تعريف، ويژگي ها و قواعد خسارت ناشي از عدم النفع

۸ بازديد

تعريف، خصوصيات و قواعد خسارت ناشي از عدم انتفاع

آسيبي كه به شخص وارد مي شود ممكن است مادي يا معنوي باشد. خسارت مادي را نيز مي توان به دو قسم تقسيم كرد: 1- تلف شدن مال موجود يا ضرر مثبت. ۲- تقويت منفعت يا ضرر منفي كه همان عدم النفع است. در نظام حقوقي ايران، خسارت زماني قابل مطالبه است كه وقوع آن قطعي و ضرر آن قطعي باشد، مگر اينكه طرفين در مورد مجازات يا شرط تعهد در قرارداد توافق كرده باشند. زيان ناشي از اتلاف سود يا زيان احتمالي، اگرچه طبق قاعده كلي قابل مطالبه نيست، اما در شرايطي ممكن است امكان وصول آن را توجيه كرد. تعريف قانوني از دست دادن سود

عدم سود به معناي جلوگيري از وجود منفعتي است كه حاصل شده است. به عنوان مثال، بازداشت غيرقانوني يك فرد شاغل مي تواند باعث محروميت او از دستمزد شود. گاهي فقدان منفعت ضرر محسوب مي شود.

در اين صورت به معناي محروم ماندن از منفعتي است كه طبق روال عادي امور و اوضاع و احوال، انتظار دريافت آن منفعت تقريباً قطعي است.

 

 

انواع موسسات غيرانتفاعي

غير انتفاعي شامل غير انتفاعي خريدار و خريدار بالقوه است.

 

 

عدم علاقه خريدار

منظور از بين رفتن منفعتي است كه اگر فعل معين نبود، آن منفعت به زيان ديده مي رسيد و در واقع فعل مذكور موجب نرسيدن منفعت شده است. به عنوان مثال، شخصي در خيابان روبروي يك پاركينگ مانع خروج يك ماشين كرايه اي مي شود. به اين ترتيب اين فرد از منفعتي كه صاحب خودرو مي برد جلوگيري كرده است.


 

 

عدم سود احتمالي

اين اتلاف منفعتي است كه اگر عمل معين نبود، احتمال عايد طرف مي رفت. مثلاً توزيع كننده روزنامه روزنامه حاوي آگهي مزايده املاك را به مشترك آن روزنامه تحويل نمي دهد و در مزايده شركت نمي كند. مشترك روزنامه پس از اطلاع از اين موضوع عليه توزيع كننده شكايت مي كند و خسارت وارده به او را از او مطالبه مي كند زيرا در صورت تحويل روزنامه در مزايده اعلام شده شركت مي كرد و برنده مي شد و مبلغي را به عنوان دريافت مي كرد. از آن سود ببريد استفاده شده. اين در حالي است كه چون توزيع كننده روزنامه را به موقع تحويل نداده است، بايد زيان اين غيرانتفاعي را به مشترك پرداخت كند. در اين مثال چون شركت در مزايده و برنده شدن قطعي نيست، عدم انتفاع محتمل بوده و قابل ادعا نيست.

 

 

وجوب رابطه سببيت بين فعل و عدم ظهور منفعت

در اين كه آيا مي توان عدم ربا را مطالبه كرد يا نه، محل بحث، عدم منفعت تحصيل كننده است; زيرا در اينكه عدم النفع احتمالي قابل مطالبه نيست اختلافي نيست. در ادعاي عدم النفع بايد بين فعل و عدم ظهور منفعت رابطه سببيت وجود داشته باشد; زيرا ممكن است اتفاق بيفتد، اما باعث از بين رفتن فايده نمي شود.

 

 

قاعده بي ضرر دليلي بر ادعاي عدم انتفاع است

بر اساس قاعده لاضرر «لاضرر لاضرار في الاسلام» (در اسلام حكمي كه موجب ضرر و زيان نباشد) اين حكم در شرع مقرر شده است كه شخصي از حق مالكيت خود با قصد سوء استفاده كند. اين قاعده از فقه به ماده 132 قانون مدني منتقل شده است كه مي گويد: هيچكس نمي تواند در مال خود كه متضمن ضرر به همسايه باشد تصرف كند مگر در تصرفي كه متعارف و براي رفع نياز باشد. يا جبران ضرر خود

بر اساس اين ماده، تصرف مالك در ملك و به طور كلي در ملك خود در شرايط زير ممنوع است:

1- تصرفي كه منفعتي براي مالك نداشته و او عمداً در مال خود به ضرر ديگران تصرف كرده باشد.

2- تصرفي كه در آن مالك از آن تصرف منتفع مي شود ولي عمداً راهي را براي كسب آن منفعت انتخاب مي كند كه موجب ضرر ديگران مي شود. حتي اگر مي توانست از راه ديگري بدون آسيب رساندن به ديگران از همان منفعت بهره مند شود.

3- تصرف بي مورد در مال خود، اگر چه به قصد ضرر رساندن به ديگران نباشد، حرام است هر چند موجب ضرر ديگران شود.

 تعريف ضرر

ضايعه مرگ چيزي است كه انسان دارد. خواه روح باشد يا مال يا جواهر. در تعريفي ديگر آمده است: ضرر معمولاً عبارت است از عيب چيزي از شئون انسان پس از آن كه وجود داشته باشد يا در آينده نزديك ظاهر شود، به طوري كه عرف آن را موجود مي داند.

جلوگيري از وجود منفعتي كه لازمه وجود آن است (عدم منفعت) مانند قطع درختان ميوه كه شكوفه دارند، زيرا داشتن گل براي ميوه دادن لازم است و ميوه را منفعت درخت مي دانند. تعريف ديگري از آسيب است. به اين ترتيب، ضرر احتمالي ناشي از ضرر مالي يا فوت منفعتي است كه مشمول آن بوده استاز انجام تعهد باز مانده است.

 

 

نحوه ادعاي غيرانتفاعي بر اساس قاعده بي ضرر

براي ادعاي عدم سود در صورت احراز دو امر مي توان به قاعده ضرر استناد كرد:

1- عدم سود زيان محسوب مي شود.

2- قاعده برهان بي ضرر.

به اين ترتيب اگر عدم النفع را زيان بدانيم، طبق قاعده عدم النفع مي توان ادعاي عدم النفع كرد.

 

 

قاعده اتلاف و كفاره، دليل بر ادعاي عدم النفع

قاعده اتلاف ماده 328 قانون مدني به موجب آن هر كس مال ديگري را تلف كند ضامن آن است و بايد عين يا قيمت آن را بپردازد. اعم از اينكه عمداً يا سهواً تلف كرده باشد، اعم از اينكه عين يا منفعت باشد، و اگر آن را ناقص يا معيوب كند، ضامن عيب قيمت آن مال است. همچنين ماده 331 قانون مدني در مورد قاعده تسبيب مي گويد: هر كس موجب ضرر مالي شود بايد عين يا قيمت آن را بدهد و اگر باعث عيب يا نقص آن شده باشد بايد هزينه عيب آن را بر عهده بگيرد.

