مسئوليت و مهلت پرداخت ديه

۱۸ بازديد

مسئول پرداخت بدهي است

 


1. مجازات جرايم عمدي و شبه عمدي به عهده مرتكب است.


2. در صورت تقصير محض، اگر جنايت به دليل يا قسم يا علم قاضي ثابت شود، پرداخت ديه بر عهده عقيله است.


3. در مواردي كه جرم با شهادت، علم قاضي يا هيئت منصفه ثابت شود، در صورتي كه مرتكب مدعي اشتباه بوده و عقيله منكر اشتباه بودن جرم باشد، قول عقيله با قسم و ديه پذيرفته مي شود. مسئوليت مرتكب است. با سوگند شاكي عقيله مكلف به پرداخت وجه است. اگر عده اي عاقل سوگند ياد كنند از پرداخت مهريه معاف مي شوند و سهم آنها به عهده مرتكب مي باشد.


4. عقيله مكلف به پرداخت ديه جناياتي كه شخص در حق خود مي كند نيست.


5. عقيله فقط موظف به پرداخت غرامت خطاي محض است، اما ضامن ضرر مالي كه اشتباهاً تلف شده است نيست.


6. عاقل مكلف به پرداخت ديه جرائم كمتر از جنايات ارتكابي نيست هر چند مرتكب صغير يا مجنون باشد. هنگامي كه در اثر يك يا چند ضربه تصادفي صدمات متعددي به يك يا چند عضو وارد شود، ملاك رسيدن به غرامت واضح، جبران خسارت هر آسيب به طور جداگانه است و براي تضمين معقول، رسيدن به غرامت كل كافي نيست.


7. عقيله يعني پدر، پسر و ذكور خويشاوندان پدري و مادري يا پدري بر حسب طبقات ارث. تمام كساني كه در هنگام فوت مي توانند ارث ببرند به يك اندازه مكلف به پرداخت مهريه هستند.


8. عقيله در صورتي مسئول است كه علاوه بر داشتن نسب مشروع در پرداخت اقساط مهريه عاقل و بالغ و تمكن مالي داشته باشد.


9. در صورتي كه متخلف توانايي نداشته باشد يا به دليل عدم تمكن مالي توانايي وي نتواند در مهلت مقرر مهريه را پرداخت كند، مهريه توسط متخلف پرداخت مي شود و در صورت عدم توانايي، مهريه از بيت المال پرداخت مي شود. در اين صورت هيچ فرقي بين ايثار و ديگران نيست.


10. هرگاه شخص ايراني از اقليت هاي ديني شناخته شده در قانون اساسي كه در ايران زندگي مي كند مرتكب جرم محض شود، شخصاً مسئول پرداخت مهريه است، اما در صورت ناتواني در پرداخت مهريه به او تعلق مي گيرد. مهلت مقتضي و اگر نتواند در مدت معقول پرداخت كند، معادل ديه توسط دولت پرداخت خواهد شد.


11. در مواردي كه اصل جرم ثابت شود ولي نوع آن ثابت نشود ديه ثابت به عهده مرتكب است.


12. هرگاه مأموري در اجراي وظايف قانوني خود عملي را طبق مقررات انجام دهد و همان عمل موجب فوت يا جراحت جسمي شخصي شود، ديه به عهده بيت المال است. اگر شخصي با علم به خطر يا به دليل تقصير وارد منطقه ممنوعه نظامي يا هر مكان ديگري كه ورود ممنوع است و طبق مقررات مورد هدف قرار گيرد، ضمانت نامه ثابت نيست و در صورت عدم اطلاع از ممنوعه. محل. بله پول از بيت المال پرداخت مي شود.


13. در جنايت شبه عمد اگر به واسطه فوت يا فرار به مرتكب دسترسي پيدا نشود ديه از مال او گرفته مي شود و اگر مال او كافي نباشد از بيت المال پرداخت مي شود.


14. در تقصير محض، در مواردي كه مرتكب ديه را به عهده مي گيرد، در صورتي كه به علت فوت يا فرار امكان دسترسي به او وجود نداشته باشد، ديه جنايت از مال او پرداخت مي شود و در صورت عدم دسترسي مرتكب به او. پول داشته باشيد، ديه از بيت المال پرداخت مي شود.


15. در صورت فوت مرتكب در مواردي كه خود عهده دار پرداخت مهريه باشد، مهريه مشمول احكام ساير ديون متوفي است.


16. در صورت علم اجمالي به ارتكاب جرم توسط يكي از دو يا چند نفر معين، در صورت وقوع جرم بر مقداري از علم قرائن طبق مفاد سوگند در اين خصوص عمل خواهد شد. و در صورت عدم جرم، صاحب حق مي تواند از متهمان مطالبه كند. سوگند ياد كنيد كه در صورت اداي سوگند همگي، در قتل، ديه از بيتالمال پرداخت مي شود و در غير قتل، ديه به نسبت از متهم دريافت مي شود. اگر منبع علم اجمالي اقرار متهم باشد حسب مورد اولياي دم يا مقتول مي توانند براي دريافت ديه به هر يك از متهمان مراجعه كنند و در اين مورد تفاوتي بين جنايت عمد و غيرعمد وجود ندارد. و قتل و غير قتل.


17. در صورت امتناع همه يا برخي از علماي اطراف از اداي سوگند يا قسامه، مهريه به طور مساوي به عهده امتناع كنندگان خواهد بود و در صورت وجود فقط يك نفر، پرداخت مهريه به عهده اوست. در حكم فوق فرقي بين قتل و قتل نيستچيز ديگري


18. هرگاه شخصي بر اثر رفتار چند نفر كشته يا مجروح شود و جنايت بر اساس رفتاري باشد و مرتكب آن مشخص نباشد، همه آنها بايد به طور مساوي ديه جان يا جراحات خود را بپردازند.


19. در موارد تحقق جرم و امكان اثبات جرم، نسبت به شخص معيني از مجاورت علم عامه با سوگند، طبق مقررات قسم.


20. هرگاه مقتول يا اولياي دم ادعا كنند كه مرتكب از بين دو يا چند نفر معين، شخص نامشخصي است، در صورت تحقق لوث، مدعي مي تواند قسم بخورد. با اداي سوگند به تقصير يكي از آنها، مرتكب به علم عمومي مشخص و مفاد مواد فوق اجرا مي شود.


21. در مواردي كه علم كلي نسبت به انتساب جرم به يكي از دو يا چند نفر وجود داشته باشد و تشخيص مرتكب ممكن نباشد، در صورت عمد بودن جرم، مجازات لغو و ديه پرداخت مي شود.


22. اگر كسي به جرمي اقرار كند و سپس شخص ديگري اقرار به ارتكاب همان جنايت كند و علم به كذب يكي از آن دو اقرار نباشد شاكي مجاز است فقط از يكي از آنها ديه مطالبه كند.

 دسته :

موانع ارث ادامه

۳۵ بازديد

اطلاق قاعده حجاب هارماني در اين مورد اين است كه خواهر و برادر ابيني خواهر و برادر ابي را از اصل ارث محروم مي كنند و همچنين فرزندان خواهر و برادر ابيني فرزندان خواهر و برادر ابي را از ارث محروم مي كنند.


