اقسام طلاق

۲۳ بازديد

انواع طلاق
طبق ماده 1143 قانون مدني، طلاق بر دو قسم است: طلاق رجعي و رجعي

طلاق لفظي: در طلاق لفظي، شوهر حق تجديد نظر ندارد (به هر كلمه يا فعل دلالت بر فرجام خواهي اشاره مي شود، مشروط بر اينكه با قصد فرجام سازگاري داشته باشد).

طلاق در موارد زير صحيح است:

الف) طلاقي كه قبل از نزديكي واقع مي شود

ب) طلاق يائسگي

ج) طلاق خلع (وقتي است كه زن به دليل بيزاري از مالي كه به شوهرش مي دهد، اعم از اينكه مال مورد نظر همان يا معادل مهر باشد يا بيشتر يا كمتر از مهريه، شوهر خود را طلاق دهد). ) (اگر كراهت از طرفين باشد ولي در اين صورت عوض از مهريه بيشتر نباشد) تا زماني كه زن به معاوضه متوسل نشده باشد.

د) طلاق سوم كه بعد از سه عقد متوالي واقع مي شود اعم از اينكه نكاح ناشي از نكاح مجدد باشد يا حاصل ازدواج جديد.

طلاق رجعي: در طلاق رجعي، شوهر در مدت عده حق استيناف دارد (عيد عبارت است از مدتي كه در آن زني كه عقد نكاح او منحل شده نمي تواند تا انقضاي عده شوهر ديگري انتخاب كند).

مدت عيد در موارد مختلف به شرح زير است:

عده طلاق و فسخ نكاح سه ماه است، مگر اينكه زن به دليل سن، عادت به زنانگي نداشته باشد كه در اين صورت عده سه ماه است.

مدت طلاق و فسخ نكاح و مدت و انقضاي آن در نكاح منقطع با غير منقول دو طاهر است مگر اينكه زن به دليل سن عادت به مونث نداشته باشد كه در اين صورت است. 45 روز.

عده طلاق و فسخ نكاح و مدت و انقضاي آن در مورد زن باردار تا زمان زايمان است.

عده وفات اعم از دائمي يا متناوب در هر حال چهار ماه و ده روز است مگر اينكه زن حامله باشد كه در اين صورت تعداد فوت تا زمان لقاح است مشروط بر اينكه فاصله بين فوت شوهر تا زمان لقاح باشد. لقاح بيش از چهار ماه و ده روز است. در غير اين صورت مدت عده چهار ماه و ده روز خواهد بود.

زني كه با شوهر خود محرمانه نبوده و همچنين زن يائسه طلاق و فسخ نكاح ندارد ولي در هر مورد فوت بايد رعايت شود.

زني كه شوهرش غايب است و حاكم او را طلاق داده است بايد شماره فوت را از تاريخ طلاق نگه دارد.

زني كه با فردي مشكوك نزديكي مي كند بايد طلاق خود را حفظ كند.

اكراه در جنايت

۲۹ بازديد

اكراه در جنايت
زماني كه مرتكب اراده انجام فعل را داشته باشد ولي كاري كه انجام مي دهد به دليل تهديد شخص ديگري و خطري است كه از طرف طرف مقابل به او تحميل شده و مرتكب عمل مجرمانه مي شود. پذيرفته شده است كه اگر كسي اكراه كند و مرتكب مرگ شخصي شود، مستوجب قصاص است. اما زماني كه بازداشت‌شده كودك ناسالم و مجنون باشد، در اينجا قانونگذار در تبصره 1 پيش‌بيني مي‌كند كه در صورت منصرف شدن مجنون، اكراه كننده قصاص مي‌شود و اگر صغير باشد، جرم صغير و مجنون سهو محض است و در تبصره 2 ماده 375: در صورت اكراه طفل غير خوشبخت، ديه را عاقل مي دهد و اكراه كننده به حبس ابد محكوم مي شود.

ماده 375- اكراه در قتل جواز قتل نيست و مرتكب مجازات مي شود و امتناع كننده به حبس ابد محكوم مي شود.

تبصره 1- اگر اكراه از اطفال مجنون يا مجنون باشد فقط اكراه محكوم به قصاص است.

تبصره 2- اگر اكراه طفل باشد حكمت او ديه مجني عليه را مي پردازد در اين موارد اكراه به حبس ابد محكوم مي شود.

ماده 376 ـ مجازات حبس ابد براي اكراه كننده منوط به وجود شرايط كلي قصاص در اكراه و حق اولياء دم است و قابل گذشت و سازش است. در صورتي كه متكبر به هر دليلي به حبس ابد محكوم نشود به مجازات معاونت قتل محكوم مي شود.

به عنوان مثال، اگر پدري توسط شخصي براي كشتن فرزندش ترغيب شود، مجازات اين اكراه چيست: طبق قانون، مجازات اكراه شامل اكراه نمي شود. در صورت رضايت اكراه، حبس مادام العمر خواهد بود.
نكته اين است كه قانونگذار مدت حبس را مشخص نكرده است.

ماده 377- اكراه در ارتكاب جنايت نسبت به عضو، موجب قصاص اكراه كننده است.

ماده 378- ادعاي اكراه نسبت به عضو بايد در دادگاه ثابت شود و در صورت عدم اثبات، صاحب حق قصاص ولي قصاص خواهد بود.

مورد عملي مستلزم تنظيم سند رسمي ادامه

۱۸ بازديد

دادخواست الزام به تنظيم سند رسمي (شماره 2)
متن دادخواست مستلزم تنظيم سند رسمي (شماره 2):
درخواست كننده:

1- حسن ......................

2- عباس ...................