مراحل رسيدگي به شكايت كيفري و جرايم در دادسرا

۲۲ بازديد

رسيدگي به شكايات كيفري و جرايم در دادسرا

منظور از شكايت كيفري، اعلام جرم و درخواست تحقيق و تعقيب مجرم است. دعواي كيفري نيز مربوط به عملي است كه دادگاه براي آن مجازات تعيين مي كند. متهم خوانده مي شود و موضوع پرونده نيز اتهام ناميده مي شود. مرجع صالح در رسيدگي به شكايت كيفري

 اصولاً در جرايم عمومي مرجع صالح براي شروع رسيدگي، رسيدگي و تعقيب جرايم، دادسرا محل وقوع جرم است. جنايات رايج حقيقت دارند.


براي طرح شكايت ابتدا بايد به دادسرا مراجعه كرد و در صورت بسته بودن در موارد فوريت يا مشهود بودن جرم به نيروي انتظامي محل وقوع جرم.


طبق ماده 71 قانون آيين دادرسي كيفري، قضات و ضابطان دادگستري مكلفند شكايات كتبي يا شفاهي را هميشه قبول كنند.


شكايت شفاهي در گزارش جلسه ثبت مي شود و به امضاي شاكي مي رسد. در صورتي كه شاكي قادر به امضاء نباشد يا سواد نداشته باشد، موضوع در گزارش جلسه قيد و انطباق شكايت شفاهي با مندرجات صورتجلسه تاييد مي شود.


به طور كلي در شكايت كيفري ابتدا بايد به دادسرا مراجعه كرد و پس از انجام تحقيقات در كلانتري و دادسرا براي رسيدگي به دادگاه ارسال مي شود. براي دعوت طرف شكايت كيفري يا متهم به دادگاه، برگه اي به نام احضاريه براي وي ارسال مي شود و در صورت عدم حضور و عدم معرفي در موعد مقرر به مرجع قضايي معرفي مي شود. قدرت.


 



 


تنظيم شكايت كيفري در دادگاه

1- شكايت شاكي

2- دستور انجام تحقيقات در رابطه با ارتكاب جرم متهم توسط دادستان

3- تحقيق از متهم و جرم ارتكابي توسط بازپرس

4- در صورت مشاهده وقوع جرم توسط بازپرس بلافاصله به دادستان اطلاع مي دهد و در صورت ارجاع دادستان به تحقيقات ادامه مي دهد.

5- همكاري پليس با بازپرس براي كشف حقيقت

6- احضار متهم و دستگيري وي در صورت عدم حضور در بازپرس

7- تفهيم اتهام يا اطلاع متهم از موضوع پرونده

8- ختم تحقيقات بازپرس و صدور قرار از سوي وي ( حسب مورد يكي از اين موارد: قرار منع تعقيب يا قرار موقوفي تعقيب يا قرار به دادرسي)

9- در صورت موافقت دادستان با احضار، با صدور كيفرخواست از شعبه بازپرسي، پرونده را به دادگاه كيفري ارسال مي كند.

10- شروع رسيدگي در دادگاه كيفري

11- بررسي كامل بودن يا نبودن تحقيقات توسط قاضي. در صورت كامل نشدن تحقيقات، قاضي پرونده را براي تكميل تحقيقات به دادسرا اعاده مي كند. همچنين قاضي صلاحيت دادگاه را بررسي و در صورت عدم صلاحيت، حكم سلب صلاحيت صادر مي كند.

12- تعيين وقت استماع

13- ابلاغ وقت رسيدگي به طرفين

14- حضور طرفين در جلسه دادرسي

15- استماع اظهارات دادستان يا نماينده وي در دفاع از كيفرخواست و همچنين استماع اظهارات شهود و كارشناسان معرفي شده از سوي دادستان.

16- استماع اظهارات شاكي خصوصي و وكيل وي

17- استماع شهادت شهود يا اظهارات كارشناسي ارائه شده توسط شاكي.

18- تحقيق از متهم در قبول اتهام يا عدم قبول اتهام.

19- استماع اظهارات متهم و شهود خبره معرفي شده توسط متهم يا وكيل وي.

20- بررسي ابزار و آلات جرم و استماع اظهارات وكيل متهم.

21- رسيدگي به دلايل جديدي كه توسط متهم يا وكيل وي به دادگاه ارائه مي شود.

22- دادگاه پس از استماع شهادت شهود هر يك از طرفين دعوي، به طرف مقابل اجازه طرح سؤال از شاهد را مي دهد.

23- در صورتي كه پرونده متهم اصلي، معاون و همدست باشد و همگي حاضر باشند، تحقيقات از متهم اصلي شروع مي شود.

24- در صورت تعدد متهمان پرونده در صورت عدم دسترسي به يك يا چند نفر از آنها، دادگاه نسبت به متهمان حاضر پرونده را تفكيك و تعيين تكليف و در مواردي كه غايب باشد رسيدگي مي كند. امكان ادامه غيابي غيابي اقدام مي كند و در غير اين صورت پرونده را مفتوح نگه مي دارد.

25- قاضي پس از استماع اظهارات و استدلالات و دفاعيات طرفين رأي را صادر مي كند و در اين مرحله رسيدگي كيفري در دادسرا و دادگاه كيفري اول خاتمه مي يابد.

26- محكوم له حسب مورد مي تواند به صورت واخواهي، تجديدنظر يا اعاده دادرسي به رأي صادره اعتراض كند.

 دسته :

بررسي جرم كلاهبرداري و انتقال مال غير

۱۵ بازديد

رسيدگي به جرم كلاهبرداري و انتقال مال غير

فروش مال ديگر يكي از اشكال متقلبانه تجاوز به حق مالكيت و مال محسوب مي شود. عمل مرتكب در اين جرم انتقال قانوني مال متعلق به ديگري است كه در قالب معامله موجب انتقال عين يا منفعت مي شود و در نتيجه بسته به اينكه مرتكب جرم باشد يا خير. انتقال دهنده يا انتقال گيرنده را مي توان به عنوان عامل يا معامله نام برد. و بر اين اساس ممكن است عناوين مختلف قانوني مانند فروشنده، مشتري، موجر، مستأجر، مادي، مصالحه كننده را به خود اختصاص دهد. جرم انتقال مال به ديگري

جرم انتقال مال غير كيفري، جرم الزام آور است كه نتيجه آن به صورت ضرر مالي تجلي مي يابد; در اين جرم خسارات احتمالي دخيل است نه خسارات واقعي، زيرا طبق قانون، تصرف فيزيكي در مال مورد انتقال شرط تحقق جرم نيست، بلكه صرف معامله و انتقال قانوني مال است. منجر به خسارات احتمالي مي شود، براي تحقق جرم انتقال مال كافي نيست.


اما اين نتيجه يعني ضرر احتمالي بايد ناشي از عمل مرتكب باشد تا اين جرم محقق شود و اين عمل از روي سوء نيت باشد.


