انواع و نمونه هاي متن وصيت نامه

۲۳ بازديد

انواع و نمونه هاي متن وصيت نامه
اصولاً با فوت رابطه بين مال و صاحب آن قطع مي شود و قاعدتاً هيچكس نمي تواند پس از مرگ براي مال خود تصميم گيري و تكليف كند. در نظام حقوقي ايران و اسلام چيزي تحت عنوان سلب ارث تشريع نشده و معتبر و محترم نيست. با همه اين اوصاف، قانونگذار با برقراري وصيت، براي دخالت و تصرف در قسمتي از مال يا نحوه اداره آن پس از مرگ، به مالك اجازه دخالت جزئي و محدود مي دهد. درباره ماهيت وصيت و عقد بودن آن اظهار نظرهاي زيادي شده است اما آنچه معلوم است وصيت حاصل اراده مالك است و انواع مختلفي دارد و احكام و ويژگي هاي خاص خود را دارد.

تعريف، انواع و نكات مهم اراده
مطابق ماده 276 قانون عرفي وصيت در دادگاه 3 قسم است:

1- خودنويس

2- رسمي

3- سري

4- وصيت نامه در موارد فوق العاده (رشته چهارم)

 

هر سندي كه خارج از اين چهار صورت باشد به عنوان وصيت پذيرفته نمي شود هر چند در صحت آن ترديد يا انكار نشود.
تفاوت اين وصيت نامه ها در قدرت اثبات آنهاست، مثلاً وصيت نامه يك سند عادي است و بايد در مدت معيني به دادگاه ارائه شود در غير اين صورت باطل مي شود.
 وصيت نامه رسمي مانند ساير اسناد رسمي قدرت ثبوت و اجرا دارد و هيچ گاه اعتبار آن از بين نمي رود.
اراده در موارد فورس ماژور يا حوادث غيرمترقبه مانند جنگ، بيماري هاي همه گير، سيل و زلزله در ماده 283 قانون عرفي پيش بيني شده است.
وصيت نامه خودنويس:
اين نوع اراده ساده ترين نوع است. اين وصيت بايد 3 شرط داشته باشد:
الف) تحرير به خط موصي

ب) داشتن تاريخ، روز، ماه، سال به خط موصي

ج) امضاي وصي

نكته: شخصي كه سواد ندارد يا به دليل نابينايي يا ناتواني قادر به نوشتن نيست نمي تواند اين نوع وصيت نامه را تنظيم كند.

نكته: نابينايان نيز مي توانند با خط مخصوص (خط بريل) وصيت كنند.

وصيت نامه يك سند عادي است و تاريخ اشتباه يا عدم انتساب امضا به تنظيم كننده با اثبات دعوا قابل اثبات است. افرادي كه وصيت نامه به آنها سپرده شده است بايد بلافاصله وصيت نامه را از تاريخ ابلاغ فوت موصي به دادگاه محل وقوع تركه ارسال كنند (ماده 292). وصيت نامه رسمي:
به دليل برتري اين نوع وصيت نامه نسبت به نوع قبلي، بسياري از افراد شكل رسمي آن را براي تنظيم وصيت نامه انتخاب مي كنند. اعتبار وصيت نامه رسمي مانند ساير اسناد رسمي است، بنابراين موضوع آن چه منقول باشد و چه غير منقول، بدون نياز به حكم دادگاه قابل صدور است. يك اجرا است. كليه مندرجات و امضاهاي مندرج در وصيت نامه رسمي معتبر بوده و فقط در مقابل آنها قابل ادعاي جعل است.

 


 

نمونه متن وصيت نامه رسمي
اين وصيت نامه در تاريخ بعد ارائه شد.

آقاي حسين ...... فرزند رضا به موجب شناسنامه ..... صادره از تهران متولد 1316 ساكن خيابان تهران .......... پس از اقرار به يگانگي خداوند تبارك و تعالي و بعثت صد و بيست و چهار هزار پيامبر و رحلت محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله) و امامت حضرت علي بن ابي طالب و پسران و دخترانش (عليهم السلام) و نيز تصديق آيه شريفه ذائقه تمام جان براي مرگ در كمال سلامت روح و سلامت جسم در مقام تحرير وصيتنامه و شرح وصيت هاي زير.

خانم بطول ...... فرزند حسن به شماره شناسنامه .... صادره از همدان متولد 1320 ساكن تهران به نشاني فوق تعيين و معرفي به عنوان مجري مي باشد كه مجري موظف است پس از وصي دعوت حق را بر زبان آورد و به خانه رفت. بعد از دفن و دفن و سه روز و هفته و 40 سال طبق امور خانواده، يك دونگ و نيم از 4/5 دانگ مشترك از سرقفلي و حقوق صنفي و سرمايه يك باب مغازه اجاره شده با سند. .... ....تهران جزء پلاك ثبتي.....قسمت...تهران جزء ثلث زمين در اختيار موصي نامبرده (خانم بطول) تعيين مي شود. ...) و هيچكس حق و ادعايي ندارد. و در مقدار تعيين شده، بهره و سهمي ندارد و انتظار دارد ساير ورثه در اجراي مفاد وصيت نامه همكاري كامل داشته باشند تا خداوند متعال راضي باشد و بانوي مذكور نيز سهم شرعي خود را داشته باشد. ارث طبق قانون ارث توسط خداوند مقرر شده است.

در مورد وصيت نامه نيز تقويمي براي وصول هزينه ثبتي به مبلغ پانصد هزار ريال ايجاد شد و اين تقويم فقط براي وصول حق الثبت مي باشد و هزينه ثبت بر اساس شماره فيش 15000 ريال مي باشد. .... بانك ملي، سپرده و مبلغ100000 ريال شماره وصول و رسيد. ..... صادر شد و اين سند بر روي اوراق به شماره ..... تنظيم شد و ...

ويژگي هاي قرار بازداشت

۲۲ بازديد

ويژگي هاي قرار بازداشت

دستور توقيف كلمه اي است عاميانه كه در قانون به آن دستور توقيف يا دستور توقيف گفته مي شود; در اصطلاح حقوقي، حكم تصميمي است كه قاضي دادگاه براي حل و فصل اختلاف صادر مي كند. حكم براي دعوا قاطع است يعني با صدور آن تكليف دعوي مشخص مي شود. با اين توضيح بايد گفت كه «امر به تصرف» يا «ترتيب تصرف» حكم محسوب نمي شود، زيرا براي دعوا قاطع نيست.