3- مهدي .....................
خواننده:

1- شركت .....................

2- محمد علي ................

3- عبدالرسول ..............

4- محمد هادي ...................

5- شهر تهران (اداره كل وصول و اجراي امور مالياتي) كد 257/3 به آدرس: تهران، ميرداماد، خيابان نفت، كوچه دوم، اداره وصول و اجراي امور مالياتي (كد 257/3)
وكيل يا نماينده حقوقي: مسعود محمدي وكيل پايه يك دادگستري
آرزو كردن :
1- رفع آثار مال غير منقول توقيف شده (التزام به رفع تصرف)
2- الزام به تنظيم سند رسمي ملك (الزام حضور در دفترخانه و تنظيم سند رسمي واگذاري شش دانگ ملك و سرقفلي مغازه به شهرداري شماره 4 (قطعه 21 مجزا) به مساحت 60/31 مربع. متر واقع در طبقه همكف ساختمان در پلاك هاي ثبتي شماره ..... الي ........ بخش دو تهران واقع در خيابان) به ارزش 51,000,000 ريال. ارزش منطقه اي ملك 51.000.000 ريال مي باشد.
3- مطالبه خسارت قانوني
 

 

نكات مهم لايحه دفاع اجباري براي تنظيم سند رسمي:
1: بيع بين طرفين دعوي به استناد مبايعه نامه تنظيمي در تاريخ 25/1/74.
2: عدم انجام تعهد خوانده در خصوص بند 1 ماده 5 قرارداد در خصوص حضور در دفترخانه و تنظيم سند رسمي انتقال به نام خريداران.

3: مالك پلاك ثبتي مذكور شركت (سهام خاص) بوده كه فروشنده آن آقاي محمدعلي مديرعامل و رئيس هيئت مديره شركت بوده است.

4: شكايت كيفري قبلي خريداران از فروشنده به جرم كلاهبرداري و فروش ساير كالاها با ارائه اسناد توسط ساير اعضاي شركت....... اعم از روزنامه رسمي و اعلام تصميمات شركت... .. مشخص مي شود كه فروشنده (آقاي محمدعلي...) در زمان انعقاد معامله سهامدار عمده، مديرعامل و عضو هيأت مديره شركت بوده و داراي كليه اختيارات قانوني انتقال و انجام هرگونه فعل و انفعال در اموال شركت و شعبه يازدهم دادگاه تجديدنظر استان تهران به موجب مصوبه شماره 1339 مورخ 17/9/86 با قبول اختيارات فروشنده (آقاي محمدعلي... ....) در انتقال مغازه به مشتري جرم فروش مال غير و كلاهبرداري را صحت ندانسته و حكم برائت فروشنده را صادر كرده است.
5: شرح تقديم دادخواست قبلي و استرداد آن به دلايل مذكور و مراجعه به پاسخ استعلام دادگاه.
6: لازم به ذكر است با توجه به پاسخ به استعلام اداره ثبت، چهارمين قطعه جداگانه پلاك ثبتي مذكور به دستور شعبه 86 دادگاه عمومي حقوقي تهران توقيف بوده و ربطي به آن ندارد. قطعه مشتري كه بيست و يكمين قطعه مجزا است.
در نهايت تقاضاي رسيدگي و صدور رأي محكوميت قاريان به جهت حضور در دفترخانه و تنظيم سند رسمي انتقال مالكيت و سرقفلي مغازه به شرح ستون درخواست.
الزام اداره ماليات حذف توقيف از قسمت 21 پلاك ثبتي مندرج در ستون درخواستي است.

 

اظهارات وكيل خواهان (آقاي مسعود محمدي) در پاسخ به اعتراض مطرح شده در جلسه مبني بر صلاحيت هيأت حل اختلاف مالياتي رسيدگي به درخواست سازمان امور مالياتي مبني بر رفع توقيف از اموال موكل مي باشد. به شرح زير است:
بند 1: طبق مواد 182 و 211 قانون ماليات هاي مستقيم: اولاً در مورد بدهي مالياتي شركت... مشتريان نه مكلف به پرداخت ماليات آن شركت بوده و نه ماليات آن را متعهد يا ضمانت كرده اند. بنابراين طبق قانون مذكور، مراجعين نه مؤديان و نه ادارات مالياتي مؤدي محسوب نمي‌شوند و نمي‌توان با آنها مطابق مقررات قانوني اجراي وصول ماليات رفتار كرد و ثانياً همانطور كه در دادخواست ذكر شده است، فروشگاه مذكور در سال 1374 يعني يك سال قبل از تصميم اداره ماليات براي توقيف اموال شركت افتتاح شد. ...... براي وصول بدهي خود به مشتري منتقل شدو در سال 1375 كه اداره امور مالياتي اموال مؤدي را توقيف كرد، قطعه تفكيكي شرعي و قانوني يك ساله به موكل منتقل شد، بنابراين سازمان امور مالياتي دارايي مؤدي نيست، اما وي اموال غيرمنقول متعلقه را توقيف كرده است. به شخص ثالث (موكل) لذا قطعاً هيأت حل اختلاف مالياتي صلاحيت رسيدگي به رفع توقيف ملك را ندارد زيرا موكل مؤدي نبوده و اختلاف دعوي مالياتي محسوب نمي شود.
بند 2: در مورد اين ايراد كه ديوان عدالت اداري صلاحيت رسيدگي دارد، لازم به ذكر است كه بر اساس بند 2 ماده 10 قانون فوق الذكر، ديوان عدالت اداري صرفاً نسبت به دعاوي مالياتي بين مؤدي ((. يا اشخاصي كه در حكم موديان مالياتي محسوب مي شوند) و اداره. ماليات ايجاد مي شود و صلاحيت رسيدگي دارد اما ادعاي مشتريان ثالث در رابطه با امور مالياتي و سازمان امور مالياتي ربطي به مطالبات مالياتي بين مؤدي (شركت) و آنها ندارد. اداره امور مالياتي ندارند، با توجه به اصل صلاحيت عمومي دادگاه هاي عمومي و صلاحيت انحصاري مراجع خاص، در صلاحيت دادگاه هاي عمومي دادگستري و در صلاحيت خاص مراجع اداري مانند اختلاف مالياتي است. هيئت حل و فصل كه فقط به اختلافات بين موديان و سازمان امور مالياتي رسيدگي مي كند، نمي توان اين موارد را گسترش داد.
بند 3: به استناد ماده 56 آيين نامه اجرايي موضوع ماده 218 قانون ماليات هاي مستقيم: كليه شرايط مندرج در ماده موجود است با اين توضيح كه اولاً تاريخ وجود حق مقدم بر تاريخ توقيف اموال غير منقول. ثانياً مراجعين به دنبال صدور حكم قطعي دادگاه براي رفع توقيف از اموال خود هستند كه به اشتباه به جاي مال شخص ثالث توقيف شده است.
بند 4: طبق ماده 23 قانون ثبت و ماده 56 آيين نامه فوق الذكر و ... در صورتي كه دادگاه وقوع معامله دونفره را حتي اگر مستند به سند عادي باشد با صدور ق. راي قطعي دادگاه تنظيم سند رسمي و رفع توقيف الزامي است كه با فرض تعلق مال به فروشنده اقدام كنند. در خصوص دعوي مطروحه موضوع دقيقاً مصداق مواد مذكور و...

