاه عمومي محترم حقوقي كشور تقاضا دارم.

خيانت در امانت چيست؟

۲۰ بازديد

امانت داري

يكي از رفتارها و صفات پسنديده و قابل تحسيني است كه در دين مبين اسلام به آن سفارش شده است. اعتماد كه نتيجه اعتماد افراد به يكديگر است، از اين جهت مهم است كه امين (كسي كه مال نزد او سپرده شده است) توسط شخص امانت دهنده مورد اعتماد است. اما گاهي امين برخلاف ميل مالك عمل مي كند و از امانت او سوء استفاده مي كند و يا موجب تلف يا ناقص بودن مال مورد امانت مي شود. در اين صورت شخص مرتكب جرم خيانت در امانت شده و قانوناً مسئول است. در اين مقاله قصد داريم به تعريف جرم خيانت در امانت و مجازات آن در قانون مجازات اسلامي بپردازيم و اركان تشكيل دهنده جرم خيانت در امانت را بررسي كنيم. خيانت در امانت چيست؟ خيانت در امانت عبارت است از رفتار عمدي بر خلاف توافق امين و مالك نسبت به اموالي كه به امانت سپرده شده است. در قانون مجازات اسلامي تعريف مستقلي از خيانت در امانت ارائه نشده است، اما كتر ميرمحمد صادقي در تعريف جرم خيانت در امانت آورده است كه: خيانت در امانت عبارت است از استعمال، تصرف، تلف يا تلف مال با قصد سوء از طرف مالك يا متصرف قانوني به شخصي سپرده شده بود و قرار بود مسترد شود يا مورد استفاده قرار گيرد. عناصر تشكيل دهنده جرم خيانت در امانت هر جرم از سه عنصر تشكيل شده است: 1. عنصر قانوني 2. عنصر مادي 3. عنصر رواني 1. ركن قانوني جرم خيانت در امانت: ركن قانوني به معناي اصل قانوني است، جرم و مجازات ها به معناي جرم انگاري فعل يا ترك فعلي است كه به موجب قانون جرم است و براي آن مجازات تعيين شده است. مواد 673 و 674 قانون مجازات اسلامي، كتاب تعزيرات، به جرم خيانت در امانت مي پردازد و به آن اشاره مي كند. در ماده 673 سوء استفاده از سفيد مهر و سفيد امضا كه به شخص امين سپرده شده است، در اين صورت امين مرتكب خيانت در امانت شده است. در ماده 674 آمده است: هرگاه اموال غيرمنقول و منقول يا اوراق بهادار از قبيل چك و سفته و برات به صورت اجاره يا امانت يا رهن يا وكالت و هر كار با اجرت يا بدون اجرت به شخصي سپرده شود. كه طبق قرار و قرارداد بايد اگر امين در آن تصرف كند و تلف شود و موجب ضرر مالك شود، مجازات مي شود و مرتكب خيانت در امانت مي شود. 2. عنصر مادي جرم خيانت در امانت: منظور از عنصر مادي جرم اين است كه شخص مجرم با فعل يا ترك فعلي مرتكب جرم شود. ماده 674 قانون مجازات اسلامي: هرگاه اموال منقول يا غيرمنقول يا نوشته هايي از قبيل سفته، چك، برات و غيره به عنوان اجاره يا امانت يا رهن يا وكالت يا هر كار با اجرت يا بدون اجرت به كسي داده شود. به اين صورت بوده است كه اشياء مذكور مسترد شده يا براي مصارف معيني مورد استفاده قرار مي گيرد و شخصي كه آن اشياء را به ضرر صاحب يا متصرف آنها استفاده مي كند يا مفقود يا مفقود مي شود به حبس از شش ماه تا سه سال محكوم خواهد شد. . براي بررسي عنصر مادي جرم خيانت در امانت بايد به متن ماده 674 اشاره كرد كه شامل چهار عمل است: 1. براي استفاده: به اين معناست كه مال مورد امانت توقيف شده و يا به نحوي كه برخلاف قرارداد مورد استفاده قرار مي گيرد. 2. مالكيت: يعني امين در مال تصرف مي كند و به صورت مالكانه با مال معامله مي كند و مال را به صاحب اصلي آن باز نمي گرداند. 3. اسراف كردن: منظور از بين بردن مال امانتي به هر نحوي است، مانند اينكه امين بدون اجازه يا بدون رعايت مقررات با ماشيني كه توسط او دزديده شده تصادف كند و ماشين آتش بگيرد و از بين برود. 4. مفقود شده: در اين صورت مال نه تلف مي شود و نه مورد استفاده قرار مي گيرد و نه تصرف مي شود، بلكه دسترسي به آن غير ممكن مي شود و مال امانت داده شده ديگر يافت نمي شود. مانند اگر متولي گردنبندي را كه به او امانت گذاشته بود در قعر دريا انداخت يا گم كرد. در مورد بعدي بايد ديد كه موضوع جرم خيانت در امانت بايد عين مال يا وسيله تحصيل مال باشد. (در مورد ابزار تحصيل مال مي توان به چك و سفته مراجعه كرد) در اين خصوص بايد ديد چيزي كه به امانت داده مي شود مال است يا خير، مثلاً شخص نمي تواند مواد مخدر يا مشروبات الكلي را قرض دهد. و شخص امين آنها را تضييع كرده و بعداً از متولي مي خواهد كه شكايت خيانت در امانت را در محاكم قضايي مطرح كند، زيرا موارد فوق از نظر قانوني موضوعيت ندارد. در صورت بعدي بايد ديد كه آيا مال به امانت امين سپرده شده است يا خير؟ مثلاً شخصي مال خود را گم كرده و ديگري آن را يافته و در آن تصرف كرده است. بايد شكايت كند زيرا اموال خود را به كسي كه با رضايت خود آن را پيدا كرده به امانت نگذاشته است. در حالت بعدي بايد ديد كه آيا پرو امانت قانوني بوده است، يعني كسي كه مي‌خواهد مال را به امانت بگذارد واقعاً مالك قانوني يا نماينده مالك باشد يا خير. مثلاً شخصي مال ديگري را غصب كند يا بدزدد. مال را به ديگري مي سپارد و امين مال را به او پس نمي دهد. در اين صورت نمي توان امين را مقصر خيانت در امانت دانست زيرا شخصي كه مال را به او سپرده است مالكيت قانوني بر مال نداشته است. 3. عنصر رواني جرم خيانت در امانت: در اين صورت بايد سوء نيت امين بررسي شود كه آيا عمداً مال مورد امانت را از بين برده يا عمداً مرتكب عمل نشده است. اگر بايد ضرر را ثابت مي كرد، بار اثبات سوء نيت بر عهده مالك است.