در اين جرم انتقال دهنده بدون اينكه مالك مال باشد يا مجوز قانوني براي انتقال مال داشته باشد، به دروغ و متقلبانه خود را مالك معرفي كرده يا داراي اختيار قانوني است و به قصد ايجاد ضرر مال ديگري را منتقل مي كند.

در واقع جرم انتقال مال يكي از اشكال خاص كلاهبرداري است و در طبقه بندي جرايم برحسب موضوع جزء جرايم عليه مال محسوب مي شود. هر چند نقل و انتقال اموال غير منقول شامل اموال منقول و غيرمنقول است، اما مهم ترين نوع آن در مواردي است كه مال مورد نظر، مال غير منقول باشد.


 



مجازات انتقال و فروش مال غير

ماده 1 قانون تعزيرات در مورد نقل و انتقال مال غيرمصوب در 14 فروردين 1308 مي گويد: شخصي كه مال ديگري را با علم به اينكه مال ديگري است به نحوي عيناً يا منفعت بدون مجوز قانوني انتقال دهد كلاهبردار محسوب مي شود.


به موجب رأي وحدت رويه مورخ 1/9/594 هيأت عمومي ديوان عالي كشور به موجب ابطال ماده 238 قانون مجازات عمومي فعلاً مرتكب به استناد ماده 1 قانون تشديد مجازات. ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري مصوب 1367 مجمع تشخيص مصلحت نظام مجازات مي شود.


مجازات اين جرم حبس از يك تا هفت سال و پرداخت جزاي نقدي معادل وجه جمع‌آوري شده و استرداد مال به صاحب آن است. قانونگذار انتقال گيرنده اي را كه در حين معامله از عدم مالكيت انتقال دهنده آگاه است، نايب مي داند.


 




 


 


مرجع صالح براي تعقيب و رسيدگي به كلاهبرداري - انتقال مال غير

اساساً دادسراي عمومي و انقلاب مرجع صالح براي تعقيب عاملان اين جرم است و بايد به دادسرا شكايت كرد كه جرم فروش يا انتقال مال ديگري در حوزه قضايي آن واقع شده است.


ممكن است ملك در حوزه قضايي تهران باشد اما عمل فروش و انتقال در حوزه قضايي زاهدان صورت گرفته است كه در اين صورت مرجع صالح براي تعقيب متهم، دادسراي عمومي و انقلاب زاهدان است.


لذا دادسراي عمومي و انقلاب در محل وقوع جرم صلاحيت رسيدگي به اين جرم را دارد و محل سكونت متهم و محل فعلي وي در رسيدگي مؤثر نيست و در صورتي كه متهم باشد. يك فراري است، دادستاني مي تواند او را هر لحظه پيدا كند. و چنانچه به هر دليلي جذب متهم مقدور نباشد، دادسرا با دريافت شكايت شاكي و بررسي دلايل و احراز اتهام متهم فراري با تنظيم كيفرخواست، متهم را به محاكمه مي‌برد و دادگاه او را غيابي قضاوت خواهد كرد. محاكمه مي كند و حتي مالباخته مي تواند در اموال متهم توقيف كند و براي اين كار با ارائه درخواست به دادسرا يا دادگاه، اموال متهم بدون اعتراض توقيف مي شود.

قرار كفالت و بازداشت موقت 2

۲۴ بازديد

مزاياي بازداشت موقت

گاهي مي توان از قرار بازداشت موقت به عنوان اقدامي حمايتي براي نجات جان متهم استفاده كرد. در اتهامات سنگيني مانند قتل، ممكن است قصد انتقام وجود داشته باشد يا متهم تصميم به خودكشي بگيرد كه در اين صورت بازداشت موقت متهم به عنوان اقدام حمايتي تلقي مي شود.

يعني از طريق اين دستور سعي مي شود از خودكشي يا آسيب رساندن متهم به ديگران جلوگيري شود. مزيت ديگر دستور بازداشت موقت اين است كه عموماً راه فرار متهم را از بين مي برد و ترس از تباني را از بين مي برد، يعني مانع از تباني متهم با ساير متهمان، شركا و شهود مي شود.

 ضمانت نامه

در بند ج ماده 132 قانون آيين دادرسي كيفري قراري تحت عنوان قرار كفالت پيش بيني شده است. كلمه ضمان از حقوق شهروندي وارد آيين دادرسي كيفري شده است. در قانون مدني، زماني كه شخصي به شخص ديگري متعهد مي شود كه شخص ثالثي را براي انجام كاري در دفترخانه معرفي كندمدت زمان، به اين عقد ضمانت گفته مي شود.

در اين صورت ضمانت اجرايي تعيين مي شود كه در صورت عدم معرفي شخص ديگري در مهلت تعيين شده بايد مبلغي را به عنوان خسارت پرداخت كند. اين موضوع توسط قانونگذار در فصل شانزدهم قانون مدني و به موجب ماده ۷۳۴ اين قانون مقرر شده است.

اين موضوع حقوقي توسط قانونگذار وارد آيين دادرسي كيفري شد كه در بند ج ماده 132 قانون آيين دادرسي كيفري به آن اشاره شده است. پس از تعهد حضور با قول شرف و تعهد به تعيين ميزان تعهد، قرار كفالت سومين نوع قراري است كه در آيين دادرسي كيفري ذكر شده است.

پس از طرح اتهام، قاضي بايد قرار حضور متهم را در هر زماني صادر كند. قرارداد ضمانت سومين نوع قرارداد تامين است.

يعني در قراردادهاي تعهد قاضي تعهد به حضور متهم را مي پذيرد اما در برخي از جرائم كه مجازات كمي شديدتر است تعهد متهم را نمي پذيرد بلكه مي گويد بايد شخص ثالثي را معرفي كند تا او مي تواند متعهد به احضار متهم توسط دادگاه شود. به دادگاه معرفي شد.

اگر متهم اگر شخص ثالث حضور داشته باشد و قاضي نيز اهليت او را احراز كند، يعني بداند در صورت عدم حضور متهم مي تواند مثلاً 20 ميليون تومان يا 10 ميليون تومان بپردازد. به عنوان ضمانت اجرايي، تعهد شخص ثالث را مي پذيرد.

قاضي در هنگام صدور قرار كفالت اتهامات را براي متهم توضيح مي دهد و قرار تامين را صادر مي كند. وقتي قرار ضامن صادر مي شود، موضوع از دو حالت خارج نمي شود، يا متهم يك نفر را به عنوان ضامن معرفي مي كند يا يك نفر را معرفي نمي كند.

اگر متهم توانست فردي را به عنوان ضامن معرفي كند كه قاضي هم قبول كرده باشد يعني قاضي كفايت او را تاييد كند، قاضي مجدداً دستور ديگري صادر مي كند. يعني در تعيين كفيل دو حكم صادر مي شود كه اولي تعيين كفيل و ديگري قرار قبولي كفيل است.

 



 

قبول ضمان بين قاضي و كفيل

در واقع از نظر انطباق با قانون مدني تعيين ضامن توافقي و قرار قبولي كفيل عقدي است و قرار قبولي كفيل بين قاضي و كفيل و كفيل منعقد مي شود. يعني متهم نقشي در آن ندارد.