شايد براي شما هم پيش آمده باشد كه شخصي با امتناع از پرداخت بدهي خود در آستانه پايين كشيدن شما باشد. در چنين مواقعي اولين فكري كه به ذهنتان خطور مي كند گرفتن حكم وصول بدهي است. اما به ياد داشته باشيد كه اين دستور در موارد حقوقي مانند اختلافات مالي به راحتي صادر نمي شود و زمان بر است. اما اگر پرونده كيفري باشد، قاضي سريعا قرار بازداشت متهم را صادر مي كند.


احضاريه در امور كيفري دستوري است كه قاضي پرونده در مراحل مختلف براي دستگيري افراد به منظور حضور در دادگاه صادر مي كند. به گزارش باشگاه خبرنگاران، انتصاب به دو صورت صادر مي شود. گاه در اجراي حكم، قاضي دادگاه براي اجبار شخص به اجراي حكم، احضاريه صادر مي كند و گاهي كه هنوز متهم متهم نشده است، قاضي حكم به احضاريه از شخص مورد شكايت مي دهد. به منظور رسيدگي به حكم و انجام تحقيقات بيشتر. البته در اين مورد هنوز مشخص نيست كه فرد متهم است يا خير و فقط اتهام به او وارد شده است و چون دلايلي براي متهم شدن او وجود دارد قاضي اين دستور را صادر مي كند.


 در اين صورت ابتدا متهم را به دادگاه دعوت مي كنند و در صورت عدم حضور در دادگاه او را براي رسيدگي به دادگاه معرفي مي كنند.


اما در موارد حقوقي در صورتي كه امكان ارائه وجه مديون در اجراي حكم وجود نداشته باشد و يا خود بدهكار وجهي را براي پرداخت بدهي خود ارائه ندهد، مي توان حكم وصول كرد، بنابراين قاضي پرونده با اعمال ماده ۲ قانون آيين دادرسي اجراي محكوميت هاي مالي قرار بازداشت وي را صادر مي كند.


 سفارش عادي و موبايل

هر قاضي فقط در حوزه قضايي خود مي تواند قرار احضار را صادر كند مثلاً كل استان تهران حوزه قضايي محسوب مي شود و قاضي تهران فقط در حوزه قضايي استان تهران توانايي صدور قرار جلب را دارد و در صورتي كه شخص براي كساني كه قرار است حكم احضاريه صادر شود، در خارج از حوزه قضايي بايد «وكالت» به حوزه قضايي ديگر داده شود.

دستور توقيف نيز به دو صورت اجرا مي شود: گاهي اوقات قاضي پرونده ممكن است دستور توقيف را به كلانتري خاصي ارسال كند كه دستور توقيف عادي است. اما اگر دستور دستگيري به كليه كلانتري هاي حوزه قضايي داده شود به آن دستگيري سيار مي گويند.

 البته اين دو روش جذب بستگي به اعلام شاكي دارد; به گونه اي كه اگر شاكي در دادگاه اعلام كند از محل سكونت شخصي كه از او شكايت مي كند مطلع است، قرار توقيف عادي صادر مي شود. اما در صورت عدم اطلاع شاكي از محل سكونت خود و يا در مواردي كه مديون متواري شده است، شاكي بايد اين موضوع را در دادگاه اعلام كند تا براي وي دستور وصول تلفن همراه صادر شود. با كمك اين دستور بلندمدت، شاكي مي تواند در هر نقطه اي كه بدهكار را پيدا كند با كمك يك افسر پليس او را دستگير و به دادگاه تحويل دهد.

احكام ازدواج مرد ايراني با زن خارجي

۹ بازديد

احكام ازدواج مرد ايراني با زن خارجي

بسياري از اوقات، حقوق مردم توسط سياستگذاران و مسئولان و حاكمان محدود مي شود. از جمله اين محدوديت ها اين است كه مرد ايراني يا زن خارجي بخواهد ازدواج كند و اگرچه اين محدوديت به اندازه فرض ازدواج زن ايراني با مرد خارجي نيست، اما همچنان قوانين اجباري وجود دارد كه بايد در عمل رعايت شود. نكات مهم ازدواج مرد ايراني با خارجي

 اگر زن خارجي با مرد ايراني ازدواج كند تابعيت ايران محسوب مي شود و يا به عبارت بهتر مي تواند تابعيت ايراني بگيرد و البته اجباري نيست.

وزارت كشور و اداره كل اتباع و مهاجرين خارجي در صورت درخواست ثبت ازدواج توسط مرد ايراني با زن خارجي داراي شناسنامه اتباع خارجي، مجوز ثبت ازدواج را صادر مي كنند.

وزارت كشور استعلام و مجوز ثبت ازدواج از وزارت اطلاعات (امور بيگانگان) در خصوص هويت و صلاحيت زن خارجي صادر مي كند.

 در صورت صدور مجوز ثبت ازدواج از سوي مراجع ذيربط اقدام به ثبت واقعه و صدور شناسنامه براي زوجه مي نمايند.

زنان خارجي كه در نتيجه ازدواج با مرد ايراني تابعيت ايران را دريافت مي كنند، مي توانند پس از طلاق يا فوت همسر ايراني خود به اولين تابعيت خود برگردند اما بايد مراتب را كتباً به وزارت امور خارجه اعلام كنند.

 زن متاهل مرده اي كه از شوهر ايراني سابق خود فرزند دارد، تا زماني كه فرزندانش به سن هجده سالگي نرسند، نمي تواند به تابعيت قبلي خود بازگردد.

 زنان خارجي كه پس از فوت همسر ايراني خود يا طلاق به تابعيت خارجي خود باز مي گردند، ديگر حق مالكيت اموال غيرمنقول را نخواهند داشت، مگر اينكه اين حق به اتباع بيگانه داده شود. بنابراين اگر داراي اموال غيرمنقول بيش از آنچه براي اتباع خارجي جايز نيست و يا بعداً بر اساس ارث مال غير منقول باشد از حد مجاز فراتر مي رود. آنها بايد ظرف يك سال از تاريخ خروج از تابعيت يا تحصيل مال در صورت ارث، مازاد بر آن را به اتباع ايراني واريز كنند، در غير اين صورت دادستان اموال آنها را مي فروشد و پس از كسر هزينه فروش، بهاي آن به آنها مسترد مي شود. .

تغيير نام (نام) زنان خارجي كه همسر مردان ايراني مي شوند، مستلزم ارائه شناسنامه معتبر محلي با نام جديد يا موافقت كتبي مقامات ذيصلاح كشورشان براي تغيير نام است. در صورت ارائه اين موافقتنامه قبل از صدور شناسنامه، شناسنامه با نام جديد تهيه مي شود.