شعبه هفدهم دادگاه در تاريخ 93/8/10 در خصوص دادخواست شماره يك مبني بر صدور قرار رد دعوا به دليل استرداد دعوي از طرف خواهان صادر كرد.

مورد عملي مستلزم تنظيم سند رسمي

۱۷ بازديد

مورد عملي مستلزم تنظيم سند رسمي است

پس از وقوع عقد تملك مانند صلح يا بيع، نتيجه طبيعي و ضروري اين است كه فروشنده ملك مكلف به تنظيم سند رسمي به نام خريدار است، هر چند اين تعهد در قرارداد ذكر نشده باشد. زيرا طبق ماده 22، 47، 48 قانون، مالك داراي سند رسمي است و چون منظور از نقل و انتقال و تملك مقصود قانون و عرف است، فروشنده ملزم و مكلف به تنظيم است. يك سند رسمي الزام به تنظيم سند رسمي ملك

متن دادخواست مستلزم تنظيم سند

درخواست كننده:


1- حسن ...................


2- عباس ...................


3- مهدي .....................

خواننده:


1- شركت ................................


2- محمد علي .....................


3- عبدالرسول ........................


4- محمد هادي ............................

وكيل يا نماينده حقوقي: مسعود محمدي وكيل پايه يك دادگستري

آرزو كردن:

1- الزام حضور در دفترخانه و تنظيم سند رسمي انتقال شش دانگ ملك و سرقفلي مغازه به شماره ............. به مساحت 60/31 متر مربع واقع در. طبقه همكف ساختمان در پلاك هاي ثبتي ..... الي ...... قسمت دوم تهران واقع در خيابان ......................... به مبلغ 51,000,000 ريال. . ارزش منطقه اي ملك 51,000,000 ريال مي باشد.


۲- مطالبه خسارت قانوني.

دلايل و اجزاء:

1- رونوشت مصدق مبايعه نامه و اصلاحيه آن

2- وكالتنامه شماره ........ مورخ 24/9/92

3- در صورت نياز استعلام ثبت نام

4- رونوشت مصدق صورتجلسه تحويل مغازه مورخ 25/2/74

5- رونوشت مصدق وكالتنامه رسمي شماره ........ مورخ 4/10/92.


شرح شرايط لازم براي تهيه سند:

رياست محترم دادگاه عمومي حقوقي تهران

سلام. با احترام به اطلاع مي رساند:

به موجب استشهاد عادي مورخ 20/1/74 و اصلاحيه آن كه رونوشت مصدق آن ضميمه دادخواست است شش دانگ مالكيت و سرقفلي يك مغازه به شماره پلاك... قطعه 21 مجزا واقع در زمين. طبقه ساختمان در پلاك هاي ثبتي ....... تا ....... قطعه 2 تهران واقع در ..................... ...... خيابان را از آقاي محمدعلي (مديرعامل و رئيس هيئت مديره) خريد كردند.

پس از انجام معامله در تاريخ 25/2/74، طبق صورتجلسه تحويل، مغازه مذكور در اختيار خريداران قرار گرفت و همچنان در اختيار آنها مي باشد.

طبق بند 1 ماده 5 قرارداد، فروشنده متعهد و متعهد است مدارك لازم جهت انتقال رسمي مبيع را ارائه و پس از وصول آخرين قسط (1/6/75) با حضور در دفتر اسناد رسمي به شماره 15/6/2013. 300 در تهران و تنظيم و ثبت و امضاء سند. انتقال را رسمي كنيد

با مراجعه خواهان ها به دفتر مذكور در تاريخ 10/6/75 براي تنظيم سند، خوانده محترم در دفتر حضور نيافته و تا به امروز عليرغم دريافت ثمن، فروشنده محترم هيچ گاه هماهنگي لازم را جهت حضور انجام نداده است. دفتر و تنظيم سند رسمي انتقال. است.