 در آيين دادرسي كيفري رضايت متهم ضروري نبوده و تأثيري در قرارداد ندارد. به موجب عقد ضمان، ضامن متعهد مي شود كه تا پايان رسيدگي و اجراي حكم، هر گاه قاضي درخواست كند، متهم را به قاضي معرفي كند.

چنانچه كفيل ظرف 20 روز پس از عدم حضور متهم، متهم را نزد قاضي حاضر نكند، بازپرس موضوع را به دادستان گزارش مي‌كند و دادستان دستور وصول وثيقه را به بازپرس مي‌دهد.

در اين صوت قرار وصول وثيقه مقرر در ماده 140 قانون آيين دادرسي كيفري به مكفول ابلاغ مي شود و كفيل حق دارد ظرف 10 روز پس از اين تاريخ به اين قرار دادستان اعتراض كند. به اعتراض در دادگاه عمومي يا انقلاب رسيدگي شده و رأي دادگاه قطعي است. است.

اما در صورت عدم ارائه ضامن از سوي متهم، به دستور بازپرس، متهم به زندان منتقل مي شود و تا زماني كه كفيل ارائه نكند در زندان مي ماند. در جرائمي كه در صلاحيت دادگاه كيفري استان مي باشد، چنانچه 4 ماه از دستگيري متهمي كه به دليل عدم ارائه كفيل دستگير شده است گذشته باشد، بازپرس مكلف است نسبت به اخذ كفيل تصميم گيري كند. و براي دادستان ارسال كنيد. در صلاحيت دادگاه كيفري استان نيست، پس از دو ماه تكليف براي قبولي يا عدم پذيرش آن توسط بازپرس ايجاد مي شود.

قرار كفالت و بازداشت موقت

۲۶ بازديد

حكم وثيقه و بازداشت موقت

دستور، تصميم قضايي است كه در تحقيقات مقدماتي و در مقام انجام تحقيقات و در موارد استثنايي در جريان دادرسي و رسيدگي دادگاه از مرجع صالح قضايي صادر مي شود. اين تصميم ممكن است ناظر به متهم، اشخاص ديگر يا اشيا و اموال آنها باشد. تصميم، تصميم دادگاه در امر داوري است كه براي دعوا و خصومت به طور كلي يا بعضاً تعيين كننده نيست. ما در حال بررسي اتهامات جنايي هستيم.


قرار بازداشت موقت

اين حكم شديدترين حكمي است كه منجر به دستگيري متهم مي شود. بازداشت موقت مي تواند تا مرحله صدور و اجراي حكم ادامه داشته باشد. اين دستور هم در دادسرا و هم در دادگاه صادر مي شود و به اجبار منجر به دستگيري متهم مي شود.

قرار بازداشت موقت در دادگاه و مرحله تحقيقات مقدماتي توسط بازپرس، داديار و احياناً دادستان و همچنين در دادگاه توسط رئيس دادگاه يا قاضي علي البدل قابل صدور است.

به عبارت ديگر، اين قرار علاوه بر مرحله تحقيقات مقدماتي، ممكن است در مرحله رسيدگي نيز صادر شود و حتي در مرحله تجديدنظر از سوي قاضي تجديدنظر صادر شود.

 

 

شرايط صدور قرار بازداشت موقت

قانونگذار به دو صورت با قرار بازداشت موقت برخورد كرده است كه در برخي موارد آن را جايز يا به عبارت ديگر اختياري دانسته و مواردي را تعيين كرده و به قاضي اختيار داده است كه در اين موارد قرار بازداشت موقت صادر كند.

 موارد مباح يا اختياري در ماده 32 قانون آيين دادرسي كيفري مصوب 1357 و موارد الزامي در ماده 35 اين قانون بيان شده است. صدور قرار بازداشت موقت در مواردي الزامي است به اين معنا كه قانون اختيار را از قاضي گرفته و او را مكلف كرده است. براي صدور قرار بازداشت موقت

 در واقع در اين موارد اجباري به شرط عدم تجاوز از حداقل مجازات تعيين شده، قرار بازداشت موقت تا صدور حكم بدوي قابل تمديد است و در مواردي كه قرار بازداشت موقت اختياري است، مادام العمر اين قرار است. نبايد بيشتر از حداقل مجازات جرم باشد.

 

 

قرار بازداشت موقت، حكم استثنايي

قرار بازداشت موقت از آنجايي كه دستور رايج و متداول نيست، استثنايي تلقي مي شود و همانطور كه موارد صدور اين قرار در قانون محدود شده است، در موارد محدود و استثنايي نيز در مراجع قضايي رسيدگي مي شود. روش.

در واقع بازداشت موقت مرز بين حقوق و آزادي هاي فردي و حقوق جامعه است، زيرا حق آزادي متهم را سلب مي كند. در واقع در صورت صدور اين دستور آزادي متهمي سلب مي شود كه جرم او هنوز ثابت نشده است.

همچنين به نظر مي رسد همانطور كه قرار بازداشت موقت قهرا آزادي متهم را سلب مي كند، به حق دفاع از خود نيز لطمه مي زند، زيرا وقتي آزادي متهم سلب مي شود، اگر بخواهد مقدمات دفاع از خود را فراهم كند، حق دارد. براي انجام اين كار. موضوع بسته است به همين دليل اين موضوع به حق دفاع متهم لطمه مي زند و او را بلاتكليف نگه مي دارد.

چنين فردي هميشه منتظر تصميم براي آزادي خود است. البته اين احتمال وجود دارد كه قرارهاي ديگر نيز منجر به سلب آزادي افراد شود، مثلا قرار وثيقه يا قرار ضمان، در صورتي كه فرد نتواند ضامن ارائه كند يا نتواند وثيقه را توديع كند، مي تواند منجر به محروميت شود. از آزادي متهم

اما در اين قرارها متهم مي تواند با معرفي كفيل يا توديع وثيقه آزاد شود يعني با معرفي كفيل و توديع وثيقه دلايل آزادي خود را ارائه كند. اما در قرار بازداشت موقت متهم هيچ نقشي در بازداشت وي ندارد و تنها اين قاضي بايد در مورد آزادي وي تصميم گيري كند.

وكيل جرم خيانت در امانت

۷ بازديد

وكيل جرم خيانت در امانت
تعريف جرم خيانت در امانت اين است: هر گاه مال منقول يا غيرمنقول يا نوشته هايي مانند سفته، چك، برات و غيره به عنوان اجاره يا امانت يا رهن يا براي وكالت يا هر كار با اجرت يا بدون اجرت به شخصي داده شود. و بر اين اساس بوده است كه اشياء مذكور برگردانده مي شود يا به منظوري مورد استفاده قرار مي گيرد و شخصي كه آن اشياء را داشته به ضرر صاحب يا متصرف آنها استفاده مي كند يا از بين مي برد يا از بين مي رود. اركان جرم خيانت در امانت:
 

عنصر حقوقي:
در تعريف جرم كلاهبرداري ماده 674 ق.م.ا و ساير قوانين متفرقه مورد بحث قرار گرفت.