در اين ميان بايد توجه داشت كه وجود هيچ يك از برادران ابوين يا ابي موجب محروميت برادر مادر از ارث نمي شود.


همين ترتيب در ميان نزديكان ابويني و ابي و اميت در طبقه سوم مشاهده مي شود. توضيح اينكه طبق ماده 930 ق.م اگر ميت عمو يا عمو داشته باشد عمو يا عمه ارث نمي برند.


 

 

وراثي كه مخالفي ندارند

طبق ماده 891 ق.م، هر يك از اقارب طبقه اول يعني پدر و مادر و اولاد بلافصل يعني پسران و دختران ميت و زن و شوهر ميت به اصل ارث اعتراضي ندارند، زيرا پدر و مادر و اولاد بلافصل. ، در درجه اول در طبقه اول قرار دارند از همه اقوام به متوفي نزديكترند و هر يك از زن و شوهر همانطور كه در مقاله مربوط به ارث طبقه اول خواهيم گفت هميشه همراه با ارث مي برند. ساير ورثه متوفي و ​​هيچ اعتراضي ندارند.


 

ب) كسري حجاب

حجاب كنتي حالت وارثي است كه سهم الارث او به دليل وجود خويشاوند ديگر از حداكثر به حداقل كاهش مي يابد.


 بنابراين اين ورثه هميشه سهم معيني از تركه دارد، اما اندازه اين سهم به دو صورت متفاوت است. اين دو مقدار از ارث را قسمت بالا (حد العلاء) و قسمت پايين (حاد عدني) مي گويند.


نكته قابل توجه اين است كه بر خلاف آنچه در حجاب حرماني گفته شد، در حجاب كقاطاني ممكن است كساني كه موجب ضرر مي شوند (يا حاجبين ها) خود وارث نباشند. مانند برادران و خواهران متوفي كه با وجود حضور پدر و مادر متوفي ارث نمي برند ولي همانطور كه خواهيم گفت باعث كاهش سهم مادر ميت مي شوند.


 


 



 


انواع پوشش كم حجاب

حجاب اولاد

اصطلاح حجاب اولاد زماني به كار مي رود كه اولاد يا اولاد ميت با برخي از ورثه مخالفت كرده و موجب كاهش سهم آنها از سهم بيشتر به سهم كمتر شود.


اين نوع حجاب از 2 مورد تشكيل شده است:


1- اولين مورد حجاب فقدان اولاد در جايي است كه عليرغم وجود اولاد براي متوفي سهم هر يك از پدر و مادر متوفي به يك ششم تركه تقليل يابد. اين در حالي است كه اگر متوفي فرزندي نداشت، سهم مادر يك سوم تركه بود و پدر از طريق نسبيت به ارث مي برد.


2- مورد دوم حجاب عدم فرزند در جايي است كه وجود اولاد براي متوفي باعث مي شود كه سهم زوج از نصف به يك چهارم و سهم زوجه از يك چهارم به يك هشتم كاهش يابد. .


قانونگذار احكام مربوط به اين موارد حجاب را در بند الف ماده ۸۹۲ ق.م بيان كرده است.

 


حجاب اهوه

اصطلاح خواهر و برادر زماني به كار مي رود كه خواهر و برادر متوفي با مادر متوفي مخالفت كنند و باعث شوند سهم او از سهم بيشتر به سهم كمتر كاهش يابد.


طبق بند ب ماده 892 قانون مدني هرگاه متوفي چند برادر يا خواهر داشته باشد در اين صورت سهم الارث مادر متوفي از ثلث به يك ششم تركه كاهش مي يابد مشروط بر اينكه:


1. خواهر و برادر متوفي بايد حداقل دو برادر يا يك برادر با دو خواهر يا چهار خواهر باشند.


2. پدرشان زنده باد.


3. پدر را جز به سبب قتل نبايد از ارث محروم كرد.


4. همه خواهر و برادرها بايد ابويني يا ابي باشند.


موارد ابهام عيوب كه در قانون ذكر نشده است


علاوه بر مواردي كه در ماده 892 قانون مدني به عنوان مصاديق كمبود حجاب ذكر شده است، موارد ديگري از كمبود حجاب را مي توان يافت.


يكي از اين موارد حكم ماده 899 قانون مدني است كه اگر فرزند متوفي دختر باشد سهم او نصف كل تركه است. اين در حالي است كه اگر فرزندان متوفي دو دختر يا بيشتر باشند، فرض مجموع دختران دو ثلث كل تركه است. واضح است كه در چنين شرايطي مي توان هر يك از دختران را نقطه مقابل كاستي هاي دختر ديگر دانست. مثلاً اگر متوفي به جاي يك دختر، دو دختر داشته باشد، سهم هر يك از آنها به جاي نصف تركه، ثلث تركه خواهد بود.


در موردي كه متوفي حبه عنوان دو يا چند خواهر مادري به جاي يك خواهر پدري.

موانع ارث

۱۲ بازديد

موانع ارث (موانع جزئي و كلي وراثت)

حجاب در لغت به معناي پوشاندن و كشيدن زير حجاب است و در اصطلاح حقوقي به حالت ارثي گفته مي شود كه به دليل وجود وارث يا خويشاوند ديگر از ارث به كلي يا جزئي محروم مي شود. با توجه به تعريف فوق مي توان گفت كه حجاب بر دو نوع است. : 1- حجب حرماني 2- حجاب قسام يا انواع حجاب

الف) حجب حرماني

حجب حرماني يا حجب از اصل ارث به اين معناست كه وجود خويشاوندي ديگر خويشاوند را از اصل ارث محروم مي كند. اين حالت بر اساس قاعده «الاقرب يمنا العباد» اعمال مي شود و معناي ساده آن اين است كه نزديكتر به ميت، اقرباي دورتر را از ارث محروم مي كند. قاعده حجاب اصل ارث در موارد مختلف اعمال مي شود و اين موارد به اختصار به ترتيب مقرر در زير آمده است.


 

 

موارد حجاب

 وراث هر طبقه وارث طبقات بعدي هستند.

 بستگان نزديكتر به متوفي بر خلاف اقوام دورتر در يك طبقه هستند.

 برخي از نزديكان ابويني مرحوم حاجب حرماني و برخي از نزديكان ابي ميت هستند.

 

 


تضاد هر طبقه با طبقات بعدي

وراث هر طبقه وارث طبقات بعدي هستند. توضيح اينكه در نظام حقوقي ايران وراث به سه طبقه تقسيم مي‌شوند و افراد هر طبقه تنها در صورتي از تركه متوفي ارث مي‌برند. طبقات ارث مندرج در قانون مدني به شرح زير است:


كلاس اول: والدين، فرزندان و فرزندان كودكان؛


طبقه دوم: اجداد، خواهر و برادر و فرزندان آنها.


طبقه سوم: عموها و عمه ها، عموها و خاله ها و فرزندانشان.


ضمناً طبق ماده 1032 قانون مدني درجات دوري و قرب متوفي در هر طبقه به تعداد نسل آن طبقه تعيين مي شود. مثلاً رابطه ميت با فرزندانش درجه يك و با اولاد اولاد او درجه دو است.