پس از دريافت شناسنامه، در صورتي كه اطلاعات مندرج در آن (نام و نام خانوادگي، تاريخ و محل تولد) و تابعيت والدين، نام و مهر امضاي مأمور) با اطلاعات مندرج در شناسنامه مغايرت داشته باشد، نسبت به اطلاع رساني اقدام نماييد. افسر صادر كننده براي تصحيح خطا. .

در صورتي كه زن خارجي و مرد ايراني با هم داراي فرزند باشند، طبق مقررات مربوط به صدور شناسنامه براي افراد زير 15 سال، مي توانند همزمان با درخواست، براي فرزند خود نيز درخواست شناسنامه كنند.

 مدارك لازم جهت صدور مجوز ازدواج مرد ايراني با زن خارجي

1- درخواست نامه زن و مرد مبني بر درخواست صدور پروانه ثبت ازدواج به مصداق وزارت كشور.


2- ارائه اصل و كپي شناسنامه ذكور و شناسنامه معتبر زن


3- گواهي مقام رسمي كشور مبني بر تاييد هويت زن (در صورت عدم امكان تنظيم گواهي مذكور بدون دريافت مدارك فوق مي توان پرونده تشكيل داد).


 مدارك لازم جهت ثبت ازدواج به سفارت ارائه شود

متقاضيان ثبت ازدواج مي توانند مدارك لازم را تكميل و به سفارت مربوطه ارسال و براي ثبت ازدواج خود اقدام كنند. اين اسناد عبارتند از:


1- درخواست ثبت ازدواج با زن خارجي و صدور شناسنامه ايراني


2- درخواست صدور شناسنامه براي زنان خارجي – در صورت تمايل نامه درخواست استفاده از نام خانوادگي شوهر.


3- اصل شناسنامه جديد مرد - اصل گواهي تجرد و در صورتي كه كپي شناسنامه مرد باشد.


4- اصل صفحات گذرنامه خانم كه حاوي مشخصات باشد. گواهي شهروندي والدين زن كه به تاييد مقامات كشور متبوع آنها رسيده است.


5- اصل گواهي مشرف شدن زن از مراكز مورد تاييد سفارت جمهوري اسلامي ايران (در صورتي كه مرد مسلمان و زن مسلمان نباشد).


6- اصل و كپي سند طلاقزن و مرد اگر قبلاً طلاق گرفته باشند.


7- اصل گواهي صدور صيغه طلاق شرعي از يكي از مراكز مورد تاييد سفارت جمهوري اسلامي ايران (براي هموطنان زرتشتي، كليمي و مسيحي گواهي ختم عقد بر اساس عرف معمول در اديان فوق).


8- اصل سند رسمي ازدواج سوئيسي، ايتاليايي و غيره (كشور زن) (و در صورتي كه سند رسمي ازدواج غير ايتاليايي، سوئيسي و غيره باشد، اصل سند بايد توسط سفارت كشور زن در آن كشور به تاييد و سپس تاييد وزارت امور خارجه كشور مي رسد.)


9- اصل شناسنامه زوجه با مشخصات كامل پدر و مادر، محل و تاريخ تولد و نام زوج در آن قيد و توسط اداره مربوط ممهور گردد. اگر زن غير ايتاليايي يا سوئيسي و غيره باشد. گواهي مذكور بايد به زبان ايتاليايي يا سوئيسي و... ترجمه شده و به تاييد سفارت آن كشور در ايتاليا و سوئيس برسد.


10- اصل گواهي سلامت زوجين شامل گروه خوني عدم ابتلا به ايدز، تالاسمي، اعتياد به مواد مخدر و گواهي مبني بر بلامانع بودن ازدواج از نظر RH خون از يكي از بيمارستان ها يا مراكز درماني معتبر (در صورت ازدواج در صورتي كه زوجين بيش از يك سال از ازدواجشان گذشته باشد، نيازي به ارائه اين گواهي نيست.


11- ساير مدارك از قبيل عكس و هزينه هاي ارزي.


از آنجايي كه اين گونه زنان پس از ثبت ازدواج و صدور شناسنامه و گذرنامه ايراني، تابعيت ايراني محسوب مي شوند، مي توانند همزمان يا پس از ثبت ازدواج ايراني، براي دريافت شناسنامه اقدام كنند.

مراحل دستور تخليه - تخليه فوري

۱۴ بازديد

مراحل دستور تخليه - تخليه فوري
طبق مواد 2 و 3 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1376: قراردادهاي اجاره عادي بايد در دو نسخه با مدت اجاره تنظيم و به امضاي موجر و مستاجر رسيده و به تأييد دو نفر از افراد مورد اعتماد طرفين برسد. به عنوان شاهد پس از انقضاي مدت اجاره بنا به درخواست موجر يا نماينده قانوني وي تخليه مستاجر در مورد اجاره با سند رسمي توسط ادارات اجراي ثبت ظرف يك هفته و در مورد اجاره نامه با سند عادي ظرف يك هفته پس از تقديم درخواست تخليه به دستور مقام قضايي در مرجع قضايي لازم به ذكر است كه قراردادهاي اجاره مسكوني مشمول سه قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال 56، 62 و 76 مي باشد. زمان نتيجه گيري آنها قراردادهاي اجاره منعقده بعد از سال 1355 مشمول قانون روابط موجر و مستاجر سال 1355 مي باشد 76 مي باشد نكات مهم حكم تخليه:
همانطور كه گفته شد با انقضاي مدت اجاره يا به دلايل ديگر، موجر مي تواند با مراجعه به ادارات اجراي ثبت (در صورت رسمي بودن سند اجاره) يا مراجع قضايي (در صورت عادي بودن سند اجاره) نسبت به تخليه ملك خود اقدام كند. ) آهسته. تدريجي
اگر قرارداد اجاره به طور معمول تنظيم شده باشد، طبق قانون، مفاد آن بايد توسط دو شاهد تاييد شود.
كليه دعاوي راجع به تخليه عين مستاجر به جز دعاوي مربوط به سرقفلي و حقوق كسب و پيشه در صلاحيت شوراي حل اختلاف مي باشد.
در صورتي كه موجر مبلغي را به عنوان وديعه يا ضمانت يا قرض الحسنه يا سند تعهدآور و مانند آن از مستأجر دريافت كرده باشد تخليه و تحويل مورد اجاره به موجر منوط به استرداد سند يا وجه مذكور به مستأجر است. و يا تحويل آن به بخش اجرا.
در عمل زماني حكم تخليه فوري و سريع اجرا مي شود كه يك وكيل متخصص خوب براي تخليه و اجاره موضوع شما را پيگيري كند.
 مدارك لازم جهت درخواست حكم تخليه از مراجع قضايي:
الف) ارائه قرارداد اجاره كه به امضاي موجر و مستأجر و تصديق دو شاهد مي رسد.