نظر به اينكه وقوع بيع صحيح شرعي بين مشتري و بايع مسلم است و قاريان متعهد به انجام صوري معامله بوده و از ايفاي تعهد امتناع نموده اند، لذا در مورد مواد 10 و 219 قانون مدني و ماده 198 قانون آيين دادرسي مدني مبني بر الزام حضور در دفتر و تنظيم سند رسمي انتقال به نام خواهان اعم از كليه خسارات قانوني اعم از خسارت دعوي و دعوي. حق الوكاله از سردفتر عالي درخواست مي شود.

همچنين با توجه به اينكه قاريان رديف سوم و چهارم شريك شركت مي باشند و صدور حكم در خصوص دعوي نيز نسبت به حقوق آنان مؤثر است، تقاضا مي شود دستور فرماييد از قاريان نامبرده به عنوان ثالث دعوت بعمل آيد. طرفين در دادرسي


 

رسيدگي دادگاه به الزام براي تنظيم سند:

خريداران (شاكيان دعواي مذكور) ابتدا از فروشنده (آقاي عبدالحسين مديرعامل و رئيس هيئت مديره شركت) كه در جلسه دادگاه ساير اعضا و سهامداران شركت حضور دارند شكايت كيفري مي كنند. شركت و اعلام كنند كه آقاي عبدالحسين نماينده شركت مي باشد. و انجام معامله مذكور در حيطه وظايف خود بوده و لذا با قبول اختيارات فروشنده (آقاي محمدعلي) مبني بر واگذاري مغازه به خريداران، جرم فروش مال ديگر و كلاهبرداري را نيافت. و حكم برائت فروشنده را صادر كرد. و املاك و مستغلات، مشخص است كه اخذ و اجراي ماليات شهر تهران داپارتمان در تاريخ 13/9/75 قسمتي از اموال شركت ....... از جمله پلاك هاي ثبتي ذكر شده قطعه 21 را به دليل بدهي مالياتي مصادره كرده است.

و با توجه به اينكه خواسته دادخواست صرفاً شرط تنظيم سند رسمي بوده است، استرداد دادخواست و اعاده اقامه دعوي مستلزم تنظيم سند رسمي و رفع توقيف از اموال خريداران است.

سوء سابقه يا محروميت از حقوق اجتماعي

۴۱ بازديد

سوء سابقه يا محروميت از حقوق اجتماعي
فردي كه به دليل برخي كاستي ها و مشكلات موجود در محيط زندگي خود عمدا يا غير عمد مرتكب جرم شده است، پس از تحمل مجازات و بازگشت به جامعه براي ايجاد شرايط مناسب براي خود و خانواده اش، نيازمند اشتغال است، اما اين در حالي است كه برخي مجرمان قبلاً به دليل سابقه بد از حقوق اجتماعي محروم بودند، اما در قانون مجازات اسلامي جديد شرايطي فراهم شده و مجرم فرصت كافي براي بازگشت به جامعه و شرايط زندگي ساده را فراهم كرده است. كمترين حق او به عنوان يك شهروند است. او و خانواده اش را تامين كند. سوء سابقه يا محروميت از حقوق اجتماعي در چه جرائمي اعمال مي شود؟
تعريف حقوق اجتماعي افراد
از آنجايي كه سوء پيشينه موجب سلب برخي حقوق اجتماعي از مجرمان مي شود، ابتدا بايد تعريف صحيحي از حقوق اجتماعي داشته باشيم كه طبق تبصره 1 ماده 62 مكرر قانون مجازات اسلامي، حقوق اجتماعي عبارتند از; حقوقي كه قانونگذار براي اتباع جمهوري اسلامي ايران و ساير افراد مقيم حوزه قضايي خود قائل بوده و به موجب قانون يا حكم دادگاه صالح قابل سلب است.

 اين حقوق عبارتند از حق انتخاب به عضويت شوراي اسلامي، خبرگان و اعضاي شوراي نگهبان و انتخاب شدن به رياست، عضويت در انجمن ها، شوراها و جوامعي كه اعضاي آن به موجب قانون انتخاب مي شوند، عضويت در هيأت منصفه و هيأت امناء، استخدام در امور آموزشي و روزنامه نگاري. شغل ها. استخدام در وزارتخانه‌ها، سازمان‌هاي دولتي، شركت‌ها، مؤسسات وابسته به دولت، شهرداري‌ها، مؤسسات خدمات عمومي، دفاتر شوراي اسلامي و شوراي نگهبان و نهادهاي انقلابي، وكالت و دفاتر اسناد رسمي، ازدواج و طلاق و خدمات اسناد رسمي، انتخاب شوند. عنوان داوري و تخصص در مراجع رسمي استفاده از نشان ها و مدال هاي دولتي و عناوين افتخاري است.

 

جنبه عملي سوء استفاده
در پرونده هاي كيفري يكي از مهمترين دستورات قضات تحقيق (دادستان و بازپرس) اخذ سوابق كيفري متهم است. اين دستور قضايي در جهات مختلفي كاربرد دارد. يكي اينكه در پرونده شخصي متهم درج مي شود و تشخيص متهم را براي قاضي آسان مي كند.

همچنين ممكن است اين سوابق در كشف جرم و صدور قرار كيفري خاص و نهايتاً نوع و شدت مجازات مؤثر باشد زيرا طبق ماده 35 قانون آيين دادرسي كيفري در صورتي كه متهم حداقل يك محكوميت داشته باشد. سابقه يا دو يا چند محكوميت به دليل ارتكاب هر يك از جرايم سرقت، كلاهبرداري، اختلاس، ارتشاء، خيانت در امانت، جعل و استفاده از اسناد مجعول طبق ماده 32 همين قانون، صدور حكم الزامي است. حكم بازداشت موقت

استخدام در ادارات دولتي و داشتن حقوق اجتماعي مستلزم نداشتن سوء پيشينه شخصي است و در اين خصوص بايد گواهي عدم سوء پيشينه ارائه كند.