به طور كلي مي توان گفت كه اقارب طبقه اول متوفي برعكس اقارب طبقه دوم و سوم ميت هستند. همچنين اقارب طبقه دوم ميت برعكس اقارب طبقه سوم ميت هستند.


 



 

مخالفت برخي از نزديكان با ساير نزديكان آن طبقه

در ميان افراد هر طبقه از خويشاوندان، برخي از آنها متضاد ديگران هستند. با توجه به اين توضيح، وراث طبقه اول و دوم به دو طبقه تقسيم مي شوند، در هر طبقه افرادي كه از نظر درجات با هم فاصله دارند. و قرب، به ميت نزديكترند، اصل ارث را از ديگران سلب مي كنند.


به عنوان مثال طبقه اول وراث متشكل از والدين و فرزندان است. بنابراين اگر ميت داراي فرزند مستقيم باشد، اين فرزند از ارث بردن نوه هاي متوفي كه از همان طبقه فرزندان هستند جلوگيري مي كند.


اما اين محدوديت فقط در اين طبقه مؤثر است و فرزند متوفي مانع از ارث پدر يا مادر متوفي نمي شود.


در طبقه دوم كه متشكل از اجداد و خواهران و برادران و فرزندان آنهاست نيز همين كار انجام مي شود.


اما در طبقه سوم همه وراث از يك صنف هستند. بنابراين، از نظر القاعده، كسي كه از نظر قرب و فاصله به ميت نزديكتر است، ساير ورثه را از ارث محروم مي كند. مثلاً اگر عمه متوفي باشد، پسر عمه يا پسر عموي ميت از او ارث نمي برد.


اما اين قاعده استثنا دارد و آن اين است كه اگر تنها ورثه ميت عموي ابي و پسر عموي ابويني باشند، پسر عموي ابويني عليرغم دورتر بودن از ميت از لحاظ رتبه، محروم مي‌كند. عموي ابي از ارث بردن.


به نظر مي رسد قانون مدني اين استثنا را تنها به دلايل تاريخي و مذهبي پذيرفته است. قانونگذار اين حكم را در ماده 936 ق.م بيان كرده است. اين حكم ناظر به هيچ قاعده اي نيست و در مورد تعدد عموهاي متوفي يا وجود عمه يا عمه در بين ورثه، پسر عموي ميت ارث نمي برد.


اما زن و شوهر نبايد جزو وراثي باشند كه غيبت آنها در ماده 936 ق.م. زيرا همانطور كه در مقاله درباره ارث زوجين گفتيم زن و شوهر با همه وراث نسبي ارث مي برند و ساير وراث هيچ تاثيري در ارث آنها ندارند. ظاهراً مقصود از ماده 936 ق.م شرط عدم وجود ورثه نسبي ديگر در طبقه سوم است.


 

مخالفت اقارب متوفي با اقارب متوفي

برخي از نزديكان ابويني حاجب حرماني هستند، برخي از نزديكان ابي. علاوه بر 2 مورد ذكر شده در بالا، در طبقات دوم و سوم، برخي از بستگان ابوين حاجب حرماني، برخي از نزديكان ابي ميت هستند. براي توضيح اينكه در بين وراث طبقه دومبرادران و خواهران متوفي (يا طبقه برادري) بر اساس رابطه اي كه با متوفي دارند به 3 گروه يا قبيله تقسيم مي شوند:


1. برادران و خواهران مرحوم ابوني


2. برادران و خواهران ابي ميث


3. برادران و خواهران امي ميت


به اين ترتيب كه در گروه اول، اولياي ورثه و متوفي، در گروه دوم پدر و در گروه سوم مادرشان مشترك است.

افزايش و كاهش خواسته در دادخواست

۲۳ بازديد

نكات مهم - افزايش و كاهش تقاضا

ضوابط قابليت افزايش و كاهش مطالبه، تغيير خواسته و تغيير نحوه مطالبه همان است كه در ماده 98 قانون آيين دادرسي مدني آمده است.

 امكان كاهش تقاضا در هر يك از مراحل دادرسي ( بدوي، تجديدنظر و تجديدنظر ) وجود دارد. در صورتي كه در جريان رسيدگي به درخواست تجديدنظر يا تجديدنظر از تقاضا تقليل يابد، دادگاه با توجه به كاهش درخواست تصميم مقتضي اتخاذ خواهد كرد.

 در هر موردي كه خواسته تقليل يابد، خواسته دعوي كه بايد در مورد آن تصميم گيري شود، تقاضاي تقليل يافته است و دادگاه نسبت به آن قسمت از خواسته اي كه تقليل يافته تعهدي ندارد. اساساً تفاوت بين كاهش طلب و استرداد بخشي از مطالبه يا دادخواست همين است. در مورد آخرين مورد نيز دادگاه حسب مورد طبق ماده 107 نسبت به قسمت مسترد شده تصميم مي گيرد.

كاهش در قيمت تقاضا در هر موردي كه تقاضا نياز به تعديل داشته باشد (به استثناي مطالبات غير مالي و مطالباتي كه تقاضا به صورت نقدي يا ارزي باشد) كاهش تقاضا نيست و مشمول ماده نمي‌شود. 98. از طرفي اساساً مقررات آيين دادرسي مدني دلالتي بر جواز كاهش يا افزايش ارزيابي ندارد و به نظر مي رسد چنين تغييري مبناي قانوني ندارد.

صرف نظر از اينكه مقررات قانوني دلالتي بر جواز تغيير قيمت خواسته ندارد، ملاك صلاحيت، تاريخ تقديم دادخواست است و تغيير بهاي خواسته و افزايش يا كاهش قيمت خواسته در صلاحيت دادگاه نيست. دادگاه بر اساس ارزيابي اوليه

ملاك تجديدنظرخواهي در آراي دادگاه ها، مقررات حاكم در زمان صدور رأي است و بنابراين در صورتي كه خواسته از بيش از 3 ميليون ريال به 3 ميليون يا كمتر كاهش يابد و يا بالعكس، ضوابط تجديدنظرخواهي تغيير كرده است.

افزايش تقاضا اعم از افزايش مقدار همان تقاضا و يا افزودن تقاضاي جديد، تنها تا پايان جلسه اول امكان پذير است، مشروط بر اينكه تقاضاي جديد مربوط به ادعاي مطرح شده و منشأ واحدي داشته باشد.

تبصره: «مرتبط» به معناي اتصال كامل به معناي مقرر در ماده 142 قانون آيين دادرسي مدني نيست.


نكته: درج كلمه «و» نشان مي دهد كه دو شرط براي اجتماع لازم است.


 هر چند افزايش مطالبه تا پايان جلسه اول جايز است، اما بر اساس اصل مكاتبه و رعايت حق دفاع متهم، لازم است افزايش مطالبه در مهلت مقرر قانوني به متهم ابلاغ شود. عادت زنانه. در غير اين صورت افزايش تقاضا يكي از دلايل تمديد زمان است.

تبصره ـ افزايش مطالبه در صورتي معتبر است كه هزينه دادرسي و مهر وكالتنامه مربوط به آن باطل شده باشد و در غير اين صورت دادگاه مكلف است به منظور رفع عيب طبق مقررات موضوع را به دفتر مسترد نمايد. ماده 66 قانون آيين دادرسي مدني.