 

 
عنصر مادي:
خيانت در امانت با انجام يكي از چهار عمل مثبت تحقق مي يابد: استفاده، تملك، از بين بردن يا از دست دادن مال امانت.

 

 
عنصر رواني:
از دو جزء تشكيل شده است: بد نيت عام و بد ايمان خاص.

 

 
بد نيت عمومي:
سوء نيت رايج مربوط به جزء اول عنصر مادي يعني فعل فيزيكي متهم است و عبارت است از: قصد در ارتكاب فعل جسماني يعني متهم بايد يكي از چهار عمل را انجام دهد: «تصرف». "، "ضايعات"، "از دست رفته". «يا» استفاده از مال عاريه را عمداً و با عمد و اراده و نه تحت تأثير مستي، خواب طبيعي يا مصنوعي يا از روي بي احتياطي انجام داده است.

 

 
سوء نيت خاص:
نيت بد خاص اين است كه مرتكب اين اعمال را به قصد دستيابي به جزء سوم عنصر مادي كه همان عنصر نتيجه است انجام داده باشد. يعني قصد متهم از ارتكاب عمل مجرمانه صدمه زدن به مالك يا متصرف مال است.

در صورت جمع سه عنصر فوق جرم خيانت در امانت واقع شده است كه قانونگذار براي آن مجازات در نظر گرفته است.

 

 

 

مجازات خيانت در امانت:
مجازات اصلي:
حبس از شش ماه تا سه سال.

 

 
مجازات هاي اضافي و اضافي:
با توجه به كيفري بودن جرم خيانت در امانت، مجازات هاي ثانويه و تكميلي بسياري را مي توان براي محكومان خيانت در امانت اعمال كرد.

الزامات حقوقي سرمايه گذاري خارجي در ايران 2

۸ بازديد

كه در بندهاي الف و ب ماده 3 قانون فوق الذكر و آيين نامه اجرايي آن، روش هاي پذيرش سرمايه گذاري خارجي مبتني بر پذيرش سرمايه گذاري خارجي يا پذيرش سرمايه گذار خارجي در چارچوب قراردادهاي قراردادي با روش هاي مختلف ساخت، بهره برداري، انتقال، متقابل است. فروش و مشاركت مدني ديده مي شود


همچنين در ماده 4 قانون فوق الذكر و اساسنامه آن سرمايه گذاري دولت يا دولت هاي خارجي در ايران منوط به تصويب شوراي اسلامي است و بر اساس مواد 5 و 6 قانون فوق الذكر موضوع سرمايه گذاري خارجي مي باشد. فقط زير نظر سازمان سرمايه گذاري و با مديريت هياتي به نام هيات سرمايه گذاري خارجي و به رياست معاون وزير اقتصاد و دارايي كه پاسخگوي درخواست ها است سرمايه گذاري سازمان مذكور بايد درخواست سرمايه گذاري را به همراه خود ارائه كند. ظرف پانزده روز پس از بررسي هاي مقدماتي به هيأت مذكور نظر داده و هيأت مذكور بايد حداكثر ظرف مدت يك ماه تصميم نهايي خود را در خصوص درخواست سرمايه گذاري خارجي كتباً اعلام كند.


از نظر نحوه سرمايه گذاري و پوشش حمايتي، طبق مواد ذيل قانون فوق و آيين نامه آن، سرمايه گذاري و ويژگي ها و امكانات مربوط به آن به دو قسمت الف) ويژگي ها و امكانات مشترك و در قسمت ب) تقسيم مي شود. ويژگي ها و تسهيلات ويژه كه در قسمت الف) تسهيلات مشترك مذكور در ماده قانوني فوق الذكر و آئين نامه آن كه داراي 6 بند است به همان رفتار با سرمايه گذاران خارجي با سرمايه گذاران داخلي و ورود وجه نقد و سرمايه غير نقدي توسط سرمايه گذاران خارجي، اخذ مجوز سرمايه گذاري در كشور الزامي است. كافي است حجم سرمايه گذاري خارجي در هر مورد مشمول هيچ گونه محدوديتي نباشد و سرمايه خارجي در مقابل ملي شدن و سلب مالكيت تضمين شود و سرمايه گذار خارجي حق دريافت غرامت در صورت ايجاد شرايط مذكور و انصراف را دارد. اصل سرمايه، سود و منافع حاصل از استفاده سرمايه گذار از سرمايه گذاري خارجي در كشور به صورت ارزي و حسب مورد به صورت كالا از طريق مجوز سرمايه گذاري و آزادي صادرات امكان پذير است. كالاهاي توليدي بنگاه اقتصادي سرمايه‌گذار داراي ضمانت بوده و در صورت ممنوعيت صادرات، كالاهاي ساخت داخل فروش انجام شده و وجوه حاصل از آن از طريق شبكه رسمي پولي كشور به خارج از كشور منتقل مي‌شود.


يكي از نكات حقوقي قابل توجه در قانون مذكور نحوه حل و فصل اختلافات دولت و سرمايه گذاران خارجي است كه بر اساس ماده 19 قانون مذكور، در صورت عدم حل اختلاف از طريق مذاكره دوجانبه، رسيدگي به دعاوي مورد اختلاف در صلاحيت دادگاه هاي داخلي ايران است. موضوع، مگر اينكه در قرارداد سرمايه گذاري دوجانبه بين دولت ايران و دولت سرمايه گذار خارجي، روش ديگري براي حل اختلاف توافق شده باشد.


امروزه تجربه عملي نشان داده است كه با توجه به گستردگي روزافزون تجارت جهاني و توجه به مجموعه مقررات بين المللي حاكم بر روابط تجاري و اقتصادي بين دولت ها و بنگاه هاي اقتصادي بزرگ جهان و از يك سو توجه به اصول و امتيازاتي كه كشورها براي تشويق و ترغيب به سرمايه‌گذاري در يك كشور به بخش‌هاي دولتي يا خصوصي ساير كشورهاي خارجي اعطا مي‌كنند، از اين نظر معمولاً تمايلي براي پذيرش حاكميت دادگاه‌هاي داخلي براي دولت‌ها يا سرمايه‌گذاران خارجي وجود ندارد. كشور سرمايه‌گذار در مورد اختلافات ناشي از سرمايه‌گذاري خارجي، و عمدتاً و ترجيحاً در قراردادها و قراردادها، سرمايه‌گذاران خارجي صلاحيت قضايي را مي‌پذيرند.مراجع حل اختلاف بين المللي يا صلاحيت دادگاه هاي كشور ثالث براي حل و فصل اختلافات.