ب) تقديم دادخواست دستور تخليه

 

نمونه اي از پرونده دستور تخليه
وكلاي خواهان آقاي .... و خانم ... (ورثه متوفي) با ارائه گواهي محدوديت وراثت و برگ تشخيص ماليات بر ارث، دادخواستي را با عنوان حكم تخليه تقديم كرده اند. براي اثبات صحت ادعاي خود اجاره نامه و نامه سازمان گسترش را ارائه كرده اند. مسكن تهران نيز ضميمه دادخواست شده است. وكيل محترم در دادخواست آورده است كه موكل به موجب اجاره نامه مورخ 96/8/10، شش دانگ يك باب آپارتمان واقع در تهران، نيايش، وسك كوچه اركيده، برج كاشانه 2، به خوانده محترم داده است. واحد 4 طبقه 2 با توجه به اجاره نامه با توجه به يك ساله بودن مدت قرارداد عليرغم انقضاي آن و پيگيري هاي مكرر كارفرما از تخليه و واگذاري ملك مذكور خودداري مي نمايد لذا با توجه به فوق رسيدگي قانوني و صدور حكم تخليه و كليه خسارات قانوني درخواست مي گردد.

 

فرآيند رسيدگي به دستور تخليه
پس از تقديم دادخواست و تعيين شعبه، رسيدگي به دادخواست و ضمائم و تكميل آنها، وقت رسيدگي به دستور قاضي تعيين و به اطلاع طرفين مي رسد. طرفين دعوي در جلسه حضور دارند. ابتدا خواهان مجدداً درخواست خود را همراه با دلايل و مستندات بيان مي كند و سپس خوانده نيز دفاعيات خود را ارائه مي كند. در صورتي كه مستاجر مبلغي را بابت وديعه به موجر پرداخت كرده باشد، اجراي حكم تخليه منوط به پرداخت وديعه به مستاجر است.

 

 

متن دادخواست حكم تخليه
خواهان: ......................

خواننده: ...................

وكيل: آقاي مسعود محمدي

آرزو كردن :

1- تخليه (درخواست دستور تخليه ملك مسكوني شامل كليه هزينه هاي حقوقي و حقوقي و حق الوكاله)

دلايل و دلايل:

1- شماره گواهي محدوديت وراثت ...
۲- برگ تشخيص ماليات بر ارث اموال شماره .... به تاريخ ...
3- اجاره نامه شماره .... مورخ 96/09/8
۴- نامه سازمان توسعه مسكن شهر تهران به تاريخ ۲۸/۴/۷۷
5- وكالتنامه محضري به شماره ... مورخ 1/6/97
۶- وكالتنامه شماره ... مورخ ۹۷/۱۱/۹
توضيحات درخواست:

رياست محترم شوراي حل اختلاف تهران

با سلام و احترام

به اطلاع مي رساند مشتري طبق قرارداد اجاره مورخ 96/08/10، شش دانگ آپارتمان يك طبقه واقع در تهران، نيايش، وسك كوچه اركيده، برج كاشانه 2 را به پاسخگوي محترم اجاره داده است. مدت قرارداد يك ساله بود، عليرغم انقضاي آن وبا پيگيري هاي مكرر موكل، متهم از تخليه و تحويل اموال مذكور خودداري مي كند، لذا با توجه به مراتب فوق، سير مراحل قانوني و صدور حكم تخليه و كليه خسارات قانوني درخواست مي شود.

 



 

 

رأي شوراي حل اختلاف در مورد دستور تخليه
با توجه به درخواست موجر مبني بر تخليه يك واحد آپارتمان به شماره ثبت سازمان تعاون و توسعه مسكن شهر تهران واقع در شهران، مجتمع كاشاني، طبقه دوم، واحد 4، پلاك 9 در خصوص احراز مالكيت موجر. و رابطه استيجاري طرفين طبق مندرجات سند اجاره عادي مورخ 96/09/08 كه در حين تنظيم به تأييد دو نفر از شاهدان رسيد و موجر با تقديم درخواست عدم رضايت خود را از ادامه شغل مستاجر لذا ادامه شغل مستاجر در عين مستأجره فاقد صلاحيت شرعي و قانوني بوده و در اجراي بند 2 ماده 11 قانون شوراهاي حل اختلاف مصوب 18/4/87 و مواد 3 و 4 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1355 دستور تخليه مستاجر از عين مستأجره را صادر و اعلام كرد. اجراي احكام مدني ظرف مدت بيست و چهار ساعت نسخه دوم اين حكم را به مستاجر اطلاع دهيد و ظرف سه روز پس از ابلاغ نسبت به اجراي تخليه و تحويل مورد اجاره به موجر اقدام نماييد. مسكن/ سند تعهد، شماره فيش وديعه از موجر است و بديهي است پس از تخليه و تحويل ملك، فيش وديعه وديعه/سند مذكور با احراز هويت و قبض به مستاجر تحويل داده مي شود. منوط به ارائه فيش واريزي به مبلغ سي ميليون تومان در واحد اجرائيه مي باشد.

وكيل تخليه و اجاره ملك و آپارتمان

۲۲ بازديد

وكيل تخليه و اجاره ملك و آپارتمان
منظور از دعواي تخليه اين است كه صاحب مال غير منقول، اموال خود را كه قبلاً به ديگري داده است، مطالبه كند. مهم ترين موردي كه در آن دعواي تخليه قابل تحقق است، حالتي است كه مالك پس از انقضاي مدت اجاره و به دليل تخليه، مستاجر با اختيار خود تقاضاي تخليه ملك را ننمايد. در ساير مواردي كه مالك با رضايت خود در مال تصرف كرده و سپس تقاضاي تخليه خود را كرده است، عنوان دعواي تخليه نيز صادق است، پس در يك كلام دعواي تخليه به دعوي اطلاق مي شود. كه مالك مال غير منقول عليه متصرفي كه قبلاً با اذن و رضايت او شروع به تصرف كرده است دعوي كند. توصيه مي شود قبل از طرح هر نوع دعواي ملكي به ويژه دعواي تخليه با وكيل متخصص براي تخليه و اجاره و دعاوي ملكي مشورت كنيد. دلايل طرح دعواي تخليه چيست؟
مهم ترين دليل اقامه دعواي تخليه پايان مدت اجاره است اما به هر دليلي كه مالك مدعي فسخ قرارداد اجاره باشد ممكن است دعواي تخليه را مطرح كند. به عنوان مثال، مالك ممكن است در طول مدت قرارداد براي خود حق فسخ ايجاد كرده باشد. به "خيار شرط" معروف است. در اين صورت مي تواند هر زمان كه بخواهد حتي بدون دليل موجه استرداد مال غير منقول را از مستاجر مطالبه كند و در صورت عدم همكاري مستاجر با طرح دعواي تخليه حق خود را پيگيري كند.