مقدار ارث

۱۴ بازديد


مقدار ارث
پس از فوت ميت، اموال او به نسبت و با سهم معين بين ورثه تقسيم مي شود، طبيعتاً هر چه رابطه نزديكتر باشد مقدار ارث بيشتر مي شود و وجود اقارب نزديكتر باعث محروميت اقارب دورتر از ارث مي شود. به عبارت ديگر عليرغم حضور اقوام نزديكتر. مانند فرزندان (دختر و پسر) و پدر و مادر براي متوفي خواهر و برادر، عمو، عمه، عمو و عمه ارث نمي برند. وراث طبقه اول مانند پدر، مادر و فرزندان يكديگر را از ارث محروم نمي كنند، فقط حضور هر يك را از يكديگر محروم نمي كنند. باعث مي شود ديگران كمتر ارث ببرند. براي اطلاع از سهم الارث اولاد، پسر، دختر، پدر، مادر و همسر كه رايج ترين انواع وراث هستند، مطالعه ادامه اين مقاله توصيه مي شود. براي مجبور كردن ديگران بايد راه هاي مختلفي را بدانيد. شركا و ورثه توافق مي كنند كه تركه را تقسيم كنند، مانند خلع يد مشترك، درخواست جدايي، درخواست حكم فروش و درخواست تقسيم ارث.
سهم طبقات مختلف وراث از ارث:
سه دسته از افراد وجود دارند كه از طريق نسب ارث مي برند:
1) والدين، فرزندان و فرزندان فرزندان

2) اجداد، برادران و خواهران و اولاد آنها

3) عموها و عمه ها و عمه ها و عمه ها و فرزندانشان

سهم الارث اشخاص فوق طبق مواد قانوني و اصول قانوني به ترتيب ذيل تعيين خواهد شد. لازم به ذكر است سهم الارث افراد از قوانين الزامي است و با توافق افراد قابل تغيير نيست.

 

سهم الارث والدين:
اگر فرزندي از هر درجه اي براي متوفي وجود نداشته باشد، به هر يك از پدر و مادر تمام ارث تعلق مي گيرد و اگر هر دو پدر و مادر متوفي در قيد حيات باشند، يك سوم به مادر و دو سوم به پدر تعلق مي گيرد. مادر حاجباني داراي شرايط زير است كه يك ششم تركه متعلق به او و مابقي متعلق به پدر است:

در صورتي كه براي ميت چند برادر يا خواهر وجود داشته باشد در اين صورت مادر ميت از گرفتن بيش از يك ششم منع مي شود مشروط بر اينكه:

اول: حداقل دو برادر يا يك برادر با دو خواهر يا چهار خواهر.

دوم: پدرشان زنده باد.

ثالثاً: از ارث منع نشوند مگر به سبب قتل.