در قانون حمايت و تشويق سرمايه گذاري خارجي ايران مصوب 1389، عليرغم كاستي ها و عدم تطابق مفاد آن با برخي مقررات و ساير قراردادهاي سرمايه گذاري بين ساير كشورها در سطح منطقه اي يا بين المللي، اما در مجموع شرايط مناسب و امكان سرمايه گذاري خارجي وجود دارد. براي اشخاص حقيقي يا حقيقي يا حقوقي و ايرانيان خارج از كشور و انواع پوشش هاي حمايتي به طرق مختلف و تضمين ها براي سرمايه گذاران خارجي ايجاد شده و فرصت هاي سرمايه گذاري زيادي در زمينه هاي اقتصادي براي آنها پيش بيني شده است. ،


اگرچه امروزه در نظام اقتصادي جهان، تشويق و حمايت داخلي كشورها از موضوع سرمايه گذاري خارجي اجتناب ناپذير است و به طور متوالي در تمامي دور مذاكرات تجاري و قوانين و مقررات سازمان تجارت جهاني (WTO) تاكيد مي شود كه از طريق سرمايه‌گذاري خارجي و با انعقاد قرارداد نامه‌هاي دوجانبه منافع طرف‌هاي سرمايه‌گذاري خارجي را تضمين كرده و در قراردادهاي مذكور ضمن تضمين امنيت سرمايه‌گذاري خارجي، شرايط و محدوديت‌هاي آن در داخل كشور سرمايه‌گذار مشخص شود.


سازمان تجارت جهاني بيش از 150 عضو دارد كه بيش از 97 درصد تجارت جهاني را در اختيار دارند و تقريباً كل تجارت جهاني را در بر مي گيرد و امروزه قوانين و مقررات آن سازمان عملاً به قانون اساسي تجارت جهاني در كمتر از 30 كشور تبديل شده است. جهان از جمله ايران كه داراي عضويت ناظر در سازمان مذكور است، در حال عضويت در اين سازمان است و البته با توجه به يكپارچگي موضوع تجارت جهاني و تجمع اجتناب ناپذير همه كشورهاي جهان در مقوله تجارت جهاني و اجتناب ناپذير بودن پيوستن ايران به اين سازمان. سازمان و لزوم رعايت مقررات و الزامات سازمان مذكور در فرآيند الحاق كه شامل يكسان سازي قوانين و مقررات تجاري و اقتصادي و اصلاح مقررات مربوط به پذيرش سرمايه گذاري خارجي در داخل كشور مي باشد، همگي مي باشد. مستلزم آن است كه از اين پس در مراحل تصويب و اجرا و پذيرش سرمايه گذاري خارجي در كشور طبق مقررات سازمان تجارت جهاني و مفاد موافقتنامه اقدامات سرمايه گذاري مرتبط با تجارت (تريم) لحاظ شود. سازمان مذكور در امر قانونگذاري و پذيرش سرمايه گذاري خارجي رعايت شود.

الزامات حقوقي سرمايه گذاري خارجي در ايران

۱۴ بازديد

الزامات قانوني سرمايه گذاري خارجي در ايران

سرمايه گذاري خارجي يكي از عوامل اصلي پيوند نظام اقتصادي و اقتصاد داخلي كشورها و به ويژه دليل پيوند اقتصاد كشورهاي در حال توسعه يا در حال رشد با اقتصاد كشورهاي توسعه يافته و اقتصاد جهان در سرمايه گذاري خارجي با انتقال مستقيم يا غيرمستقيم سرمايه، فناوري، تخصص و مديريت، زمينه حضور اين گونه كشورهاي سرمايه دوست و در حال توسعه را در اقتصاد و تجارت جهاني تقويت خواهد كرد. سرمايه گذاري خارجي

امروزه به منظور جذب سرمايه و فراهم نمودن شرايط سرمايه گذاري خارجي، پس از انجام مطالعات جامع اقتصادي و ايجاد بسترهاي لازم، شرايط ورود اين نوع سرمايه گذاري به كشور پذيرفته شده و عليرغم داشتن مدل نظام اقتصادي مشخص، هر كشور داراي تأثير اجتناب ناپذير شرايط و عوامل جهاني و همچنين مواجهه با چالش هاي ناشي از بازتاب هاي منفي اقتصاد ساير كشورهاي همسايه در سطح منطقه اي و قاره اي در نظام اقتصادي خود است.


در شرايط كنوني جهان، موضوع سرمايه گذاري خارجي يكي از شاخص هاي مهم روند جهاني شدن اقتصاد و عامل رشد و توسعه تجارت بين المللي در سطح جهاني است و اهميت اين پديده مالي در حوزه اقتصاد و تجارت بين‌الملل در بسياري از كشورهاي در حال توسعه زماني آشكار مي‌شود كه اين كشورها به دلايلي از كمبود منابع مالي و پولي داخلي خود رنج مي‌برند و به ناچار تصميم به جذب سرمايه‌هاي خارجي به اشكال مختلف و يا استفاده از منابع خارجي براي اجرا مي‌كنند. ادامه برنامه هاي توسعه اقتصادي و تجاري كشورشان.


موضوع جذب سرمايه و حضور سرمايه گذاران خارجي در قالب اشخاص حقيقي يا حقيقي يا حقوقي در كشور آثار و نگراني هاي مثبت يا منفي داشته است كه علاوه بر جلب توجه و توجه ويژه اقتصاددانان و قانونگذاران، موجب شده است. باعث شد موضوع مذكور مورد بحث ساير گروه ها و نهادها قرار گيرد. جامعه علمي مانند سياستمداران و فعالان عرصه اقتصاد بايد مورد نقد و ارزيابي قرار گيرند و همچنين در حوزه تجارت بين الملل نيز اين موضوع از نظر الزامات قانوني همواره تخصصي و مورد بررسي حقوقدانان اين حوزه است.


در كشور ما پس از تصويب قانون جذب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي در 7 ماده و 2 تبصره مورخ 7.9. با تصميم هيأت مربوطه به آنها اجازه داده شد سرمايه خود را به صورت نقد، كارخانه، ماشين آلات و قطعات آنها و ثبت اختراعات و خدمات تخصصي و نظاير آن به منظور ساخت و ساز و شهرك سازي و فعاليت هاي توليدي اعم از صنعتي، معدني، كشاورزي و غيره وارد كنند. حمل و نقل. و از تسهيلات مندرج در ماده 3 قانون فوق الذكر كه شامل حمايت قانوني از سرمايه و مزاياي ناشي از استفاده از سرمايه مذكور و كليه حقوق و معافيت ها و كليه تسهيلات در نظر گرفته شده براي سرمايه و بنگاه هاي توليدي خصوصي داخلي مي باشد و در در صورت سلب مالكيت با رعايت شرايط جبران خسارت وارده توسط دولت تضمين شده بود و يكي از نكات قابل توجه در قانون مذكور به شرح تبصره 2 ماده 3 فقدان حق انتقال بود. سهام و منافع سرمايه گذاران خارجي به دولت هاي متبوع خود يا ساير دولت ها و همچنين به شرح ماده 6. قانون تنظيم سرمايه گذاري مختص آن است كه دز از جمله مؤسسات و اتباع كشورهاي خارجي بوده كه در كشور آنها تسهيلات متقابل نيز ارائه شده است. براي اتباع و مؤسسات ايراني كه در صحنه تجارت بين‌الملل بيانگر رفتار متقابل يا معامله اي كه حاصل مذاكرات دوره اي سازمان تجارت جهاني (GAT) است. ) كند بوده است


ناگفته نماند قانون مذكور از زمان اجراي آن در سال 1335 و تا زمان تصويب قانون حمايت و تشويق سرمايه گذاري خارجي در ايران در سال 1380 مورد توجه دولت هاي قبل و بعد از انقلاب بوده و همواره مورد توجه دولت هاي خارجي بوده است. روابط اقتصادي و تجاري است.