مورد ديگري كه ممكن است موجب دعواي تخليه شود تقصير مستاجر در استفاده از موضوع اجاره است. در صورت هرگونه تقصير و قصور مستاجر نسبت به موضوع اجاره، موجر حق فسخ فوري قرارداد را بر اساس قوانين حاكم بر روابط موجر دارد. و مستاجر و شرايط قرارداد اجاره مستاجر را ملزم به تخليه محل مي كند.

 

براي طرح دعواي تخليه به كجا مراجعه كنيم؟
بر اساس قانون شوراهاي حل اختلاف مصوب 1396، شوراهاي حل اختلاف مرجع صالح براي طرح دعواي تخليه هستند. البته طبق اين قانون، دعواي تخليه اماكن تجاري و سرقفلي بايد در دادگاه عمومي اقامه شود.

البته در مواردي ممكن است اين دو مرجع در كار يكديگر نيز دخالت كنند; به عنوان مثال در مواردي شوراي حل اختلاف در مورد دعاوي سرقفلي نيز تصميم گيري مي كند، در حالي كه قانون مشخص مي كند كه شوراهاي حل اختلاف فقط صلاحيت دعاوي مسكوني را دارند و نبايد در دعاوي حقوق تجارت و تجارت دخالت كنند.

 


 

مراحل تخليه
 با توجه به اينكه مرجع رسيدگي به دعاوي تخليه بر عهده شوراي حل اختلاف است، تشريفات پيچيده اي بر روند اقامه و رسيدگي به دعواي تخليه حاكم نيست و طبق نظر صحيح و رويه جاري، دعاوي تخليه بايد دعاوي غير مالي تلقي شود. ، كه مستلزم ابطال مهر دعاوي غير مالي است. نتيجه هزينه دادرسي زيادي نيست.

اما در مواردي كه مستاجر طبق قرارداد اجاره مبلغي را به عنوان پيش پرداخت به موجر پرداخت كرده است، موجر مكلف است كل مبلغ دريافتي از اين طريق را به حساب دادگاه واريز و دادخواست خود را نيز تقديم كند. براي ثبت اين مبلغ، رسيد واريزي را ارسال كنيد.

فلسفه اين الزام اين است كه مستاجر از نظر استرداد وجه راضي خواهد بود و موجر نمي تواند بدون استرداد اين مبلغ مستاجر را از ملك خارج كند.

بر اساس مقررات جاري شوراي حل اختلاف موظف است در صورت احراز شرايط ظرف يك هفته دستور تخليه مستاجر را بدهد. اين دوره را تمديد مي كند. اما نظر قانونگذار بر اجراي فوري تخليه است و اين اجراي فوري مشكلاتي را براي مستاجران بي خانمان ايجاد مي كند.

براي گرفتن حكم تخليه يك هفته اي يا بايد سند رسمي تنظيم شود و يا اگر قرارداد با سند عادي تنظيم شده باشد دو شاهد زير بايد آن را امضا كرده باشند. اما در عمل گاهي شاهدان زير اين قراردادها را امضا نمي كنند و طرفين به همين دليل با مشكل مواجه مي شوند.

وكيل شكايت چك، سفته و تصرف اموال

۱۹ بازديد

سفته يك سند تجاري است به اين معنا كه صرف صدور آن عمل تجاري محسوب مي شود و به اين ترتيب صادركننده آن مشمول مقررات قانون تجارت است. ساير اسناد تجاري شامل چك و برات است. سهم شركت نيز به عنوان سند تجاري تلقي مي شود. ادعاي سفته توسط دارنده ذينفع گاه مورد غفلت و ساده انگاري قرار مي گيرد، در حالي كه براي دارنده سفته هم در زمان صدور و هم در زمان وصول و هم در زمان وصول و رعايت نكات و نكات ضروري است. مواردي كه در ادامه مقاله به اختصار به آنها اشاره شده است و البته توصيه مي شود براي اطلاعات دقيق تر و مشاوره حقوقي به وكيل متخصص در سفته، دعاوي تجاري و اسناد تجاري مراجعه كنيد.

نكات مهم وصول و شكايت مطالبه سفته
دارنده سفته بايد در سررسيد سفته را مطالبه كند. در صورت پرداخت سفته، كار به پايان مي رسد، اما در صورت عدم پرداخت، دارنده سفته بايد ظرف 10 روز از تاريخ سررسيد، سفته را مطالبه كند.
خواسته، اعتراض رسمي به سفته اي است كه پرداخت نشده و عليه صادركننده سفته است. از آنجايي كه اين اعتراض بايد به صورت رسمي به صادركننده ابلاغ شود، درخواست بر روي برگه هاي چاپي تهيه شده توسط وزارت دادگستري نوشته مي شود، علاوه بر اين بانك ها درخواست نامه چاپي ويژه اي نيز دارند. در خواسته يك نسخه كامل از سفته نوشته شده و دستور پرداخت سفته كه توسط دادگاه صادر مي شود، داده مي شود.
سفته يا سفته سندي است كه به موجب آن امضاكننده متعهد مي شود در تاريخ معين يا هر زمان كه دارنده يا دارنده سفته وجه خود را مطالبه كند مبلغي را بپردازد.
نامه درخواست با استفاده از كاغذ كاربن در 3 نسخه يكسان (يك نسخه اصلي و 2 نسخه) تهيه و به امضاي متقاضي مي رسد.
پس از الصاق تمبر كه ميزان آن را دادگاه تعيين مي كند، سفته توسط مأمور اجرا (طبق مقررات مربوط به ابلاغ به صادركننده سفته) ابلاغ مي شود.
لازم به ذكر است كه هيچ نوشته اي نمي تواند جايگزين درخواست نامه شود. نسخه اصلي درخواست نامه نزد درخواست كننده و نسخه سوم در دفتر درخواست دادگاه بايگاني مي شود و مأمور خدمت نسخه دوم درخواست نامه را به مخاطب يا محل اقامت وي ​​مي دهد.
دارنده سفته براي استفاده از مسئوليت تضامني ظهرنويسان بايد ظرف مدت يك سال از تاريخ درخواست، دادخواست خود را به دادگاه تقديم كند.
در صورتي كه دارنده سفته به اين تكليف قانوني عمل نكند، ادعاي او در مقابل ظهرنويس ها پذيرفته نمي شود. دارنده سفته كه در مهلت مقرر مورد شكايت قرار گرفته و اقامه دعوا كرده است، مي تواند قبل از رسيدگي و صدور حكم به نفع خود، از دادگاه تقاضاي توقيف اموال طرف دعوا را بنمايد. در اين صورت پس از صدور حكم، دارنده سفته در وصول طلب خود از مال توقيف شده بر ديگران اولويت دارد.