چهارم: ابويني يا ابي تنها باشد.

تبصره: در صورت داشتن فرزند، فرض هر يك از والدين به يك ششم كاهش مي يابد.

 

سهم الارث فرزندان:
اگر متوفي پدر و مادر نداشته باشد و يك يا چند فرزند داشته باشد، تركه به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر يك فرزند باشد اعم از پسر يا دختر، تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود.

2- اگر تعداد فرزندان زياد باشد و تعدادي پسر و برخي دختر باشند، پسر دو برابر دختر ارث مي برد.
سهم الارث اولاد:
اگر متوفي اولاد مستقيم نداشته باشد، اولاد اولاد او جانشين بوده و از وراث طبقه اول محسوب مي‌شوند و با هر يك از پدر و مادري كه در قيد حيات هستند ارث مي‌برند. ارث بين فرزندان بر اساس نسل تقسيم مي شود. يعني هر نسلي سهم كسي را مي گيرد كه به دست او مي ميرد. بنابراين فرزندان پسر دو برابر كودكان دختر دريافت مي كنند.

در تقسيم بندي بين افراد هم نسل، پسر دو برابر دختر مي گيرد.

سهم ارث خواهر و برادر ابوني (متولد از يك والدين) و خواهر و برادر امي (متولد از يك مادر مشترك، اما پدران آنها متفاوت است).

اگر ورثه ميت چند برادر ابوين يا برادر ابوين يا خواهر ابوين يا خواهر ابوين باشند تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود.

اگر ورثه ميت چند برادر و خواهر ابي يا چند برادر و خواهر ابي باشند سهم ذكور دو برابر زن خواهد بود.

اگر ورثه متوفي چند برادر يا چند برادر و خواهر باشند تركه به طور مساوي بين آنها تقسيم مي شود.

اگر خواهر و برادر ابويني و خواهر و برادر امي با هم باشند به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر برادر يا خواهر امي يكي باشد; او يك ششم ملك را مي گيرد و بقيه متعلق به ابويني يا خواهر و برادر ابي است.

2- اگر امي تعداد زيادي برادر يا خواهر دارد. ثلث اموال مال آنهاست و بين خود تقسيم مي كنند و بقيه متعلق به ابويني يا خواهر و برادر ابي است.
سهم الارث اجداد:
اگر ورثه از اجداد يا اولاد باشند، تركه به شرح زير تقسيم مي شود:

1- اگر جد يا مادربزرگ تنها باشد اعم از ابي يا امي تمام ارث متعلق به اوست.

2- اگر اجداد و اجداد زياد باشند، اگر ابي باشند، نر دو برابر ماده مي گيرد و اگر همه امي باشند بين آنها به طور مساوي تقسيم مي شود.

3- اگر جد ابي و جد امي با هم باشند ثلث ارث به جد امي مي رسد و در صورت تعدد اجداد امي آن ثلث مي شود.
به طور مساوي بين آنها تقسيم مي شود و دو سوم ديگر به جد ابي مي رسد. و در صورت ضرب، سهم مرد از آن دو ثلث دو برابر سهم زن خواهد بود.

4- اگر متوفي اجداد و برادر و خواهر داشته باشد دو ثلث تركه به وراثي كه از طرف پدر با هم نسب دارند مي رسد و در تقسيم آن سهم مرد دو برابر زن خواهد بود. يك سوم به ورثه مادري مي رسد. آنها با هم مرتبط هستند و بين خودشان تقسيم مي شوند. اما اگر خويشاوند مادر فقط برادر يا خواهر امي باشد; فقط يك ششم اموال به او تعلق مي گيرد.


سهم الارث خواهر و برادر:
اگر ميت نه برادر و نه خواهر داشته باشد، فرزندان برادر و خواهر جانشين آنها مي‌شوند و نزد اجدادشان ارث مي‌برند. در اين صورت ارث بر اساس نسل خواهر و برادر تقسيم مي شود. يعني هر نسلي سهم كسي را مي گيرد كه به واسطه او مي ميرد. بنابراين فرزندان برادران و خواهران ابي سهم خواهر و برادر ابي را مي گيرند و فرزندان خواهر و برادر امي سهم خواهر و برادر امي را مي گيرند.

