روند درخواست توقيف و توزيع محكوم

۱۵ بازديد

تشريفات درخواست توقيف و توزيع محكوم شخصي كه در سير مراحل قانوني به پرداخت نقدي محكوم مي شود، در صورتي كه نتواند وجه محكوميت خود را پرداخت كند (مبلغي كه به آن محكوم شده است) مي تواند تقاضاي تقسيط يا تقسيط نمايد. منظور از دين، اثبات عدم توانايي در پرداخت است و مقصود از قسط، اداي دين به صورت اقساطي است. هر چند اين دو مفهوم با هم متفاوت و داراي اسناد حقوقي متفاوتي هستند، اما در عمل به جاي يكديگر به كار مي روند و در نتيجه رويه ايجاد مي شود، خواه موضوع درخواست ورشكستگي باشد يا اقساط، حكم دادگاه براساس تقسيط صادر مي شود. در واقع آنچه از قوانين استنباط و استنباط مي شود اين است كه قاضي ممكن است در مقابل ادعاي عدم توانايي از پرداخت دين از سه طريق موضع بگيرد و رأي صادر كند; 1- پرداخت اقساط بدهي 2- مهلت دادن 3- برائت موقت از بدهي تا تمكن مالي براي پرداخت. رايج ترين حالت پرداخت بدهي به صورت اقساطي است. برخلاف تصور رايج براي اثبات بدهي و طرح اين ادعا و ارائه دادخواست يا دفاع در مقابل مطالبه بدهي مي توان وكيل گرفت و داشتن وكيل دليل بر تمكن مالي فرد نيست. اقساط و اقساط محكوم به (دلايل توقيف و تصميم دادگاه) براي اثبات مستحق معافيت از پرداخت جريمه و درخواست تقسيم آن، بايد دلايل خود را به دادگاه صادركننده حكم ارائه كند. يكي از مهم ترين دلايلي كه خواهان در پرونده ورشكستگي به آن اشاره مي كند مي تواند استشهاد تنظيمي باشد. با توجه دقيق به روند رسيدگي و توجه به دلايل تجديدنظرخواهي مي توان به خوبي دريافت كه تشريفات قانوني استناد به ادله شرعي شهود بايد همواره رعايت شود تا مطابق ماده 151 ق.م. قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوب 1378، قاضي دادگاه بايد از شهود متهم دعوت و اظهارات آنان را در صورتجلسه قيد كند. در اين زمينه مفاد سوگند و سوگند نيز بايد رعايت شود و شهودي كه مدعي اخاذي هستند بايد در دادگاه بدوي حاضر شوند و اظهارات خود را سوگند ياد كنند. علاوه بر اين، ارائه دستكاري شاهد نيز مهم است. در اين راستا دادگاه رسيدگي كننده نيز بايد در جلسه اي جداگانه از متهم مطالبه ديون دعوت و به اظهارات وي در خصوص آسيب احتمالي شهود متهم گوش فرا دهد. ترتيبات قانوني به خوانده دعواي اعسار اين فرصت را مي دهد تا در صورت امكان جراحت شاهد را اثبات كند و همچنين امكان احراز حق سؤال از شهود متهم مدعي اعسار را فراهم مي كند. قاضي دادگاه نمي تواند به استناد استشهاديه منسوب به افراد ناشناس به عنوان شاهد، بدون احضار و احراز اصالت، به طور غيرمستقيم حكم تبعيد متقاضي را صادر كند. از نظر قانون منظور از جراحت شاهد، اعلام عدم وجود يكي از شرايط لازم براي شهادت در شاهد است. همچنين تعديل شاهد، شهادت دادن به اين است كه شاهد شرايط لازم براي شهادت را دارد. در مواردي مشاهده مي شود كه مبايعه نامه تنظيمي داراي ايرادات فراواني در مبايعه نامه تنظيمي است، بدون احتساب اظهارات شهود مالياتي، شهود مذكور صرفاً به اظهارات از پيش كتبي مدعي دعواي اعسار به صورت رسمي مراجعه مي كنند. فرم و فقط فرم از پيش چاپ شده جزئيات آنها. طبق سنت دوستي پر مي كنند. دو حالت ديگر متصور نيست: در فرض اول عليرغم خواندن مفاد شهادت و با توجه به الزام درخواست بيان اطلاعات خود در مورد مدعي بدهي، اساساً از وضعيت مالي وي اطلاعي نداشته و فقط شهادت اخير را داده اند. به خاطر دوستي يا بهانه هاي ديگر. امضا كرده اند در فرضي ديگر، شهود بدون خواندن مفاد شهادت و صرفاً از روي دوستي، تحت هر آنچه مدعي انشاء كرده و بدون اطلاع از مفاد و موضوع اصلي شهادت، شهادت را امضا كردند. طبق ماده 506 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 1379، يكي از اركان رسمي استشهاد حقوقي، درج نسبت شهود به مدعي و نيز ذكر منبع اطلاعات آنان است. در مورد ناتواني مالي شاكي در استشهاديه. در برخي از آراي ورشكستگي ديده مي شود كه دادگاه اعلام كرده است كه تنها به دليل عدم ارائه مال از سوي خواهان، حكم به تقسيم حكم به موضوع دعوي صادر مي شود. در حالي كه ممكن است شخص داراي اموال زيادي باشد اما محكوم عليه قادر به شناسايي آنها نباشد. به نظر مي‌رسد اين موضوع به تنهايي نبايد مجوزي براي تقسيم حكم به شاكي يا پذيرش آن باشد. بدهي مدعي او از نظر حقوقي، محكوم عليه مكلف به معرفي اموال محكوم له نيست و عدم توانايي در اين امر نيز موجب مجوز نقض اصل عدم اخاذي و تماميت اشخاص نمي شود. نمونه عملي پرونده اقساط و اقساط دادخواست توقيف : شاكي با تقديم دادخواست ضميمه اصل مبايعه نامه محلي و عنداللزوم شهادت شهود مبني بر عدم پرداخت به خوانده به مبلغ هشتصد ميليون ريال در قسمت مربوط به شرح احوال خود قيد نموده است. دادخواست: «اينجانب ورشكسته هستم و هيچ گونه اموال و دارايي ندارم و قادر به پرداخت نقدي و يكجاي محكوميت نيستم به اين ترتيب بر اساس مبايعه نامه اي كه براي پرداخت حكم تنظيم شده است. ، با توجه به مفاد قانون اعسار و قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي، رسيدگي و صدور حكم اعسار از تاديه حكم و پرداخت اقساطي را از دادگاه عمومي محترم حقوقي كشور تقاضا دارم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.