تفاوت طلاق رجعي با طلاق علني چيست؟

۲۶ بازديد

طلاق را مي توان به طرق و دلايل مختلفي تقسيم كرد، اما به دليل امكان رجوع در عده يا عدم امكان آن، طلاق به دو دسته طلاق رجعي و طلاق دائم تقسيم مي شود. اثر اين تقسيم اين است كه زني كه با طلاق رجعي طلاق داده است برخي از افراد از تمام حقوق و مزاياي زوجيت حتي ارث برخوردارند اما زني كه طلاق گرفته هيچ حقي ندارد و با اين نوع طلاق همه حقوق زناشويي لغو مي شود. طلاق رجعي:
يعني پس از طلاق زن و مرد، مرد مي تواند بدون ثبت نام و خواندن مجدد سند ازدواج، زندگي مشترك جديدي را آغاز كند. او زن را زنده كرد.

اين بازگشت به معناي همان بازگشت است، اما اين بازگشت شرايط خاصي دارد و به اين معنا نيست كه مرد هر وقت خواست زن را به زندگي بازگرداند.

 

اصطلاحات مربوط به زنان
الف) عمل رجوع زن بايد در مدت عقد باشد.

ب) عمل رجعت فقط با اراده شوهر انجام مي شود و اگر زن بخواهد رجوع كند اراده او اثري ندارد.

ج) رجوع مرد به زن مي تواند با الفاظ باشد، مثلاً به همسرش بگويد «به تو روي آوردم» يا با رفتار و كردار باشد كه عرف پشيماني مرد از جدايي را بفهمد. مانند رفتار محبت آميز مرد به همسرش.

در طلاق رجعي تا زماني كه زن در عده است به نحوي به عنوان زوجه مرد شناخته مي شود و مرد بايد نفقه او را بپردازد و اگر مرد بخواهد مجدداً ازدواج كند بايد به دادگاه مراجعه كند و نفقه او را بگيرد. اجازه.

در طلاق رجعي زن و شوهر از يكديگر ارث مي برند، مرد حق ندارد طلاق رجعي خود را تا پايان عده از محل سكونت خود يعني منزل خود بيرون كند.




 

طلاق باين:
يعني مرد نمي تواند براي بازگرداندن همسرش اقدام كند و اگر بخواهد همسرش را برگرداند بايد طبق تشريفات قانوني و شرعي با او ازدواج مجدد كند.

يكي از آثار مهم طلاق، جدايي كامل دو زوج از يكديگر است و در نتيجه اين طلاق، زن و شوهر كاملاً از هم جدا مي شوند و مرد مي تواند بدون اجازه دادگاه مجدداً ازدواج كند و فاقد آن است. الزام به پرداخت نفقه به همسر سابق خود.

در اين نوع طلاق زن و مرد از يكديگر ارث نمي برند و زن پس از طلاق بايد خانه شوهر را ترك كند و در صورت نداشتن همسر مي تواند بلافاصله ازدواج كند و از محل سكونت و نام خانوادگي واقعي خود استفاده كند. يعني هرطور دلش مي خواهد زندگي كند. آهسته. تدريجي
اگر زوج در حال مرض، زن خود را طلاق دهد و به علت آن مرض فوت كند، زن از او ارث مي برد، هرچند طلاق صوري باشد، اما به شرط مجرد بودن زن.

وكيل ترك نفقه - شكايت كيفري نفقه

۸ بازديد

وكيل ترك نفقه - شكايت كيفري نفقه
قانونگذار ايران در ماده 642 مبحث تعزيرات قانون مجازات اسلامي تحت عنوان «جرايم عليه حقوق و تكاليف خانواده» ترك نفقه زوجه و ساير اشخاصي كه نفقه دارند را جرم دانسته است. در صورتي كه مالي نفقه زوجه خود را نپردازد يا از پرداخت نفقه به ساير اشخاصي كه مسؤول نفقه هستند خودداري كند، دادگاه او را به حبس از سه ماه و يك روز تا پنج ماه محكوم مي كند. واجب النفاح غير از زن مجرم شناخته شده است.

ترك نفقه زوجه (عدم پرداخت نفقه)
طبق ماده 1107 قانون مدني نفقه عبارت است از كليه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسكن و البسه و خوراك و اثاثيه منزل و مخارج پزشكي و بهداشتي و خادمي در صورت عادت يا نياز به علت. كمبود يا بيماري."

بر اين اساس نفقه عبارت است از كليه نيازهاي متعارف و متناسب احوال زن كه براي آگاهي از كميت و كيفيت آن، حيثيت زوجه محسوب مي شود. در استحقاق زوجه به نفقه، فقر و نياز او شرط نيست و در هر حال نفقه زن بر مرد واجب است، هر چند زن از اغنياترين افراد باشد.

با توجه به استفاده از كلمه نفقه در ماده 642 كه شامل كليه نيازهاي متعارف و متناسب با شخصيت زوجه است، عدم پرداخت بخشي از نفقه زوجه نيز جرم و مشمول اين ماده است.

مدت امتناع از پرداخت نفقه مهم نيست و ترك نفقه حتي براي يك روز مشمول اين ماده خواهد بود.

در خصوص مطالبه نفقه در گذشته، معاونت حقوقي قوه قضائيه در نظريه مشورتي، جنبه كيفري اين جرم را به عدم پرداخت نفقه موكول كرده و مطالبه نفقه را از روزهاي گذشته (حتي اگر بوده باشد) در نظر گرفته است. روز قبل) جنبه كيفري نداشته باشد. اين نظر قابل اعتراض است; زيرا با عدم پرداخت نفقه جرم واقع شده و مجازات فقط با يكي از موارد قانوني مجازات قابل رفع است.