تمام احكامي كه در مورد افزايش تقاضا گفته شد در مورد تغيير تقاضا نيز جاري است.

نحوه مطالبه نفقه زوجه

۱۷ بازديد

نحوه مطالبه نفقه همسر

نفقه عبارت است از كليه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن، مانند مسكن، پوشاك، غذا، اثاثيه منزل، هزينه هاي پزشكي و بهداشتي و هر آنچه كه به عنوان عادت يا ضرورت براي زندگي او ضروري است. بلكه نفقه را بر اساس نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن و مطابق با آداب زمان و مكان زندگي زوجين دانسته است. مفهوم نفقه

در قوانين مختلف بر موضوع پرداخت نفقه تاكيد فراواني شده است اما با توجه به اين تاكيدات در مواردي به مرد اجازه داده شده است از پرداخت نفقه خودداري كند. صريح ترين ماده قانون مدني براي عدم دادن نفقه به زن، ماده 1108 قانون مدني است كه مي گويد هر زني بدون مانع مشروع از انجام وظايف زناشويي امتناع كند، مستحق نفقه نخواهد بود.


در اين ماده به تمكين زوجه اشاره شده است و با توجه به اين ماده مي توان گفت كه زوجه مجرد مستحق نفقه نخواهد بود اما براي استحقاق نفقه، تمكين كامل زوجه شرط است. اما سوالي كه در اين زمينه مطرح مي شود اين است كه انطباق به چه معناست؟ و در چه شرايطي نفقه به زن تعلق نمي گيرد؟


 

رابطه نفقه و تمكين

در اصطلاح عرفي و شرعي، تمكين به معناي برآوردن تمام نيازهاي شوهر و برآوردن خواسته هاي شرعي اوست، مگر در موارد بيماري و خلاف شئون اخلاقي و خلاف سلامت و روحيه.

يك زن است


يكي از موارد ديگر تسليم ماندن در خانه شوهر است. همانطور كه گفته شد زوجه در مجرد بودن مستحق نفقه نمي باشد. در عوض، تمكين كامل زوجه شرط استحقاق نفقه است، مگر اينكه در عقد شرط شده باشد كه زوجه در خانه ديگري زندگي كند. براي زندگي و دريافت نفقه.


همچنين زني كه بدون دليل و بدون رضايت شوهر از خانه خارج مي شود، حتي اگر در خانه يكي از اقوام نزديك خود مانند پدرش بماند، در چنين شرايطي مرد مي تواند از پرداخت نفقه خودداري كند.


به زني كه بدون دليل موجه از اطاعت امتناع مي ورزد، نشزه مي گويند كه به معناي نافرمان است. در اين صورت مرد علاوه بر اينكه مي تواند از نفقه امتناع كند، مي تواند زن را طلاق دهد و زن ديگري بگيرد.

 

آيا زوجه در نكاح منقطع (موقت) حق نفقه دارد؟


در عقد منقطع، شوهر ملزم به پرداخت نفقه نيست مگر اينكه شرط شده باشد يا عقد بر اساس آن جاري شده باشد.


 

نفقه زن مطلقه

نفقه زن مطلقه در مدت عده بر عهده شوهر است مگر اينكه طلاق در حال وقوع باشد، اما اگر عده ناشي از فسخ نكاح يا طلاق باشد، زن حق نفقه ندارد مگر در عده. در صورت حاملگي از شوهرش كه در اين صورت تا زمان بارداري حق دارد. نفقه خواهد داشت.


 



 


نگهداري از همسر در دوران مرگ

طبق ماده 1110 قانون مدني، در ايام فوت، مخارج زندگي زوجه از اموال اقارب كه عهده دار پرداخت نفقه هستند (در صورت عدم پرداخت) تأمين مي شود.


بر اساس اين ماده كه قبل از سال 1390 با ماده فعلي تفاوت هايي داشت و اصلاحاتي در آن صورت گرفت، زن پس از فوت شوهر نفقه مي گيرد و اگر مرد داراي مال باشد، اين نفقه از اموال اوست و در غير اين صورت اين شكل خواهد بود. از اموال اقارب كه عهده دار پرداخت نفقه هستند تامين شود.


نفقه حق زن است و قوانين ايران در اين مورد بسيار سختگيرانه است. زيرا در صورت عدم پرداخت نفقه، زن دچار عسر و حرج مي شود و دچار فساد مي شود. بنابراين مطابق ماده 1111 قانون مدني در صورت استنكاف زوج از پرداخت نفقه زوجه مي تواند به دادگاه مراجعه و شكايت كيفري و همچنين دادخواست قانوني ارائه كند كه در اين صورت دادگاه ميزان نفقه را تعيين و تعيين مي كند. شوهر را به پرداخت آن محكوم كند. طبق قانون اگر در صورت شكايت زن باز هم مرد از پرداخت نفقه امتناع كند، زن مي تواند تقاضاي طلاق كند و دادگاه شوهر را مجبور به طلاق زن مي كند.


 


نحوه طرح شكايت كيفري نفقه

زن شكايت خود را در برگه اي منظم مي نويسد و به دادگاه ارائه مي كند. در اين صورت به شكايت وي سريعا رسيدگي و مرد ملزم و محكوم به پرداخت نفقه مي شود و در صورت استنكاف مرد از پرداخت نفقه روانه زندان مي شود.


البته لازم به ذكر است كه نفقه مربوط به حال از طريق جرم كيفري قابل مطالبه و نفقه مربوط به گذشته با تقديم دادخواست قانوني قابل مطالبه مي باشد. طبق ماده 642 قانون مجازات اسلامي هر كس با داشتن تمكن مالي در صورت تمكين يا استنكاف از نفقه ساير افراد مسئول نفقه به زوجه خود نفقه ندهد دادگاه او را محكوم به نفقه خواهد كرد. حبس از سه يك ماه و يك روز تا پنج ماه. .

لغو پروانه طبابت 2

۷ بازديد

ابطال پروانه پزشكي – نتيجه دريافت زير ميز پزشك

وقتي پزشك مي‌شويد، قسم مي‌خوريد كه به اخلاق و مقررات پزشكي پايبند باشيد، اما اسكناس سبز در برخي پزشكان از اين سوگند مؤثرتر است. به طوري كه گاه هزينه هنگفتي را براي دارو مي طلبند تا بخشي از دانش خود را در علم پزشكي براي سلامت بيماران چشمي صرف كنند. در اين ميان «تعرفه» كليد واژه اي است كه اكثر مسئولان در تحليل علت اصلي اين مشكل مطرح مي كنند. به عنوان مثال، «محمد محمدي» مديركل استان تهران با تاكيد بر اينكه مشكل اصلي تعيين تعرفه مشخص از سوي پزشكان است، گفت: جدا از تعيين تعرفه پزشكي بايد سامانه اي براي شنيدن وجود داشته باشد. به مردم در جريان اعتراضات هزينه ويزيت و درمان بايد در نظر گرفته شود. شكايت از پزشكان را با 1490 در ميان بگذاريد

 وي با بيان اين مطلب از راه اندازي سامانه 1490 براي دريافت نظرات و شكايات مردم از اقدامات مختلف پزشكان به ويژه در چارچوب قيمت گذاري و تعرفه هاي پزشكي خبر داد و اظهار داشت: مردم براي اعتراض به تعرفه ها با اين خط تماس بگيرند تا آنها درخواست ها بررسي خواهد شد قانوني باشد


مشكل تعرفه ها يكي از اصلي ترين موارد تخلف است، البته جدا از اين مشكل، موسساتي هم هستند كه به صورت قارچ گونه در تخصص ديگران رشد كرده اند و هدفشان فقط كسب درآمد زياد از افرادي است كه آشنايي ندارند. تعرفه ها و تخصص هاي پزشكي.


