
سرقفلي در اجاره اماكن تجاري
متن قانون موجر و مستاجر سال 1376 دقيقا برگرفته از كتاب تحرير الوسيله امام خميني است.
تعريف ارائه شده در قسمت اول به حق تجارت اشاره دارد كه در شرع اسلامي ممنوع است و دادگاه هاي ايران چنين حقي را به رسميت نمي شناسند.
قراردادهاي اجاره اي كه قبل از سال 1376 منعقد شده اند، مشمول قانون موجر و مستاجر سال 1356 مي باشد.
در قوانين مدون به دو كلمه سرقفلي و حق تجارت برمي خوريم. در جامعه ما گاهي اين دو به يك معنا به كار مي روند و گاهي از هم جدا مي شوند و با معاني متفاوتي عرضه مي شوند.
سرقفلي مالي است كه مالك (اعم از عين مالك يا ذينفع) در ابتداي اجاره به غير از مال الاجاره از مستاجر مي گيرد تا محل را اجاره و به او تحويل دهد. در حالي كه حق تجارت حقي است كه به تدريج و به مرور زمان براي مستأجر محل كسب و تجارت به وجود مي آيد.
در نتيجه پس از كار مستاجر و كسب مشتري و اعتبار، حقي براي او به وجود مي آيد كه به آن حق تجارت مي گويند. بنابراين اين دو ماهيت كاملاً متفاوت هستند.
وقتي به قوانين سال هاي 1322 تا 1376 نگاه مي كنيم، هرجا كه از كلمه سرقفلي استفاده شده، به معناي حق تجارت بوده است. اين در حالي است كه مشروعيت حق تجارت و تجارت همواره محل مناقشه و ترديد بوده است. اما حسن نيت هميشه مجاز بوده است.
دليل اينكه حق تجارت و تجارت در قوانين ما اهميت بيشتري دارد به اين دليل است كه مستاجر مدتي زحمت كشيده و مشتري پيدا كرده است و وقتي او را از محل بيرون مي كنند مشتريان را از دست مي دهد و مجبور مي شود از نو شروع كند. محل. مدتي طول مي كشد تا يك مشتري جديد بيايد.
به همين دلايل قانونگذار از مستاجران حمايت مي كند. به طور كلي حق تجارت، تجارت و سرقفلي پس از انعقاد قرارداد اجاره به وجود مي آيد.
تقريباً همه فقها و مجتهداني كه در اين زمينه بحث كرده اند. وجود چنين حقي را براي مالك تأييد كرده اند. اما افراد كمي مبناي و دليل آن را ذكر كرده اند.
از مجموع آراي فقها و حقوقدانان، مبناي اين حق را مي توان بر يكي از سه نظر عمده زير استناد كرد:
قدرت هاي اختصاصي
اكثر متفكران معتقدند از آنجايي كه مالك بر ملك خود مسلط است، حق دارد در ابتدا علاوه بر اجاره اي كه به صورت مشخص و برنامه ريزي شده دريافت مي كند، مبلغي نيز دريافت كند. اين مبلغ بايد جزء اجاره بها در نظر گرفته شود. البته قسمت فوري به عنوان ملك اجاره اي محسوب مي شود.
در مورد اينكه چه چيزي باعث شده مالك علاوه بر دريافت اجاره بها، چنين مبلغي را مطالبه كند، بحث چنداني نشده است. اما برخي از فقها و حقوقدانان در اين زمينه نظري مشابه دارند
يكي از فقها در اين باره اظهار داشت: (كاتوزيان، 1371، ج 1، ص 522).
«حق سرقفلي مخصوص مستاجر است و مالك حقي نسبت به آن ندارد و بالاخره چون اجاره نامه منعقده به موجب قانون روابط موجر و مستأجر حق مالكيت را بيش از پيش و خارج از توافق طرفين محدود مي كند. مالكان نيز قبل از انعقاد اجاره مبلغي را به عنوان سرقفلي از مستأجر مي گيرند كه اخذ اين وجه با مفهوم سرقفلي مطابقت ندارد اما در عمل كاملاً متداول است.
آيت ا... فاضل لنكراني نيز معتقد است: (فاضل لنكراني، 1377، ص 297)
چون ملك اجاره محل كسب در حال افزايش بود و مالك نمي توانست اجاره را بالا ببرد يا مستاجر را از آن محل بيرون كند و گاه محل كسب و مغازه اي ساليان دراز در اختيار مستاجر مي ماند بدون اينكه به اجاره اضافه شود. مالك چنين مبلغي را علاوه بر مبلغ برنامه ريزي شده برداشت كرده است.»
پس به طور كلي از آنچه گفته شد چنين برداشت مي شود كه محدوديت اختيارات مالك باعث شده است كه موجر از حق مالكيت ملك خود استفاده كند.





_1.jpg?ver=x-jD7Kd9uKFshmk3iU_SBA%3D%3D)

بهترین وکیل تضمینی در چناران کیست؟
وكيل حقوقي
وكيل براي شكايت كيفري
چگونگي طلاق غيابي زن