عمليات اجرايي

۲۶ بازديد


در فرآيند وصول مطالبات و احقاق حقوق قانوني، عمليات اجرايي و اجرايي دو مصداق مهم دارد. يكي اجرائيه صادره از طرف اجراي احكام در خصوص اسناد تكليفي و ديگري اجرائيه اجراي احكام دادگستري. روش هاي متفاوت و نسبتاً پيچيده اي براي توقف و لغو فرآيند اجرا وجود دارد كه سعي شده در اين مختصر به آنها اشاره شود. مقصود از ابطال اجرائيه، ابطال و بي اثر شدن دستور مرجع ذيصلاح مبني بر شروع عمليات اجرايي است و منظور از ابطال عمليات اجرايي، ابطال و ابطال و اعاده به حالت قبل اقدامات انجام شده در قالب اجراي يك سند معتبر مثلاً در مورد چك يا مهريه يا سند رهني كه يكي از اسناد لازم الاجرا است، ابتدا توسط مجريه صادر مي شود و پس از آن با معرفي طلبكار و ذينفع سند، اموال ذي ربط صادر مي شود. بدهكار و مديون توقيف مي شود يا اين شخص ممنوع الخروج است. همچنين ممكن است در صورت وجود دلايل دليل قانوني براي توقف موقت عمليات اجرايي در قالب دستور موقت تا رسيدگي به ادعاي اصلي بدهكار وجود داشته باشد. در خصوص احكام صادره از محاكم، امكان ابطال عمليات اجرايي يا توقف عمليات اجرايي و يا ابطال عمليات اجرايي در حالت عادي وجود ندارد، اما تأسيسي تحت عنوان اعتراض وجود دارد. شخص ثالث اجرايي مي تواند در صورت وجود شرايط، مدعي را ارجاع دهد همچنين فرض بر اين است كه براي محكوم عليه امكان تجديدنظر يا اعاده دادرسي وجود دارد و حكم اجرا شده است كه در اين صورت لغو عمليات اجرايي و اعاده به بدون نياز به درخواست ابطال اجرائيه مي توان وضعيت قبلي را از مرجع ذيصلاح درخواست كرد.نكات مهم در مورد ابطال اجرايي1- دعواي ابطال اجرائيه معين موردي است كه اجرائيه از طرف دايره اجراي ثبت و در مورد اسناد و مدارك الزامي صادر شده باشد و در مورد اجرائيه صادره از اجراي دستورات قضايي دعوي شود. براي ابطال قابل طرح نيست.
۲- پس از صدور اجرائيه، اجرائيه جز از طرق قانوني شكايت از قبيل تجديدنظرخواهي، تجديدنظرخواهي، تجديدنظرخواهي، اعتراض ثالث و اعاده دادرسي و همانطور كه در مورد اجرائيه هاي صادره از سوي قوه قضائيه گفته شد، قابل توقف يا لغو نمي باشد. ، دعواي بطلان سابقه و موضوعيت ندارد.
3- جهت اطلاع از راه هاي شكايت از تصميم و روش هاي توقف اجراي احكام صادره از سوي قوه قضائيه به مطلبي با همين عنوان در سايت ما مراجعه نماييد.
4- به نظر مي رسد در مورد ابطال اجرائيه هم متقاضي اجرا و هم دايره اجراي ثبت بايد به عنوان متهم در نظر گرفته شوند، اما ديده شده است كه برخي قضات به دليل برتري، شمول اجراي ثبت را ضروري مي دانند. و اعتبار احكام دادگاه هاي متهم. آنها نمي دانند و براي آن مرجع دفاعي نمي انديشند.
5- به نظر مي رسد دعواي ابطال اجرائيه يك دعوي مالي بوده و مستلزم پرداخت 5/3 درصد اموال قوه مجريه به عنوان حق الزحمه است، اما فرض غيرمالي در اين گونه دعاوي نيز مورد تجربه نگارنده قرار گرفته است. .
6- در نتيجه ابطال اجرائيه كليه اقدامات متقاضي و مدعي اعم از توقيف ملك و ممنوعيت خروج بدهكار لغو و به حالت قبل باز مي گردد.
7- دعواي ابطال ثبت اجرائيه دعوي بسيار پيچيده اي است و ديده شده است كه وكلا و قضات حتي اطلاعات كافي در اين باره ندارند و برنامه ريزي و مديريت اين دعوا نيازمند تجربه و تخصص است. بنابراين قبل از هر اقدامي اكيدا به وكيل توصيه مي شود. به كارشناس دعاوي مالي و ملكي به ويژه دعاوي مربوط به مراحل ثبت و راه هاي ابطال آن مراجعه كنيد.
منظور از دعواي ابطال اجرايي چيست؟منظور از دعواي ابطال اجرائيه عبارت است از درخواست ابطال اجرائيه هاي صادره از موسسات يا نهادهاي غيرقضايي كه رياست تصميمات آنها بر عهده قاضي و شخصي كه مبناي قضايي ندارد، مانند اجرائيه هاي صادره از اداره ثبت احوالدعواي ابطال اجراييه يا تعليق اجرائيه در كدام دادگاه رسيدگي مي شود؟به طور كلي كليه دعاوي راجع به ابطال اجرايي و ابطال عمليات اجرايي در دادگاه محل اقامت خوانده رسيدگي مي شود.