متأسفانه مردم از حقوق خود آگاه نيستند و واقعاً نمي دانند كه تعزيرات بر اساس قوانين موجود مي تواند با تخلفات پزشكي برخورد كند. مثلا اگر بيمارستاني بيمه نمي پذيرد تخلف است يا وقتي درمانگاه ها مسئول فني ندارند تخلفي رخ داده و بايد گزارش شود.


 

دريافت ميز پزشك عواقب قانوني دارد

بايد اين واقعيت را بپذيريم كه دريافت زيرميز پزشك تبعات قانوني دارد و بيمار نيز حق شكايت از اين پزشكان را به سازمان نظام پزشكي دارد. متأسفانه درآمدهاي زير ميزي پزشكان به موضوع پيچيده اي تبديل شده است كه يافتن راه حل براي آن دشوار است.


اين پديده شوم در كشور افزايش چشمگيري داشته و باعث شده بيماران زيادي درگير اين اقدام ناپسند شوند. زيرا وظيفه برخورد با پزشكان متخلف بر عهده اين سازمان است و نظام پزشكي موظف است با اين پديده شوم برخورد جدي كند.


 

 

ضعف نظام پزشكي در برخورد با افراد زير ميزي

 در سازمان نظام پزشكي شورايي به نام «شوراي رسيدگي به تخلفات پزشكان» وجود دارد. اين شورا كه دادگاه رسيدگي به تخلفات پزشكان در سازمان نظام پزشكي است، متشكل از پزشك، قاضي و نماينده شبكه بهداشت و درمان است و مي تواند به تخلفات پزشكان رسيدگي كند. و در نهايت حكم صادر كند.


بيمار مي تواند بابت دريافت هاي نامتعارف به سازمان نظام پزشكي شكايت كند، اما آنچه به اين مشكلات دامن زده، عملكرد ضعيف سازمان نظام پزشكي در برخورد با اين نوع پزشكان و برخورد شفاف و جدي با اين مردم است. نكن


عضورئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس همچنين يادآور شد: در برخورد با پزشكان متخلف لغو پروانه كار يا استفاده از مجازات هاي تكميلي و تكميلي از جمله راهكارهايي است كه مي توان براي برخورد قاطع با پزشكان متخلف استفاده كرد. پزشكان متخلف


 


 

"زير ميز"؛ قصور پزشكي خلاف سوگند پزشكي است

پزشكان در آغاز طبابت از سوگند بقراط به عنوان پايبندي به اصول و اخلاق پزشكي ياد مي كنند و متعهد مي شوند كه از اصول، اخلاق، مقررات و علم پزشكي در راه دانش و علم پزشكي براي خدمت به جامعه انساني و كرامت انساني استفاده كنند.

لغو پروانه طبابت

۱۹ بازديد

با وجود اينكه پزشك با نام حكيم كارنامه درخشاني در بين مردم دارد، اما متاسفانه پديده ناخوشايندي به نام «زير ميز» مانند سرطان جان برخي از پزشكان را گرفته كه قداست و اخلاق پزشكي را از بين مي برد.

بخش بهداشت بسيار مهم است و وزارت مربوطه بايد به اين معضل به مثابه فساد و بيماري نگاه كند و براي حل آن گام هاي اساسي بردارد. با طرح اين سوال كه مسئوليت پزشك در قبال بيمار چيست و اين مسئوليت چيست؟ مسئوليت پزشكي عبارت است از مسئوليت قضايي، حقوقي، حقوقي و كيفري پزشك يا ارائه دهنده خدمات پزشكي در قبال بيمار يا دريافت كننده خدمات پزشكي در رابطه با هرگونه قصور و خطا اعم از عمدي يا غيرعمدي در درمان يا اقدامات پزشكي و افشاي موارد اسرار و اطلاعات پزشكي صبور.

با يادآوري اينكه مسئوليت پزشكي يكي از موضوعات اخلاق حرفه اي پزشكي است كه در حقوق پزشكي قابل طرح است، اين موضوع در روابط پزشك و بيمار مطرح مي شود.d تمام كارهايي كه پزشك براي معالجه بيمار انجام مي دهد.

با اشاره به نگرش حقوقي در مورد رابطه پزشك و بيمار گفت: اين رابطه قراردادي است بين اين دو و بر اساس اين رابطه حقوقي، پزشك به عنوان يكي از طرفين فعال اين رابطه در مقابل خدمات علمي خود كه سودآور يا سودآور است. ، طبق قراردادي كه به دست او مي رسد، موظف به انجام وظايفي است كه در قانون مسئوليت ناميده مي شود.

بنابراين منظور از «مسئوليت» معناي حقوقي اين كلمه است كه آثار و پيامدهاي حقوقي دارد. احمدي نژاد خاطرنشان كرد: بر اساس اين اصل، پزشك در حيطه تخصصي خود و به اندازه توانمندي ها و توانايي هاي علمي خود، با توجه به قوانين و نظام حقوقي موجود، وظيفه دارد حداكثر توجه و دقت را در حفظ اسرار اين امر داشته باشد. رابطه و آشكار نكردن آنها در معالجه و معالجه بيمار. در حد توان و منطق خود اين كار را انجام دهيد.

 بنابراين هرگونه «خطا و سهل انگاري» از جانب پزشك موجب مسئوليت و جبران خسارت قانوني و كيفري خواهد شد. به گفته احمدي نژاد، زماني كه بيمار و پزشك با يكديگر رابطه حقوقي برقرار مي كنند، پزشك حوزه درمان و درمان و انجام يا ترك اقدامات درماني داراي مسئوليت قانوني و قانوني است و در صورت سهل انگاري يا اشتباه، پزشك از قانوني آگاه خواهد شد. و مسئوليت كيفري بسته به مورد.

در اين ميان، حدود و حدود مسئوليت پزشكي، اصول تحقق و شرايط و ضوابط وقوع مسئوليت قضايي و مواردي از اين دست، تحت عنوان «مسئوليت پزشكي» در حوزه حقوق پزشكي مطرح مي شود كه بر اساس آن، پزشك نبايد شروع به درمان يا معالجه بيمار كند تا دريافت مبلغ يا مبالغي فراتر از تعرفه پزشكي يا توافق بين آن دو در چارچوب قانون به تعويق بيفتد. ضمن تشريح علت افزايش زيرميزي در بين برخي از پزشكان و پزشكان، با طرح اين سوال كه سازوكار قانوني رسيدگي و بررسي اين موارد چگونه است؟ طبق قانون براي حوزه سلامت تعرفه اي در نظر گرفته شده كه بر اساس آن پزشكان بايد خدمات ارائه كنند و اگر پزشك نسبت به ميزان تعرفه اعتراض و اعتراض دارد نبايد از بيمار مبلغي دريافت كند زيرا اين امر خلاف قانون جمهوري اسلامي ايران است. و حرام است.