عفو مجرم از آثار مجازات نمي كاهد مگر اينكه تصريح شده باشد. (نظر 4 ماده 62 مكرر ق.م.ا.)

در ماده 3 قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب «دادگاه ها»، درج سابقه محكوميت كيفري در كيفرخواست به عنوان يكي از وظايف دادستان اعلام شده و طبيعي است در حكم صادره از قاضي به لحاظ شدت و ضعف مجازات و رعايت نهادهاي قانوني در راستاي اصل فردي. تنبيه اثر خواهد داشت.

 

تاريخ بد شامل چه كساني مي شود؟
هر مجرمي كه به موجب راي قطعي دادگاه به يكي از مجازات هاي زير محكوم شود، براي مدت معيني از حقوق اجتماعي محروم مي شود و به عبارتي سوابق كيفري وي در نظر گرفته مي شود و پس از انقضاي مدت مدت مربوط به سوابق كيفري از سابقه حذف خواهد شد. بگير (سجل در لغت به معناي قرارداد، نامه احكام، نامه اي است كه قاضي در آن دعاوي و احكام و اسناد مي نويسد).

ماده 62 - محكوميت قطعي كيفري در جرايم عمدي به شرح زير موجب سلب حقوق اجتماعي محكوم عليه مي‌شود و پس از انقضاي مدت مقرر و اجراي حكم، اثر آن ساقط مي‌شود.

1- محكومين به قطع عضو در جرايم مشمول حد، پنج سال پس از اجراي حكم.

2- محكومين به شلاق در جرايم مشمول حد، يك سال پس از اجراي حكم.

3- محكومين به حبس تعزيري بيش از سه سال، دو سال پس از اجراي حكم.

تبصره 1: حقوق اجتماعي حقوقي است كه قانون براي اتباع جمهوري اسلامي ايران و ساير افراد مقيم قلمرو و حوزه قضايي آن پيش بيني كرده و طبق قانون قابل سلب است.w يا حكم دادگاه صالح مانند:

الف- حق انتخاب شدن در مجامع شوراي اسلامي و خبرگان و عضويت در شوراي نگهبان و انتخاب شدن به رياست جمهوري.

ب- عضويت در كليه انجمن ها، شوراها و جوامعي كه اعضاي آن به موجب قانون انتخاب مي شوند.

ج- عضويت در هيأت منصفه و هيأت امناء.

د- استخدام مشاغل آموزشي و روزنامه نگاري.

هـ - استخدام در وزارتخانه ها، سازمان هاي دولتي، شركت ها، مؤسسات وابسته به دولت، شهرداري ها، مؤسسات وظيفه عمومي، دفاتر شوراي اسلامي، شوراي نگهبان و نهادهاي انقلابي.

و- نمايندگي قانوني و مديريت دفاتر اسناد رسمي و دفاتر ازدواج و طلاق و دفاتر كمكي.

ز - به سمت داوري و كارشناس در مراجع رسمي انتخاب شود.

ح- استفاده از نشان ها و مدال هاي دولتي و عناوين افتخاري.

همچنين محكوميت هاي كيفري مؤثر كه موجب محروميت از برخي حقوق اجتماعي از جمله اشتغال مي شود به شرح زير است:

الف- محكوميت به حد.

ب- محكوميت به قطع عضو.

ج- محكوميت الزامي به حبس تعزيري يك سال يا بيشتر در جرايم عمدي.

د- محكوميت به جزاي نقدي از دو ميليون ريال و بالاتر.

هـ ـ سابقه محكوميت معتبر دو بار يا بيشتر به دليل جرايم عمدي مشابه هر ميزان مجازات

جرايم سرقت، كلاهبرداري، اختلاس، ارتشاء و خيانت در امانت از جرايم مشابه هستند.

بنابراين اگر محكوميت فردي غير از موارد فوق باشد، نمي توان از حقوق اجتماعي محروم كرد

انتقال مال غير

۴۰ بازديد

معامله مخالف و انتقال مال غير
هر كس به موجب سند رسمي نسبت به عين يا منفعتي به شخص يا اشخاصي حقي بدهد و سپس نسبت به همان شيء يا منفعت معامله يا تعهدي برخلاف حق مزبور نمايد. با سند رسمي از 3 تا 10 سال حبس به اعمال شاقه خواهد شد. نكات مهم معامله مقابل
 

تنظيم رسمي سند در نقل و انتقالات ضروري است و قانونگذار ضمن الزام به تنظيم آن را در صورت معامله خلاف جهت جلوگيري از معاملات آتي جرم دانسته است و اين نشان دهنده اهميت قانونگذار به موضوع است. املاك و اسناد آنهاست.
در جنايت معامله معارض، مالك نسبت به يك مال دو معامله انجام مي دهد كه آن دو معامله با هم متضاد هستند.
معامله دوم بايد رسمي باشد، اما معامله اول مي تواند عادي يا رسمي باشد.
 در راي ديوان عالي كشور استثنايي از اين موضوع قيد شده است. بر اساس اين حكم، «با توجه به اينكه شرط تحقق معاملات معارض، احتمال تعارض دو تعهد نسبت به يك ملك است و در جاهايي كه ثبت رسمي اسناد مربوط به قراردادها و معاملات اموال غيرمنقول الزامي است، سند عادي در مورد معامله آن ملك در هيچ كدام مورد قبول ادارات و دادگاهها نبوده و قابل تعارض با سند رسمي نخواهد بود.
اگر شخصي در چنين اماكني عليرغم ثبت اجباري اسناد، قبلاً نسبت به مال غير منقول به موجب سند عادي معامله كرده و سپس بر اساس سند رسمي برخلاف معامله اول در مورد آن ملك معامله كرده باشد. عمل معامله خلاف است. نخواهد بود، اما ممكن است با فرض ايجاد سوء نيت با ماه جنايي ديگري سازگار باشد.
در معامله مقابل معامله اول صحيح و قانوني است. زيرا مالك قانوناً ملك خود را به ديگري منتقل مي كند.
آنچه موجب تحقق جرم معامله معارض مي شود، معامله دومي است كه پس از معامله اول در مورد عين مال و به صورت سند رسمي توسط مالك اول صورت مي گيرد.
 
