
فرق بين طلاق و فسخ
معناي حقوقي طلاق، انحلال عقد نكاح دائم با رعايت تشريفات خاص طلاق است. عقد منحل و رابطه زناشويي به سه صورت منحل مي شود: 1- طلاق 2- فسخ نكاح 3- فسخ نكاح تعاريف طلاق - فسخ نكاح - فسخ نكاح.
1- طلاق:
طبق قانون، شوهر در تمام موارد و زوجه فقط در موارد خاص كه در قانون مقرر شده ميتواند به دادگاه خانواده مراجعه و تقاضاي طلاق كند.
2- فسخ نكاح:
يكسري عيوب وجود دارد كه اگر در هر زن يا مردي وجود داشته باشد باعث فسخ عقد و قطع رابطه زوجيت مي شود. از جمله اين عيوب مي توان به عجز در مرد و جذام در زن اشاره كرد كه موجب زمين خوردن او و فسخ يكي از طرفين مي شود.
البته زن و مرد در صورتي مي توانند از اين حق استفاده كنند كه قبل از انعقاد عقد از وجود اين عيوب آگاهي نداشته باشند و در غير اين صورت هيچ يك نمي توانند از اين عيوب عليه ديگري استفاده كرده و عقد را فسخ كنند. لغو از جمله اين عيب ها مي توان به جنون اشاره كرد كه اگر جنون زودگذر نباشد، حتي اگر دائمي يا ادواري باشد، يكي از عوامل فسخ نكاح است.
البته تفاوت زن و مرد در مورد عيب جنون اين است كه اگر زن حتي بعد از عقد از جنون مرد آگاه شود مي تواند از حق فسخ خود استفاده كند اما مرد اين حق را ندارد.
اجراي حق فسخ فوري است. يعني به محض اينكه يكي از زوجين متوجه تقصير طرف مقابل شد، بايد حق فسخ خود را درخواست و اجرا كند، در غير اين صورت اين حق از بين مي رود و ديگر نمي تواند عقد را فسخ كند. البته عرف و عادت تعيين كننده فوريت حق فسخ است.
3- مدت:
اختصاص به عقد موقت دارد و مرد مي تواند هر زمان كه بخواهد باقيمانده عقد موقت را به زن بدهد يا اصطلاحاً اين مدت را بگذراند.
گاهي عقد بدون اقدام طرفين فسخ مي شود، مثلاً در صورت فوت يكي از طرفين، يا در مواردي كه بعد از ازدواج بدون اينكه هيچ يك از طرفين عقد را فسخ كنند، عقد خود به خود منحل مي شود و زن و شوهر همديگر را حرام مي كنند، درست مثل وقتي كه زن يا مرد از اسلام خارج شوند.
تفاوت طلاق و فسخ نكاح
از نظر آيدا هم فسخ و هم طلاق شبيه هم هستند و هر دو يدايي دارند. اما آنها در بسياري از موارد متفاوت هستند كه عبارتند از:
1- براي اجراي صيغه طلاق، در صورتي كه اين تشريفات فسخ نشود، تشريفات و اظهارات خاصي لازم است.
2- طلاق مستلزم شهادت دو مرد عادل است، اما فسخ چنين نيست.
3- اگر طلاق قبل از عقد واقع شود، زن مستحق نصف مهريه است، در حالي كه در صورت فسخ، اصلاً مهريه اي به زن تعلق نمي گيرد.
الف) طلاق دهنده شوهر است
ب) منظور از طلاق، زن است
ج) صيغه طلاق كه عبارت است از طلاق با عبارات خاص
د) دو مرد عادل براي شهادت
نكته: صيغه طلاق بايد به گونه اي بيان شود كه هر دو شاهد مرد همزمان آن را بشنوند و هر طلاق به صيغه جداگانه خود نياز دارد، يعني با خواندن يك صيغه نمي توان طلاق هاي متعدد را انجام داد.
تبصره: در صورتي كه طلاق به تقاضاي زوجه انجام شده و حكم طلاق صادر شده باشد ولي زوج براي اجراي حكم در دفترخانه حاضر نشده باشد، اداره ثبت مراتب را به دادگاه اعلام مي كند و نماينده دادگاه در دفترخانه حاضر مي شود. اداره ثبت به نمايندگي از مرد. حكم طلاق را صادر مي كند.
اما مردي كه مي خواهد زنش را طلاق دهد بايد چهار ويژگي داشته باشد:
1- بايد بالغ باشد و نيازي به بزرگ شدن نباشد زيرا طلاق امري غير مالي است و نيازي به بزرگ شدن نيست.
2- ثانياً طلاق دهنده بايد عاقل باشد و در مورد مرد مجنون ولي قانوني مرد با تأييد دادستان اين كار را انجام مي دهد تا مصلحت او رعايت شود.
3- طلاق دهنده بايد قصد طلاق را داشته باشد يعني از وقوع طلاق آگاه باشد.
4- چهارمين ويژگي اين است كه طلاق دهنده بايد آزاد باشد و صيغه طلاق را آزادانه صادر كند، پس كسي كه مجبور به طلاق مي شود يا اكراه دارد يا به آن تهديد مي شود، حكم طلاقي كه صادر مي كند صحيح نيست.
طلاق راجي و بين
طلاق قهقرايي
در طلاق رجعي، شوهر در مدتي كه مختار است يا خير، حق تجديدنظرخواهي دارد. ارجاع تشريفات خاصي ندارد و با هر اظهار و عملي كه دال بر ارجاع باشد انجام مي شود. مرد نميتواند اين حق را اسقاط كند يا از بين ببردانعقاد قرارداد و زن موظف است در صورت استناد مرد به او عمل كند.
طلاق باين
در طلاق متقابل مرد در ايام عده حق رجوع ندارد و انواع طلاق به شرح زير است:
1- طلاقي كه قبل از برقراري رابطه زناشويي انجام شود.
2- طلاق دادن زن يائسه.
3- طلاق خل و مبارك; در طلاق، زن به دليل تنفر از شوهرش طلاق مي گيرد، او پول را به او مي دهد و او را در حضور مرد طلاق مي دهد.
4- طلاق سوم پس از دو بار واخواهي.