بر اساس اين قانون ده‌ها تصويب نامه و قرارداد و مجوز مشاركت از سوي دولت براي شركت‌هاي خارجي براي سرمايه‌گذاري و توليد كالا با شركت‌هاي ايراني در ايران صادر شد.


همچنين در برخي قوانين و برنامه هاي ديگر از جمله تصويب پنج برنامه كلي سياست هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور تا كنون و با تنظيم سند چشم انداز دوره اي 20 ساله كشور و به ويژه توجه به قانون. نحوه اداره مناطق آزاد تجاري و صنعتي ايران مصوب 1371 و آيين نامه اجرايي آن و ساير مقررات قانوني از جمله مقرراتورود و اقامت اتباع خارجي در مناطق آزاد تجاري و صنعتي يا در مجموعه مقررات صادرات، واردات و گمرك در مناطق آزاد يا در ضوابط ثبت شركت ها و املاك صنعتي و معنوي در مناطق آزاد مذكور يا در آيين نامه تاسيس و عمليات بيمه و نحوه انجام معاملات بيمه اي و اتكايي در مناطق آزاد تجاري و صنعتي و يا در ساير مقررات موجود مربوطه و همچنين در ساير قراردادهاي دوجانبه، مجوز سرمايه گذاري خارجي و اجراي آن در ايران پيش بيني شده و تا مرحله اجرا مي باشد. رسيد


 




 


 


قانون حمايت و تشويق سرمايه گذاران خارجي در ايران

با تصويب قانون حمايت و تشويق سرمايه‌گذاري خارجي در ايران، مصوب 28 اسفند 1396 و آيين‌نامه اجرايي آن، اشكال و روش‌هاي سرمايه‌گذاري خارجي و ضوابط پذيرش آن سرمايه‌گذاري در قلمرو كشور پس از آن به تصويب رسيد. انقلاب مشخص شد و امكانات و حمايت هاي قانوني لازم براي آن سرمايه گذاري مشخص شد. تبديل شد

مراحل و مدارك گواهي انحصار وراثت - گواهي حصر وراثت

۱۲ بازديد

تشريفات و اسناد گواهي حصر وراثت – گواهي محدوديت وراثت

انحصار وراثت يا تحديد وراثت به معناي شناسايي وراث متوفي توسط مراجع ذيصلاح است. مقررات مربوط به اين موضوع در حقوق ايران در قانون تأييد انحصار وراثت مصوب 1309 و قانون امور عرفي آمده است. بدون گواهي انحصار وراثت، وضعيت وراث و نحوه تقسيم تركه به طور رسمي روشن نمي شود.


چه كسي مي تواند دادخواست انحصار وراثت ارائه كند؟

وراث و ذينفعان متوفي اعم از هر شخصي كه در اموال متوفي ذينفع باشد مي توانند از دادگاه تقاضاي صدور گواهي حصر وراثت نمايند. اگر تعداد وراث يا ذينفع زياد باشد نيازي به درخواست براي همه آنها نيست و اقدام يكي از اين افراد براي امضا و تقديم دادخواست كافي است.


 

مرجع صالح براي درخواست گواهي انحصار وراثت كجاست؟

براي صدور گواهي انحصار وراثت بايد به شوراي حل اختلاف آخرين اقامتگاه دائم متوفي مراجعه كرد. اما بايد توجه داشت كه رسيدگي به دعاوي مربوط به نسب، وصيت، امانت يا وقف كه ممكن است پس از فوت متوفي ايجاد شود، همچنان در صلاحيت دادگاه هاي عمومي است و اين گونه دعاوي حتي در شوراي حل اختلاف قابل طرح نيست. توافق طرفين


 


 


مدارك لازم براي صدور گواهي انحصار وراثت چيست؟

1- گواهي فوت متوفي صادره از اداره ثبت احوال


2- كپي شناسنامه ورثه


3- رونوشت قرارداد همسر متوفي


4- فرم مبايعه نامه مبني بر انحصار وراث به اشخاص مذكور


5- گواهي تسليم اظهارنامه ماليات بر ارث به اداره امور اقتصادي و دارايي آخرين محل سكونت متوفي. در اين مرحله فقط مشخصات متوفي و ​​اموال وي به صورت ويژه به اداره دارايي اعلام مي شود و نيازي به پرداخت ماليات نيست.


 پس از تنظيم اين اسناد و ارائه آن توسط وراث به شوراي حل اختلاف، اين شورا نسبت به صدور گواهي محدوديت وراثت اقدام مي كند.

گواهي محدوديت وراثت با دادخواستي كه به شوراي حل اختلاف تقديم مي شود و با انجام تشريفاتي كه در قانون عرفي پيش بيني شده است صادر مي شود.

 

مراحل بعد از تقديم دادخواست چگونه است؟

دادگاه پس از رسيدگي به مدارك مربوطه درخواست وي را يكبار در يكي از روزنامه هاي كثيرالانتشار يا محلي به هزينه متقاضي درج مي نمايد. پس از گذشت يك ماه از تاريخ انتشار آگهي در صورت عدم اعتراض بدون تشكيل جلسه دادرسي و دعوت از وراث گواهي انحصار وراثت صادر مي كند كه مشخصات و تعداد وراث و نسبت آنها را نشان دهد. با متوفي و ​​سهم آنها از تركه.


صدور گواهي حصر وراثت به اين معني است كه وراث متوفي منحصر به افرادي است كه نام آنها در اين گواهي ذكر شده است.


اگر شخصي به گواهي صادره اعتراض داشته باشد مي تواند اعتراض خود را اعلام كند، مثلاً يكي از وراث اعتراض كند كه نام او در گواهي ذكر نشده است. همچنين ممكن است وصي (كسي كه وصيت به نفع او شده است) از معترضين به گواهي انحصار وراثت باشد.


 در رابطه با ارث زوجه بايد گفت كه در گذشته زوجه بدون توجه به ارزش و قيمت آن از اموال غيرمنقول مانند زمين ارث نمي برد و طبيعتاً در گواهي انحصار وراثت منعكس مي شد كه زوجه يكي را ارث مي برد. -يك چهارم يا يك هشتم اموال منقول حسب مورد. وي بيان كرد: اين در حالي است كه با اصلاح قانون مدني كه بر اساس آن زوجه نيز از قيمت اموال غيرمنقول ارث مي برد، طبيعتا اين موضوع در گواهي حصر وراثت نيز منعكس مي شود.


يكي از مشكلات عملي فرآيند انحصار وراثت اين است كه اگر يكي از وراث همكاري نكند و مثلا مدارك مورد نياز را به ورثه اي كه مي خواهد انحصار وراثت را درخواست كند ارائه نكند، براي انحصار وراثت مشكل ايجاد مي كند. درخواست كننده. تبديل شد. با توجه به اينكه بايد از ثبت احوال استعلام شود و تشريفات اين اقدام نيز زمان بر است.