انتقال مال غير
انتقال غيرقانوني هر نوع اموال متعلق به ديگري (اعم از عين مال موضوع انتقال يا منفعت آن) توسط اشخاص حقيقي و حقوقي به ديگري با سوء نيت و تهيه مقدمات قبلي در قالب قراردادهايي به منظور كسب منافع مادي به ناحق. جرم انتقال مال ناميده مي شود.
مجازات اين جرم در مورد انتقال مال ديگري به شرح زير است:
- حبس از يك تا هفت سال، پرداخت جزاي نقدي معادل وجه دريافتي و استرداد مال به صاحب آن.
- در صورتي كه مرتكب كارمند دولت باشد به انفصال دائم از خدمات دولتي محكوم مي شود.

اقسام زنا - حد زنا

۱۴ بازديد

اقسام زنا - حد زنا
1- زنان با محارم

2- زناي با پدر كه موجب اعدام زن مي شود.

3- زناي اجباري يا ناخواسته زن كه منجر به اعدام زن مي شود.

تبصره 1: مجازات زنا در بندهاي (ب) و (ج) حسب مورد مشمول ساير احكام مربوط به زنا مي باشد.

تبصره 2: اگر كسي با زني كه حاضر نيست با او زنا كند در حال بيهوشي، خواب يا مستي زنا كند، رفتار او زنا محسوب مي شود. در مورد زنا با غفلت و فريب دختر صغير يا ربودن و تهديد و ترساندن زن، هر چند موجب تسليم او شود، حكم فوق نيز صحيح است.

زنا در قرآن: از نظر قرآن زنا از گناهان كبيره است كه خداوند در مورد آن مي فرمايد: (به زنا نزديك نشويد كه كار بسيار زشتي است و راه بدي است).

در اين زمينه به سه نكته مهم اشاره شده است:

آ. مي گويد به اين عمل شرم آور نزديك نشويد. اين تعبير علاوه بر تأكيد عميق بر خود، اين است كه آلودگي به زنا غالباً مقدماتي دارد كه به تدريج انسان را به آن نزديك مي كند. نگاه هاي ممنوع - برهنگي و برهنگي - كتاب خواندن و (نشريات فاسد) تماشاي (فيلم هاي آلوده) ارتباط با (مراكز فساد) خلوت با نامحرم (يعني زن و مرد نامحرم بودن در جاي خالي و خلوت) و به هر حال ترك ازدواج براي جوانان و سخت گيري هاي بي دليل طرفين در اين زمينه همگي مقدمه اين كار تلقي مي شود و مي تواند يكي از عوامل (نزديكي به زنا) باشد كه همه با جمله اي كوتاه در آيه فوق نهي شده است. احاديث اسلام هم حرام است هر كدام جداگانه.

ب- تعبير (انهو كعان فهشه) كه مشتمل بر سه تأكيد (ان و استفاده از فعل ماضي و تعبير به فاحشه) است، عظمت اين گناه آشكار را آشكارتر مي كند.

ج ـ جمله (ساع سبيلة) (راه زنا راه بد است) بيانگر اين حقيقت است كه اين عمل راهي را براي ساير شرور در جامعه باز مي كند.

قرآن كريم در وصف عباد الرحمن (بندگان راستين خدا) يكي از ويژگي هاي آنان را عدم زنا دانسته و مي فرمايد: (وَ أَنَّهُمْ) زنا نمي كنند و هر كه چنين كند سخت مي شود. مجازات شد! عذابش در روز قيامت دو چندان مي شود و هميشه با ذلت در آن مي ماند! مگر كساني كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، خداوند گناهانشان را به زيان تبديل مي كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است و هر كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد به سوي خدا باز مي گردد.

بيمه اجباري وسايل نقليه موتوري

۱۸ بازديد

بيمه اجباري وسايل نقليه موتوري
بر اساس ماده 1 اين قانون (قانون يكم بيمه اجباري: كليه دارندگان وسايل نقليه موتوري زميني و انواع قطعات يدكي و تريلرهاي متصل به وسايل نقليه مذكور و قطارهاي ريلي اعم از اشخاص حقيقي يا حقوقي مسئول جبران خسارت فيزيكي هستند. و خسارات مالي ناشي از تصادفات وسيله نقليه خودرو يا محموله هاي آن به اشخاص ثالث وارد مي شود و آنها موظفند با شركت سهامي بيمه ايران يا يكي از مؤسسات بيمه داخلي كه اكثريت سهام آن متعلق به اتباع ايراني است، مسئوليت آن را بر عهده بگيرند. كه صلاحيت آن توسط وزارت دارايي و وزارت اقتصاد پيشنهاد مي شود. موافقت دولت براي ارائه بيمه است.) رانندگان ممكن است مالك باشند يا نباشند. اما در اموال منقول مانند خودرو، تصرف نشانه مالكيت است.

تبصره : دوچرخه به دليل اينكه وسيله نقليه موتوري نيست شامل اين قانون نمي شود.