 

 

"قبول مال غير قانوني"؛ عنوان كلاهبرداري پزشكان

از نظر حقوقي، اقدام زير ميزي پزشك را مي توان تحت عنوان «دريافت وجه غيرقانوني» مطرح كرد: اين جرم كلاهبرداري محسوب مي شود و مرتكب به حبس از 1 تا 7 سال محكوم مي شود.


وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي با سازوكار ديگري با اين جرم برخورد مي كند و زماني كه موردي از تخلفات پزشكان گزارش مي شود از طريق كميسيون ماده 11 در حوزه درمان و بر اساس مقررات رسيدگي مي شود و ميزان وجوه دريافتي مازاد بر تعرفه از بيمار به وي عودت داده مي شود. وظيفه نظام پزشكي رسيدگي به اختلاف پزشك و بيمار است.


هرگاه شهروندي از پزشك در سازمان نظام پزشكي شكايت كند، سازمان مذكور در دادسراي نظام پزشكي با پزشك متخلف برخورد مي كند و مانند ساير تخلفات با متخلفان برخورد مي كند.


دليل اصلي گسترش پديده زير ميزي بين بيمار و پزشك را مي توان غيرواقعي بودن تعرفه درمان از نگاه مسئولان سازمان نظام پزشكي دانست. 


مطمئناً رويكرد يك طرفه و تهاجمي به پزشكان متخلف هميشه كارساز نيست. اين حقوقدان همچنين 3 سازوكار قانوني را براي برخورد قانوني با پزشكان زير ميزي تعريف كرد كه عبارتند از مراجعه به دادسراي عمومي و انقلاب و شكايت كيفري، مراجعه به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و شكايت از پزشك متخلف در ماده. 11 كميسيون و مراجعه به سازمان نظام پزشكي و شكايات در دادگاه آن است.

نحوه اجراي قصاص

۱۴ بازديد

نكات مهم اجراي انتقام

 در اجراي انتقام، اجازه رهبر يا نماينده او لازم است.

استيحان از جايگاه پيشرو در اجراي قصاص، نظارت بر صحت اجرا و رعايت حقوق صاحب حق قصاص و ساير جهات دعوي است و مراسم استيحان نبايد مانع از امكان قصاص شود. صاحب حق قصاص و سلب حق او.

اجراي قصاص و نظارت در آن حق ولي و بزه ديده است كه در صورت فوت آنها اين حق به ورثه آنها منتقل مي شود و بايد پس از درخواست رهبري از طريق واحد اجراي احكام كيفري مربوط انجام شود.

اگر صاحب حق قصاص خلاف مقررات عمل كند به تعزير مقرر در كتاب پنجم تعزيرات محكوم مي شود.

هيچكس جز مجني عليه يا ولي او حق قصاص مرتكب را ندارد و اگر كسي بدون اذن او قصاص كند مستحق قصاص است.

در هر حق قصاصي، هر يك از صاحبان آن مستقلاً حق قصاص دارند، اما هيچ يك نبايد در مقام استيفاي حق، حقوق ديگران را از بين ببرد. سهم ديگران است.

در هر حق قصاصي، اگر برخي از صاحبان آن مطالبه ديه كنند يا قصاص مجرم را بخشيده باشند، شخص خواهان قصاص بايد در صورت گذشت، ابتدا سهم ديگري از ديه را به مرتكب و در صورتي كه درخواست ديه كرده است، به خود آنها بپردازد. .

در هر حق قصاصي، اگر برخي از مالكان غايب باشند و مدت غيبت آنها كوتاه باشد، حكم به حضور غيبت كننده موكول مي شود و اگر غيبت طولاني باشد يا اميدي به بازگشت آنها نباشد، مقام رهبري به عنوان قيم غايب به جاي آنها تصميم مي گيرد. اگر زمان بازگشت مشخص نباشد، رهبر پس از مدت كوتاهي و قبل از طولاني شدن زمان غيبت براي آنها تصميم مي گيرد. حق قصاص براي غايبان محفوظ است و در صورت خواهان قصاص پس از حضور بايد ابتدا قسمت ديه كساني را كه گذشت كرده يا با مرتكب مصالحه كرده اند و سپس قصاص كنند.

اگر مرتكب عمداً به ديگري جنايت كند و ديه مقتول بيشتر از ديه مقتول باشد، مانند اينكه زن مسلمان مرد مسلماني را بكشد، صاحب حق قصاص نمي تواند علاوه بر قصاص، تفاوت قصاص را نيز مطالبه كند.

در مواردي كه حق قصاص ثابت شده باشد، چنانچه ديه جرمي كه به مجني عليه وارد شده كمتر از مبلغي باشد كه به مرتكب مي‌رسد، صاحب حق قصاص در صورتي مي‌تواند قصاص را اجرا كند. و اجراي قصاص بدون پرداخت آن جايز نيست و در صورت مخالفت و گرفتن قصاص، علاوه بر وجوب پرداخت ديه فاضل، به مجازات مقرر در كتاب پنجم «تعزيرات» محكوم مي شود.

در مواردي كه صاحب حق قصاص بايد قسمتي از ديه را به ساير صاحبان حق قصاص بپردازد، پرداخت بايد قبل از قصاص انجام شود و در صورت تضييع صاحب حق قصاص، به علاوه. به اداي قصاص مذكور، مجازات مقرر در كتاب پنجم «تعزيرات» محكوم است.

در مواردي كه جنايت مخل نظم و امنيت عمومي يا جريحه دار شدن عواطف عمومي و مصلحت در اجراي قصاص باشد ولي مدعي توانايي پرداخت اجرت المثل يا ساير سهام صاحبان حق قصاص را نداشته باشد با درخواست با تاييد دادستان و تاييد رياست قوه قضائيه مبلغ مذكور از بيت المال پرداخت مي شود.

در مواردي كه به قصاص محكوم مي شود در زندان است و صاحب حق قصاص مرتكب را بدون عذر موجه يا به دليل ناتواني در پرداخت ديه در وضعيت نامشخصي رها مي كند و يا در انتظار بلوغ يا بلوغ اوست. ، يا قرباني متهم با شكايت. محكوم به اين امر، دادگاه صادركننده رأي، مهلت مناسبي را معين و صاحب حق قصاص را اعلام مي‌كند تا در مهلت مقرر نسبت به گذشت، سازش يا اجراي قصاص اقدام نمايد. در صورتي كه در اين مدت اقدام نكند دادگاه مي تواند پس از تعيين تعزير طبق كتاب پنجم تعزيرات و گذراندن مدت آن با اخذ تأمين مناسب و تأييد رئيس حوزه قضايي و رئيس كل دادگستري. ولايت تا تعيين تكليف از سوي صاحب حق قصاص، مرتكب را آزاد كند.