به عبارت ديگر ركن اصلي ماده 642 قانون مجازات اسلامي ترك نفقه زوجه است و مشروط شدن تحقق جرم به وجود نفقه توجيه قانوني ندارد.

يكي از شرايط شمول ماده 642 مبحث تعزيرات قانون مجازات اسلامي اين است كه زن شرعاً زن مرد محسوب مي شود. با توجه به ظهور ماده و لزوم تفسير مضيق قوانين جزايي، كلمه زوجه به زوجه دائم اطلاق مي شود و ترك انفاق زوجه موقت در صورت شرط صدقه در ضمن عقد، نخواهد بود. تحت پوشش مقاله قرار گيرد. فقها وجوب انفاق بر زن را نيز منوط به دوام نكاح دانسته اند.

ماده ۱۱۰۹ قانون مدني مي‌گويد: «نفقه مطلق در مدت عقد به عهده شوهر است، مگر اينكه طلاق در حال وقوع باشد، اما اگر عده به دليل فسخ نكاح يا طلاق باشد، زن حقي ندارد. به نفقه؛ مگر در مورد حاملگي از شوهر كه در اين صورت تا زمان حاملگي حق نفقه خواهد داشت».

 


 

 

شرايط جرم ترك خدمت زوجه
شرايط ارتكاب جرم ترك انفاق نسبت به زوجه به شرح زير است:

 
توانايي مالي انسان
تمكن مالي مرد از شروط وجوب نفقه زوجه نيست، بلكه از شروط تحقق جرم به موجب ماده 642 قانون مجازات اسلامي مي باشد.

به عبارت ديگر مجازات ترك انفاق فقط براي كسي است كه با وجود تمكن مالي از دادن نفقه به همسر خود امتناع كند.

تمكن مالي مرد را دادگاه تعيين مي كند و دادگاه بايد در زمان ترك انفاق وجود اين توانايي را تأييد كند.

همچنين به نظر مي رسد در حالي كه زوج فقط توان پرداخت بخشي از نفقه زوجه را داشته و از دادن همان قسمت خودداري مي كند مشمول ماده 642 خواهد بود. قانونگذار در ماده 1198 مي گويد: «كسي در صورتي مكلف به دادن نفقه است. قادر به دادن نفقه است، يعني مي تواند نفقه بدهد؛ بدون اينكه در شرايط معيشتي از اين حيث با مشكل مواجه شود، براي تعيين توانايي بايد به تمام تعهدات و وضعيت زندگي شخصي او در جامعه توجه شود.

اين ماده، نفقه را در صورتي واجب مي‌داند كه شخص قادر به پرداخت نفقه باشد، بدون اينكه براي تأمين مخارج خود با عسر و حرج و تنگنا مواجه شود.

 
همسر مطيع
قانونگذار يكي از شرايط تحقق جرم ماده ۶۴۲ را تسليم زوجه دانسته است.

استعمال كلمه تمكين شامل تمكين عام و خاص است و عدم تحقق هريك موجب عدم تحقق جرم مي شود.

اصلاح قوانين و حل مشكلات

۱۰ بازديد

اصلاح قوانين و حل مشكلات
متن سخنراني دكتر علي تمبر در مورد ضرورت اصلاح قوانين
 وي گفت: سخنرانان به احترام حاضران در جلسه حاضر مي شوند، بنابراين بايد در مقابل مردم بايستند و سخنراني كنند.

وي با بيان اينكه: در دوره قانونگذاري ايران هرگز براي جامعه ايران قانونگذاري نكرده ايم، بلكه هميشه يا از قوانين ديگران تقليد كرده ايم يا قوانين ديگران را ترجمه كرده ايم.

اين وكيل دادگستري ادامه داد: گفتند براي رفع مشكلات بايد قانون اصلاح شود، به نظر شما اگر قوانين را اصلاح كنيم چند مشكل حل مي شود؟ شرط وجود قاعده حقوقي، وجود اجتماع است.

دكتر تموك تاكيد كرد: هيچ حقوقي مستقل از جامعه وجود ندارد و هيچ ضرورتي وجود ندارد.

جامعه بشري به دليل دگرگوني پذيري انسان قابل دگرگوني است، قوانين حاكم بر اين جامعه قابل تغيير است و دگرگون خواهد شد. به تعبير امروزي به مرور زمان اصلاح مي شوند، از بين مي روند، بر حسب نياز جامعه ظاهر مي شوند، بنابراين در جامعه بشري قاعده حقوقي ثابتي وجود ندارد.

اين وكيل دادگستري افزود: قرن هاست كه مي گوييم زن فقط يك هشتم اعيان ارث مي برد. چندي پيش در اخبار صداوسيما اين بحث را در مجلس مطرح كرد كه يك فوريت لايحه ارث تمام اموال شوهر در مجلس تصويب شد.

وي افزود: بعد از گذشت قرن ها وقتي زن يك هشتم يك آقازاده را مي گيرد همان جامعه كه هميشه مسلمان بوده اين قاعده را پذيرفته و امروز به اينجا رسيده است چرا زن تمام اموال را به ارث نمي برد. ?

وي در توضيح صحبت هاي خود گفت: زن و مردي در سن 20 يا 25 سالگي ازدواج مي كنند، كمتر پيش مي آيد كه يك مرد 60 ساله با دختر 18 ساله ازدواج كند، مثلا درس خوانده اند. با هم در دانشگاه به هم علاقه مند شدند و ازدواج كردند.

دكتر آزمايش ادامه داد: باز هم مثلا هر دو حقوق خوانده اند، بيايند وكالت بگيرند و با هم مطب باز كنند.

اين ثروت 35 يا 30 سال بعد از ازدواجشان ادامه دارد و اگر 50 سال در دنيا زندگي كنند خوب اينجا معلوم است كه زن نمي گويد نصف مال به نام من باشد مخصوصا اگر منفعتي باشد. . در اين حالت زن مي گويد: به نام من باشد يا تو چه فرقي مي كند؟

وي ادامه داد: اين نصف مال مربوط به زماني است كه مرد مي ميرد، زن چيزي ندارد، بچه ها مادرشان را از خانه بيرون مي كنند، مي گويند اين يك هشتم است، آقايان برويد دنبال كارت، بچه ها دارند. هيچ سهمي در اين ثروت نيست اين انباشت 50 درصد زن 50 درصد مرد به عقل يك هشتم قيمت اشراف است!!!! اشراف يعني چه؟

وي با بيان مطلب فوق گفت: حالا بعد از گذشت چندين سال به اين نتيجه رسيده ايم كه نمي شود! مي خواهم بگويم كه قانون ثابتي نداريم. 30 سال است كه بحث مي كنم كه قوانين ثابتي براي اداره جامعه نداريم.