اين مقاله مبتني بر نظريه ريسك است و فرض بر اين است كه دارنده مقصر است و معمولاً مقصر است. اما اگر تصادف اجباري باشد (مثلاً راننده با سرعت مطمئنه حركت كند و رهگذري كه پشت سرپناه مخفي شده خود را جلوي ماشين پرتاب كند؛ در اينجا راننده و مالك مسئوليتي ندارند. يا مثلاً ماشين كنار خيابان پارك شده است، وسيله نقليه اي با او برخورد مي كند و ماشين به رهگذر برخورد مي كند؛ در اينجا مقصر مقصر است، نه صاحب ماشين پارك شده) در نهايت، شركت بيمه بايد خسارت وارده را بپردازد، بنابراين شركت بيمه مي تواند بعداً از طرف معاون به مقصر مراجعه كند.

يكي ديگر از قوانيني كه جزء قانون مسئوليت است، لايحه حمايت از حقوق مصرف كنندگان است: بر اساس اين لايحه، فرض تقصير براي توليدكنندگان و عرضه كنندگان پيش بيني شده است، يعني اگر شخصي در اثر استفاده از كالايي آسيب ببيند، اثبات تقصير توزيع كننده و تامين كننده ضروري است. ندارد ((طبق اين قانون تئوري ريسك نيز رعايت شده است.))

فروشندگان كالا، به ويژه كالاهاي خطرناك، تعهد ايمني دارند، يعني متعهد هستند كه محصولات خطرناك به كسي آسيب نرسانند و اگر كسي كالاي خطرناك يا كالايي را ارائه دهد كه نياز به اطلاعات خاصي براي استفاده از آن دارد، بايد به مشتري اطلاع دهد. نحوه استفاده از آن، در غير اين صورت مشمول ضرر و زيان خواهد بود. مثلا يك دارو را بفروشيد اما نگوييد در چه محيطي بايد نگهداري شود.

داشتن يا نداشتن مجوز هيچ تاثيري در خسارت ندارد، زيرا ممكن است يك شركت شيميايي با مجوز كار كند، اما ضايعات شركت باعث آسيب به كشاورزان مي شود. مسئوليت ايجاد مي شود.

دستور جمع آوري، اهرم فشار براي پرداخت بدهي

۲۵ بازديد

در خصوص اخذ قرار وصول در پرونده هاي حقوقي نيز بايد گفت كه پس از طرح شكايت به دادگاه براي مطالبه هر نوع ادعاي مالي و دريافت حكم محكوميت بدهكار از دادگاه، بايد تقاضاي اجرائيه نمايد. حكم به دادگاه؛ پس از انجام اين كار بايد يكي از اموال متعلق به بدهكار را به دادگاه ارائه كند. ممكن است بدهكار پولي نداشته باشد يا شاكي از او مالي نداند كه بخواهد به دادگاه ارائه كند. در چنين شرايطي مي توانيد از ماده ۲ قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي كمك بگيريد.

بر اساس اين قانون ابتدا بدهكار به دادگاه احضار و سپس دستور حضور در دادگاه و پرداخت بدهي وي صادر مي شود.
به ياد داشته باشيد كه قرار احضار در پرونده هاي حقوقي صرفاً براي پرداخت ديون است و مجازات محسوب نمي شود. زيرا در امور حقوقي مجازاتي وجود ندارد و فقط بحث پرداخت دين مطرح است; بنابراين دستور وصول حقوق قانوني تنها به عنوان اهرم فشار براي پرداخت بدهي محسوب مي شود.
در صورتي كه بدهكار عليرغم اين اهرم فشار در دادگاه حاضر شود اما بدهي خود را نپردازد به دستور قاضي دادگاه و به استناد ماده 2 قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي در صورت عدم توانايي واقعي به حبس محكوم مي شود. تا زماني كه بدهي خود را پرداخت كند. خواهد بود
توجه داشته باشيد كه اگر شخصي كه از او طلبكار هستيددر طول روند پرونده مالي شما مي فروشد، از بين مي رود يا مي ميرد، اصلاً جاي نگراني نيست. زيرا در صورت فوت بدهكار مي توانيد طلب خود را از ورثه او بگيريد و اگر اموال وي از بين برود و ورشكسته شود، دادگاه بدهي را به صورت اقساط براي او پرداخت مي كند; يعني بدهي او برحسب درآمدش تقسيم مي‌شود، اما بدهي كسي را از اداي دينش بري نمي‌كند.
همچنين اگر مديون مال خود را به نام ديگري انتقال داده باشد، دو حالت دارد: اگر پس از شكايت شاكي انجام شود، قابل قبول نيست و اموال او توقيف مي شود. اما اگر قبل از شكايت شاكي وجود داشته باشد كمي مشكل مي شود و اثبات آن را به وكيل واگذار كنيد.
 
دادخواست دستور توقيف وجود ندارد
اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه نمي دانيد در پرونده هاي حقوقي چيزي به نام دادخواست كتبي وجود ندارد، بايد بدانيد كه هيچكس نمي تواند به دادگاه مراجعه كند و دادخواست ارائه كند. تنها پس از صدور حكم قطعي مي توانيد براي منع تعقيب اقدام كنيد، بنابراين بايد تا اجراي پرونده منتظر بمانيد.

همچنين نحوه اجراي اين قانون در پرونده هاي حقوقي براي كليه محكوميت هاي مالي مانند نفقه، نفقه، چك و ... يكسان است و تنها تفاوت اين است كه در دادخواست شكايت خود نوع درخواست خود را مي نويسيد.
 