 بديهي است كه اگر اين مراحل به وكيل و كارشناسان سپرده شود، زمان كوتاه تري براي تكميل مراحل لازم است و كار با سرعت بيشتري پيش خواهد رفت.

مقررات حضانت در قوانين خانواده

۹ بازديد

مقررات حضانت در حقوق خانواده

آخرين نظرات قانونگذار در خصوص موضوعات مختلف مربوط به خانواده در قانون حمايت خانواده مصوب 1392 آمده است، فصل پنجم اين قانون به موضوع «حضانت و نفقه فرزندان و نفقه» اختصاص دارد. مرجع صالح براي رسيدگي به حضانت

ماده 4 اين قانون، امور و دعاوي را در صلاحيت دادگاه خانواده برشمرده است كه از جمله آنها مي توان به موضوع «حضانت و ملاقات فرزند» در بند 10 اين ماده اشاره كرد. بر اين اساس براي طرح هرگونه دعوي در خصوص حضانت و ملاقات طفل بايد به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست داد.


 

 

حق دارنده حضانت در مطالبه نفقه فرزند

بر اساس ماده 6 قانون حمايت خانواده، «مادر يا هر شخصي كه حضانت طفل يا نگهداري از يتيم را بر عهده دارد در صورت لزوم حق دارد براي مطالبه نفقه طفل اقامه دعوي كند. يا شخص يتيم». در اين صورت دادگاه بايد ابتدا دعوي ضرورت را بررسي كند».


بر اساس اين ماده، شخصي كه حضانت را بر عهده دارد، لزوماً همان شخصي نيست كه مسئوليت پرداخت نفقه فرزند را بر عهده دارد. حضانت و نفقه دو موضوع جداگانه هستند. ممكن است حضانت بر عهده مادر باشد، اما پدر همچنان مسئول پرداخت نفقه است.


اگر پدر در قيد حيات باشد، معمولاً مسئوليت پرداخت نفقه به عهده اوست. ماده 1199 قانون مدني در اين باره مي گويد: «نفقه طفل به عهده پدر است و پس از فوت پدر يا عدم توانايي او در تأمين، با رعايت اقارب به عهده اجداد است. " در صورت نبودن پدر و اجداد پدري يا عدم قدرت آنها، نفقه بر عهده مادر است. در صورت زنده بودن يا نبودن مادر با رعايت اقارب نفقه جد و جد مادري بر عهده اقارب مي باشد و اگر چند نفر از اجداد و اجداد مذكور از نظر درجه مساوي باشند. از رابطه خويشاوندي، بايد نفقه را به نسبت مساوي بپردازند.

بنابراين در صورتي كه نفقه به عهده پدر باشد، مادر مي تواند از طرف فرزند خود براي مطالبه آن اقامه دعوي كند.


 


 


 


تصميم فوري در مورد حضانت كودك

معمولاً در پايان رسيدگي قضايي در مورد حضانت فرزندان تصميم گيري مي شود. دادگاه علاوه بر تصميم خود در خصوص حضانت و نفقه اطفال و پرداخت هزينه هاي حضانت و نفقه با در نظر گرفتن مفاد عقدنامه و مندرجات سند ازدواج تصميم مقتضي خواهد گرفت... قسمتي از ماده 29 قانون حمايت از خانواده) ممكن است اتلاف حتي يك روز آسيب هاي جبران ناپذيري به فرزندان وارد كند كه براي پيشگيري از اين آسيب ها در ماده 7 قانون حمايت خانواده 1392 امكان صدور قرار موقت در خصوص آن ذكر شده است. حضانت كودك حتي قبل از صدور حكم. اين پيش بيني براي جلوگيري از اتلاف وقت و آسيب رساندن به كودكان است. ماده 7 مي گويد: «دادگاه مي تواند قبل از اتخاذ تصميم در ماهيت دعوي به تقاضاي يكي از طرفين در اموري از قبيل حضانت، نفقه و ملاقات طفل و نفقه زوجه قرار موقت صادر كند. و بيوه زن كه تكليفش فوري است، بدون اينكه امنيت داشته باشد.» آهسته اين دستور بدون موافقت رئيس قوه قضائيه قابل اجراست...»


 

 

امتناع از اجراي حكم

علاوه بر مطالب پراكنده در خصوص حضانت در قانون جديد حمايت از خانواده، بخش جداگانه اي نيز به حضانت اختصاص داده شده است. قانونگذار در اين بند ابتدا در اصل 40 تاكيد مي كند كه «هر كس از اجراي حكم دادگاه در مورد حضانت طفل امتناع كند يا مانع اجراي آن شود يا از استرداد طفل خودداري كند بنا به درخواست ذي نفع و به دستور دادگاه صادركننده اولين حكم تا زماني كه در زمان اجراي حكم بازداشت شود.»


 

 

اجازه بررسي تصميمات حضانت را بدهيد

مهم ترين مسئله در حضانت فرزند رعايت مصلحت اوست. به همين دليل است كه قانون جديد حمايت از خانواده به دادگاه اجازه مي دهد تصميم خود در مورد حضانت را بررسي كند.


بر اساس ماده 41 اين قانون، «هرگاه دادگاه قرار ملاقات، حضانت، نفقه و ساير امور مربوط به طفل را بر خلاف مصلحت او تشخيص دهد يا مسئول حضانت از انجام وظايف مقرر امتناع كند يا مانع شود. طفل تحت حضانت از ملاقات با اگر ذينفعان مستحق شوند، مي توانند در مواردي مانند سپردن حضانت به ديگري يا تعيين سرپرست، پيش بيني حدود نظارت وي، رعايت مصالح كودك تصميمات مقتضي اتخاذ كنند.


 

 

انتقال كودك توسط يكي از والدين

ممكن است يكي از طرفين به فكر انتقال كودك به جاي ديگري بيفتد، اما قانون داراي set محدوديت براي اين. طبق ماده 42 قانون حمايت از خانواده، صغير يا مجنون را نمي توان از محل سكونت مورد توافق طرفين يا محل سكونت قبل از طلاق به محل ديگري بدون رضايت ولي، قيم، مادر منتقل كرد. يا شخصي كه حضانت آنها به او سپرده شده است». به خارج از كشور فرستاده مي شود مگر اينكه دادگاه آن را به مصلحت صغير و مجنون تشخيص دهد و با در نظر گرفتن حق ملاقات با اشخاص حق اين امر را اجازه دهد.


چنانچه دادگاه با اخراج صغير و صغير از كشور موافقت كند، بنا به درخواست ذي نفع، تأمين كافي براي ضمانت بازگشت صغير و صغير را اخذ خواهد كرد.» ماده ۲۹ قانون حمايت از خانواده در اين باره مي گويد. : « دادگاه همزمان با تصميم خود در مورد نحوه حضانت و نفقه اطفال و نحوه پرداخت هزينه حضانت و نفقه تصميم مقتضي اتخاذ مي نمايد.