اين وكيل دادگستري تاكيد كرد: نمي توان زن را ناديده گرفت. اكثريت جامعه ما را زنان تشكيل مي دهند، اكثريت دانشجويان ما را زنان تشكيل مي دهند، اكثريت فارغ التحصيلان را زنان تشكيل مي دهند، زنان نقش بسيار عميق و گسترده اي دارند.

وي در ادامه بحث افزود، بنابراين اصلاح قوانين قطعا يك ضرورت است.

اساس بحث اين است كه قوانين اصلاح شود، اگر قوانين اصلاح شود مشكلات حل مي شود. اما بايد اينطور اصلاح شود. اما به اين ترتيب به قانون گذاري برمي گرديم نه به اصلاح قوانين، اصول صحيح تقنيني شرط اثربخشي اين اصلاحيه است. يعني رعايت اصول قانون گذاري، توجه به فرهنگ جامعه. ما بايد مبناي ديني، اخلاقي، عرفي و عرف، بار تاريخي كه اين ملت بر دوش دارد، براي قانون گذاري و سپس اصلاح قانون در نظر بگيريم.

دكتراي آزمون تصريح كرد: ويژگي هاي روحي افراد جامعه را در نظر بگيريم. البته بايد الزامات خارجي و بين المللي را هم در نظر بگيريم، اتفاقات جديدي در حال رخ دادن است، مانند پديده هاي تكنولوژيك، علمي كه جامعه هنوز با آن آشنا نيست، اما نياز است كه اين قانون مانند رايانه در قانون ما وجود داشته باشد، اما اينها با نيازهاي جامعه در فاصله كوتاهي اصلاح مي شود، اما اگر نيازها شناسايي شود نيازها در فاصله كوتاه تغيير نمي كند، زمان مي برد تا تغييرات در جامعه پيدا شود.

وي همچنين افزود: علاوه بر اين، دولت موظف است شكل قانون گذاري را رعايت كند. شكل قانونگذاري زبان است. زبان قانون گذاري است. بايد زبان مردم باشد نه زبان متخصصان، اما امروز هيچكس به ما چنين چيزهايي را نمي گويد و ذهنيت ما كه با گسترش آموزش عالي در اين كشور بازتر شده است، مي فهميم كه جوانان در اينترنت با جهان در ارتباط هستند و محتواي جهان را درك مي كنند. .

وي ادامه داد: تدريس ثقانون به زبان ساده وظيفه دولت است، اينها مي تواند رعايت صحيح اصول قانونگذاري، رعايت مباني، رعايت موضوع نقش دولت و قانونگذاري با تمام جزئياتي كه عرض كردم باشد.

دكتر تمبك اين موضوع را مطرح كردند كه «سؤال اين است كه آيا اصلاح قوانين تأثيري در حل مشكلات دارد؟ گفت: پس مسئله اصلي مشكلات است. معضلات اجتماعي يك عامل ندارد كه بتوان با يك عامل به آن پاسخ داد.

كلاهبرداري از طريق تأسيس شركت

۱۷ بازديد

كلاهبرداري از طريق تأسيس شركت
جرم كلاهبرداري يكي از جرايم مهم و گسترده است و اشكال مختلفي دارد. يكي از اشكال رايج جرم كلاهبرداري اين است كه افراد سودجو با تأسيس شركت و ايجاد شخصيت حقوقي، اموال شركا يا مخاطبين شركت را تصاحب مي كنند. اقدامات مديران شركت در خصوص تصميمات مالي و نحوه اداره شركت نيز مي تواند مصداق كلاهبرداري يا جرايمي در قالب كلاهبرداري باشد.

تقلب در شركت هاي سهامي:
هر كسي كه با سوء نيت با انتشار آگهي پذيره نويسي يا انتشار اوراق قرضه كه حاوي اطلاعات نادرست يا ناقص است، يا اطلاعات نادرست يا ناقصي در به منظور تهيه اطلاعيه يا اطلاعيه مذكور از روي سوء نيت. به مجازات شروع به كلاهبرداري محكوم مي شود و در صورت اثرگذاري در اين اعمال، مرتكب كلاهبردار محسوب و به مجازات مقرر محكوم مي شود.

 
تقلب در شركت هاي سهامي:
آن قسمت از مقررات قانون تجارت مصوب ارديبهشت 1311 مربوط به شركتهاي سهامي ناظر بر ساير شركتهاي تجارتي در مورد آن شركتها به قوت خود باقي است لذا به موجب ماده 180 قانون تجارت برخي از مواد ق. اين قانون از جمله ماده 92 در مورد شركت هاي سهامي نيز جاري است. اين ضروري است.

راه هاي ارتباط با ماشا باوكيل، متخصص در دعاوي كيفري و كلاهبرداري

 

افراد زير كلاهبردار محسوب مي شوند:
1- هركس بر خلاف حق مدعي وقوع تعهد به خريد سهام يا پرداخت بهاي سهام باشد يا وقوع تعهد يا پرداختي را غيرواقعي اعلام كند و يا با نشر اكاذيب، ديگران را به التزام به خريد سهام وادار كند. يا بهاي سهام را بدون توجه به اينكه عمليات موثر بوده يا خير پرداخت كند.

2-كسي كه براي اخذ تعهد يا پرداخت بهاي سهام، برخلاف واقع، نام اشخاص را به طور متقلبانه جزء عناوين شركت بداند.

3- مديراني كه به دليل نداشتن صورت دارايي و يا بر اساس صورت دارايي جعلي منافع موهومي را بين سهامداران تقسيم كرده اند.

 

اطلاع از روند رسيدگي به شكايت كيفري در دادسرا

 


 

تقلب در شركت هاي با مسئوليت محدود:
الف) مؤسسين و مديراني كه برخلاف واقع، پرداخت نقدي كليه سهام شركت و ارزيابي و تحويل سهام غيرنقدي شركت را در اوراق و اسنادي كه بايد براي ثبت شركت ارائه كنند، اعلام كرده باشند.

ب) كساني كه با تقلب سهام غير نقدي شركت را بيش از ارزش واقعي آن ارزش گذاري كرده اند.

ج) مديراني كه به دليل نداشتن صورت دارايي يا استناد به صورت دارايي جعلي منافع واهي را بين شركا تقسيم مي كنند.