در مواردي كه پرداخت فاضل ديه ضروري باشد، چنانچه متضرر يا صاحب حق قصاص از مرتكب مطالبه داشته باشد، ادعاي مذكور با رضايت مالك حتي بدون رضايت مالك، فاضل ديه محسوب مي شود. پرپهتراتور

ديه يا سهمي كه شركا از ديه جنايت پرداخته اند متعلق به شخص مورد قصاص است و او مي تواند آن را به صاحب حق انتقام جويي يا شركاي او بدهد يا هر نوع مالكيت ديگري در آن بگيرد، اما اگر آن را دريافت كرده است و هيچ انتقامي گرفته نمي شود. او بايد آن را برگرداند.

جلوگيري از جعل

۲۶ بازديد

جلوگيري از جعل

وي در خصوص تحقيق و تفحص از سازمان ثبت اسناد و املاك كشور گفت: ما هميشه گفته ايم كه آمادگي كامل داريم و از رسيدگي استقبال مي كنيم. وي افزود: سازمان ثبت اسناد و املاك يك سازمان اداري صد ساله است و در حال حاضر دست اندركاران و كارشناسان معتقدند تحولات عظيمي در اين سازمان رخ داده است.

وي در پاسخ به اين سوال كه چرا مي خواستيد در بحث تحقيق و تفحصي كه سال گذشته توسط سازمان ثبت اسناد و املاك كشور انجام شد، رسانه اي نشود؟ قضايي و اصل 90 اما چون خودم قاضي هستم معتقدم در برخي موضوعات خاص بايد بررسي درستي انجام شود و قبل از رسانه اي شدن موضوع نبايد عجولانه قضاوت كرد.

معاون قوه قضائيه همچنين با بيان اينكه رويه هاي غلطي در سازمان اسناد و املاك كشور وجود داشت كه بايد تغيير مي كرد، تصريح كرد: متأسفانه برخي در مقابل اين تغييرات مقاومت كردند.

تويسركاني اضافه كرد: به عنوان مثال همين يك سال پيش كه مي خواستيم سامانه هاي سنتي ثبت احوال را به سامانه هاي الكترونيكي تبديل كنيم، پيش بيني ها اين بود كه چون منافع عده اي به خطر مي افتد قطعاً شاهد اختلال و مقاومت در برابر اين تغييرات خواهند بود. .

وي با اشاره به اينكه يكي از دغدغه هاي ما بعد از انقلاب اين بود كه نظام اداري ما بر اساس روش صحيح نيست، گفت: متاسفانه هنوز بروكراسي و روش هاي نادرست زيادي وجود دارد و تقريباً در همه برنامه ها توسعه و اصلاح است. ساختارهاي اداري و افزايش بهره وري از عناصر ضروري است. بوده، اما هنوز اتفاق مهمي نيفتاده است.

 

ارائه 45 ميليون خدمت به مردم در سال 92

رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور نيز با بيان اينكه در سال 92 بيش از 45 ميليون خدمت به مردم ارائه كرديم، ادامه داد: در گذشته براي دريافت هر خدمت حداقل سه بار به سازمان مراجعه مي كردند. و اين گاهي منجر به فساد مي شد. بوده؛ علاوه بر اين، هزينه هاي زيادي براي مردم به همراه داشت، اما سعي كرديم پيشخوان خدمات را به منازل مردم منتقل كنيم و مراجعات را كاهش دهيم.

تويسركاني يادآور شد: البته از آنجايي كه دامنه خدمات در سازمان ثبت اسناد و املاك كشور گسترده است، ايجاد تغييرات با شرايط بسيار سختي همراه بود. وي همچنين در پاسخ به اين سوال كه «شما سال گذشته سردفتران را عزل كرديد و اين باعث جنجال شد، چرا آنها را به قانون مربوط به سال 54 ارجاع داديد در حالي كه مدعي تحول هستيد؟»

وي گفت: قانون دفاتر اسناد رسمي در سال 54 تصويب شد، قبل از انقلاب تفكيك قوا وجود نداشت و اختيارات قوه قضائيه به وزير دادگستري محول شد اما پس از انقلاب، اختيارات قضايي به رئيس قوه قضاييه واگذار شد. ، كه شامل اختيارات دفاتر اسناد رسمي مي شد. رسمي بود.

رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور تصريح كرد: روابط ما با كميسيون اصل 90 بسيار خوب و صميمانه است و اين كميسيون بارها از عملكرد سازمان ثبت تمجيد كرده است، هرچند گاهي شبهه هايي وجود داشت كه ما ارائه كرده ايم. توضيحات، در حالي كه همين رابطه با دفاتر اسناد رسمي خوب است. و ما رابطه نزديكي داريم.

معاون قوه قضائيه همچنين با اشاره به نارضايتي برخي از سردفتران در سال گذشته تصريح كرد: درست است كه سال گذشته با اجراي ثبت نام آني كه از پنجم شهريور ماه آغاز شد، شاهد نارضايتي هايي از سوي دفاتر اسناد رسمي بوديم و برخي از آنها به صورت جدي مواجه شدند. در مقابل اين اما اين اقدام آنقدر خوب و موثر بود كه سردفتران به مرور متوجه اين موضوع شدند.

وي با اشاره به اينكه در ثبت آني اقدامات خوبي انجام داده ايم و مقاومت كرديم تا كار ادامه پيدا كند و شاهد كاهش مراجعات باشيم، گفت: يكي از اقدامات موثر ثبت آني حذف اوراق بهادار و رويه هاي سنتي و دستي بود. كه با اجراي ثبت نام فوري ما اجرا شد. نتايج خوبي ديديم. وي با بيان اينكه امروز در زمينه ثبت شركت ها نيز اقدامات خوبي انجام داديم و در راستاي ثبت شركت ها 150 هزار پيام كوتاه در رابطه با روند كاري خود به كارگزين ها ارسال كرديم و ارتقاي خوبي در اين زمينه داشتيم، تاكيد كرد: تاثيرگذاري كه داشتيم. طرح كاداستر بايد ارائه شود كه با جديت آن را دنبال مي كنيم اما براي اجراي آن نياز به اعتبار داريم.

وي همچنين با اشاره به اينكه امروز در حال اجراي اسناد مالكيت در محدوده شهرها و روستاها در قالب كاداستر هستيم اظهار داشت: اميدواريم اين طرح ادامه داشته باشد. وي در خصوص ثبت اختراع نيز خاطرنشان كرد: ما در سيستم ثبت اختراع خود پيشرفت خوبي داشته ايم و همگام با كشورهاي پيشرفته هستيم. در مورد علامت تجاري، ما را يكي از شاخص هايي مي دانند كه تحولات زيادي را پشت سر گذاشته است.

 

 

واريز سالانه 1000 ميليارد از ثبت نامسازمان به خزانه

در ادامه اين گفتگو رئيس سازمان ثبت اسناد و املاك كشور اظهار داشت: سالانه بيش از يك هزار ميليارد از درآمد سازمان ثبت به خزانه واريز مي شود كه 42 درصد آن به هلال احمر مي رسد. سازمان و 8 درصد به شهرداري ها. در حالي كه معتقديم بخشي از اين مبلغ بايد صرف بهبود زيرساخت هاي سازمان ثبت اسناد و املاك كشور شود.