 

قرارهاي مربوط به قرار بازداشت
در جرايم كيفري نوعي قرار جلب وجود دارد كه به موجب آن متهمي كه از حضور در دادگاه ممانعت به عمل آورده است، با صدور قرار جلب به الزام وي مجبور به حضور در دادگاه مي شود. وقتي از شخصي شكايت مي‌شود و درباره او تحقيق مي‌شود، مقام قضايي، بازپرس، ممكن است چندين تصميم مختلف بگيرد. يكي از اين تصميمات اين است كه ممكن است براي متهم قرار دستور صادر كند.

دستور ديگري كه در موارد خاص صادر مي شود قرار تعليق تعقيب است كه در صورتي صادر مي شود كه متهم فوت كرده باشد يا جرم وي مشمول مرور زمان شده باشد و به همين دليل ديگر متهم قابل تعقيب نيست.
قرار ديگر، قرار تقصير است. زماني كه مجرميت متهم براي بازپرس تاييد شد، حكم مجرميت صادر مي شود. سپس بازپرس پرونده را براي صدور كيفرخواست به دادستان ارجاع مي دهد. اعتراض به قرار منع تعقيب
در موردي كه بازپرس پس از تحقيقات، قرار منع تعقيب يا منع تعقيب متهم صادر كرده باشد، يعني گفته باشد كه متهم به دليل ناكافي يا جرم نبودن عمل منتسب به او قابل تعقيب نيست. و بايد آزاد شود. شاكي و دادستان حق اعتراض و اعتراض به اين تصميم را دارند.

هنگامي كه دادستان يا شاكي از اين قرار درخواست تجديد نظر و اعتراض به آن مي كند، پرونده براي رسيدگي به اين اعتراض به دادگاه مي رود و دادگاه به پرونده ها رسيدگي مي كند و در صورتي كه به اين نتيجه برسد كه متهم قابل تعقيب است. دستور بازپرس مبني بر اينكه متهم قابل تعقيب نيست صحت ندارد، خلاف دستور بازپرس است و «قرار احضاريه» صادر مي شود.
محاكمه يا محاكمه به اين معني است كه دادگاه تشخيص مي دهد كه اين پرونده بايد داراي اقرار مجرميت و كيفرخواست باشد و مي توان آن را در دادگاه مطرح كرد.

مدت اعتبار صيغه طلاق

۲۸ بازديد

 مهلت اجراي صيغه طلاق
طبق قانون، اگر زن و مردي خواستار طلاق باشند، بايد از دادگاه خانواده اجازه بگيرند، حتي اگر از ديگري وكيل طلاق داشته باشند. مدت اعتبار ثبت در دفتر طلاق يك ماه و براي اجراي حكم طلاق سه ماه است. البته در عمل راه هايي وجود دارد كه حتي پس از صدور حكم و گواهي عدم امكان سازش، زمان بيشتري براي اجراي حكم طلاق به دست آورد. مدت اعتبار و مهلت اجراي طلاق
در صورتي كه زوجين تقاضاي طلاق توافقي داشته باشند، دادگاه بايد موضوع را به مركز مشاوره خانواده ارجاع دهد. مركز مشاوره بايد ظرف 3 ماه از زمان وصول درخواست يا ارجاع دادگاه تصميم گيري كند.
در صورت موافقت زوجين، مهلت تا 3 ماه ديگر قابل تمديد است.
در صورت انصراف طرفين از طلاق، اين مركز با تنظيم صورتجلسه، پرونده را جهت اتخاذ تصميم به دادگاه ارسال مي كند. در صورت عدم توافق كلي زوجين در مورد شرايط مقرر بين طرفين، گزارش اقدامات انجام شده و جزئيات مذاكرات شامل اظهارات و نقاط قوت آنها و نقاط ضعف و نقاط توافق و نظر مركز در مورد موضوع به دادگاه ارائه مي شود تا دادگاه طبق قانون رسيدگي و تصميم گيري كند.
چنانچه اقدامات مركز مشاوره خانواده منجر به توافق در طلاق زوجين شود، سازش نامه با شرايط و تعهدات مورد توافق طرفين تنظيم و مراتب به دادگاه اعلام خواهد شد. در پرونده دادگاه ضمن انعكاس چهره مجلس، در گواهي «عدم امكان سازش» آمده است.
آيين نامه قانون حمايت از خانواده مصوب 27/11/93 علاوه بر بيان آيين نامه هاي مربوط به مراكز مشاوره خانواده، در اجراي قانون حمايت از خانواده، مقررات مهم و موثري وجود دارد كه دانستن آن مي تواند مفيد باشد.
 


 

مدت اعتبار صيغه طلاق
مدت اعتبار صيغه طلاق 6 ماه پس از تاريخ ابلاغ رأي تجديدنظر با انقضاي مهلت تجديدنظرخواهي مي باشد.

هر گاه صيغه طلاق توسط زوجه به دفتر رسمي ازدواج و طلاق تسليم شود، در صورتي كه زوج ظرف يك هفته پس از ابلاغ در دفترخانه حاضر نشوند، رئيس دفتر به زوجين اعلام مي‌كند. جهت اجراي صيغه طلاق و ثبت آن در اداره ثبت اسناد و املاك حاضر شود. در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام عذر موجه از طرف خود يا استنكاف از صيغه، به دستور دادگاه زوجه، طلاق صادر و ثبت و مراتب به اطلاع زوجين خواهد رسيد.

اما در صورت ارائه عذر موجه از سوي زوج براي عدم حضور در دفترخانه، از طرفين مجدداً به ترتيب مذكور دعوت مي شود. اگر دفترخانه در موجه بودن عذر شك داشته باشد بايد شك را از دادگاه صادركننده درخواست رفع كند.