 

 

 

 

 

مقررات اسناد تجاري

۱۸ بازديد

مزاياي اسناد تجاري

1- مسئوليت تضامني امضاكنندگان آنها


2- مرور زمان هاي اختصاصي


3- قابليت درخواست


4- امتياز در تأمين مطالبه بدون واريز ضرر احتمالي آن به طرف


5- مسئوليت كيفري چك


6- اعتبار اسناد تجاري نزد بانكها و اشخاص حقيقي


در واقع اسناد تجاري در معناي عام همه اسنادي هستند كه در معاملات روزانه بين تجار مبادله مي شود. اما اسناد تجاري به معناي خاص عبارتند از چك و سفته و برات كه در قانون تجارت آمده است. اين اسناد با توجه به مزايايي كه در تجارت دارند داراي مقررات خاصي هستند و قانونگذار نسبت به ساير اسناد امتيازات ويژه اي براي آنها قائل شده است.


 


 


براي شما

برات سندي است كه به موجب آن شخصي به شخص ديگري دستور مي دهد تا مبلغ معيني را در مدت معين به شخص ثالث بپردازد، يا از طريق حواله خود يا از طريق وجه حامل در منظر يا قول معين. در قانون تجارت، شخصي كه بارنامه براي او صادر مي شود، يعني بايد بارنامه را بپردازد، محكوم نمي شود.


سفته علاوه بر امضا يا مهر سفته بايد داراي شرايط زير باشد:


 در حال حاضر كلمه براي شما در ورق

تاريخ (روز ماه سال)

نام شخصي كه بايد صورتحساب را پرداخت كند

تعيين منبع قبض

تاريخ پرداخت قبض

محل پرداخت تسعير اعم از محل سكونت محالعلي يا محل ديگر.

نام شخصي كه به شما پول نقد يا حواله پرداخت كرده است.

 با مشخص كردن اينكه نفر اول يا دوم نفر سوم يا چهارم به آخرين نفر باشد.

در صورتي كه سفته شامل يكي از شرايط اساسي نباشد، مشمول مقررات سفته تجاري نخواهد بود، مگر عبارت سفته بر روي آن. قبول برات يا قبض (عدم قبول) براي مختار محال است. در هر صورت موظف است به محض ارائه يا ظرف 24 ساعت برات را قبول يا رد كند در غير اين صورت دارنده برات مي تواند اعتراض كند. پيش‌فرض بايد از طريق نامه تأييدي كه به عنوان اعتراض به پيش‌فرض شناخته مي‌شود، انجام شود.

در صورت عدم تعهد طرف مقابل در قبال برات، دارنده برات مي تواند از صادركننده برات و ظهرنويسان، ضامن تاديه برات را در موعد مقرر يا تاديه برات درخواست كند. برات را فوراً علاوه بر هزينه هاي اعتراض نامه و... انجام مي دهد همچنين امكان پذيرفتن سفته توسط شخص ثالث به نام سفته دهنده يا يكي از ظهرنويسان وجود دارد ضمن اينكه حقوق. سفته در مقابل ظهرنويس و سفته محفوظ است و در هر حال در صورت قبول سفته، پرداخت به موقع آن غيرممكن است.

قول قبض: سررسيد صورتحساب ممكن است به چند صورت باشد:


1- برات بايد در رؤيت باشد كه در اين صورت بدون قول محسوب مي شود.


2- برات ممكن است يك يا چند روز يا يك يا چند ماه پس از رويت وعده داده شود كه در اين صورت موعد برات بر اساس تاريخ قبولي يا تاريخ اعتراض نكول نامه تعيين مي شود.


3- سفته ممكن است يك يا چند روز يا چند ماه از تاريخ سفته باشد.


4- پرداخت ممكن است به روز معيني موكول شود.


 


انتقال برات: انتقال برات با ظهرنويسي يا ثبت انجام مي شود كه ظهرنويسي به دو صورت است; يا ظهرنويسي به نام شخص معين كه در اين صورت نام امضا شده شخصي كه برات به او منتقل مي شود در پشت صورتحساب نوشته مي شود. ظهرنويسي ممكن است به ارز حامل انجام شود و در اين صورت انتقال دهنده فقط برات را امضا مي كند و سند به ارز حامل صادر مي شود.


 


ظهر نويسي يا عدم انتقال: ظهرنويس مي تواند ظهر نويسي ديگري را ممنوع كند، در اين صورت اگر دارنده برات آن را ظهرنويسي كرده و آن را به اشخاص ديگر منتقل كند، ظهرنويسي كه ظهر نويسي را ممنوع كرده است مسئوليت تضامني در قبال ظهرنويس هاي بعدي ندارد.


 


مسئوليت تضامني: سفته دهنده و پذيرنده سفته و ظهرنويس ها در قبال دارنده سفته مسئوليت تضامني دارند. بر اساس سفته، دارنده سفته بايد ابتدا به طرف مقابل كه سفته را قبول كرده مراجعه كند، در صورت عدم پرداخت از سوي وي و اعتراض يا در صورت نكول از سوي وي و اعتراض به نكول، مي تواند از هر يك درخواست كند. از آنها به صورت جداگانه يا به چند نفر يا همه آنها با هم مراجعه كنيد. دارنده برات ابتدا بايد در دايره درخواست مستقر در مجتمع هاي قضايي درخواست عدم پرداخت نمايد.


 


ضامن برات: صادركننده برات يا ظهرنويس ها مي توانند براي اطمينان دارنده برات ضامن معرفي كنند.تبادل. اين ضمانت ممكن است در يك برگه جداگانه يا در خود برات باشد. در صورتي كه اين قبض پذيرفته شده متقابل نباشد يا پرداخت آن وصول نشود، ضامن بايد مسئول ضمانت خود باشد.


 


حقوق و تكاليف دارنده برات: دارنده برات براي استيفاي حقوق خود داراي وظايف زير است:


1- تكليف قبولي: دارنده برات بايد برات را بپردازد يا قبول كند در صرافي كه وجوه آن بايد عيناً (فوراً) و يا به وعده رويت (مهم نيست) پرداخت شود. اگر برات در ايران يا خارج از كشور صادر شده باشد) در مدت يك سال از تاريخ خود مطالبه نكنيد.


تبصره 1: عدم انجام اين تكليف تضميني است كه سردفتر ديگر حق رجوع به ظهرنويس ها و سفته صادر كننده برات را كه برات را به شخص ثالث (يعني محل تضمين كرده است) نخواهد داشت. برات). در صورتي كه هدف خاصي براي اخذ قبولي در برات در نظر گرفته شده باشد، دارنده برات موظف است در همان مدت نسبت به اخذ قبولي اقدام نمايد.


تبصره 2: ضمانت تخلف از اين تكليف اين است كه دارنده برات حق رجوع به ظهرنويس ها و صادركننده برات را نخواهد داشت كه مبلغ برات را به ذمه ارسال كرده است. طرف مقابل


تبصره 3: اين احكام در مورد ايجاب قبول و تاديه در مورد تسعيرهايي كه در ايران عيادت يا با وعده رؤيت صادر مي شود و بايد در خارج از كشور پرداخت شود نيز جاري است.