مقايسه طلاق رجعي و بائن

۲۳ بازديد

مقايسه طلاق راجي و بين

طلاق رجعي به طلاقي گفته مي شود كه شوهر در مدت عده مي تواند به آن رجوع كند و نكاح را اعاده كند و طلاق رجعي طلاقي است كه امكان رجوع در آن وجود نداشته باشد.

بر اساس ماده واحده قانون اصلاح آيين نامه طلاق مصوب 1371 كليه طلاق ها به حكم دادگاه مجاز است و لذا حتي در صورت رضايت هر دو زوج به طلاق بايد به دادگاه مراجعه كنند و در شرايط فعلي هيچ اقدامي صورت نمي گيرد. دفتر ازدواج و طلاق بدون اجازه دادگاه حق ثبت طلاق را دارد.


بنابراين عملاً تمام طلاق ها با حكم دادگاه انجام مي شود. بنابراين طبق اين نظر در نظام حقوقي كنوني ما عملاً نبايد مصداق طلاق داشته باشيم. وقتي طلاق به حكم دادگاه قطعي مي شود، دليلي وجود ندارد كه زن براي اسقاط حق رجوع مرد مالي به عنوان «ديه» از شوهر بدهد.


نظر فوق در ظاهر مناسب و منطبق با اوضاع و احوال و رويه قضايي است، اما در واقع چنين نيست و پذيرش اين نظر در مواردي خلاف متون قانوني و شرعي است و از طرف ديگر ممكن است در نهايت به زن آسيب مي رساند


 



 


اثرات طلاق رجعتي

براي رد نظريه فوق بايد آثار طلاق رجعي را به اختصار برشماريم و ببينيم كه آيا همه اين آثار خلاف مقتضيات حكم دادگاه است؟ آثار طلاق رجعي شامل مواردي از قبيل امكان رجوع زوج به زوجه در مدت عده (ماده 1148 قانون مدني)، حق مطالبه نفقه زوجه در مدت عده (ماده 1109 ق. قانون مدني) و امكان ارث زوجين در صورت فوت يكي از آنها در مدت عده (ماده 943 قانون مدني). بنابراين اگر شوهر در مدت عده فوت كند، زن از او ارث مي برد.


در ايده رجايا، ازدواج مرد با دختر برادر زن يا دختر خواهر به اذن زن موكول مي شود. همچنين در دوران آيدا رجايا، مرد نمي تواند با خواهر زن ازدواج كند.


طبق قرائن فراوان و ماده 8 قانون عرفي، زن مطلقه زوجه محسوب مي شود. اين حكم آثار زيادي دارد.


مثلاً رابطه نامشروع زن در عيد، حكم رابطه با زن شوهردار است. بنابراين اگر زن يا مردي مرتكب زنا شوند به رجم محكوم مي شوند.


از آثار ديگر طلاق رجعي اين است كه زنا با زني كه در حال قهقرايي است موجب حرمت ابدي مي شود; برخلاف مدت طلاق دائم (ماده 1054 قانون مدني) و در مدت رجوع، اگر مردي 3 زن دائم ديگر داشته باشد، نمي تواند با ديگري ازدواج دائم كند.


همچنين ايجاد حرمت ابدي ناشي از 9 طلاق كه 6 مورد آن ادي (نوعي طلاق رجعي) است (ماده 1058 قانون مدني) از ديگر آثار طلاق رجعي به شمار مي رود.


بديهي است اگر طلاق به حكم دادگاه و به تقاضاي زن را صحيح بدانيم اين موضوع باعث مي شود كه اين طلاق را علاوه بر رجوع از ساير آثار طلاق رجعي نيز محروم كنيم.


در حالي كه دليل قانوني و منطقي براي اين امر نداريم و ملاحظه مي شود كه از ميان آثار فوق، ممكن است فقط حق رجوع مرد مخالف مقتضيات صيغه طلاق دادگاه باشد و هيچ يك از آثار ديگر آن مخالف حكم دادگاه نباشد. طلاق و حتي عطف به ماسبق. طلاق در مواردي به نفع زن است; مثلاً زن در عده حق نفقه دارد ولي در طلاق باين چنين حقي ندارد يا اگر مرد در عيد بميرد زن از او ارث مي برد ولي اين در طلاق باين چنين نيست.


بنابراين دليلي ندارد كه با حكم دادگاه اين حقوق را از زن در طلاق سلب كنيم و هيچ دليل شرعي و قانوني براي سلب اين حقوق وجود ندارد.


بنابراين، همه آثار حقوقي طلاق رجعي، مستلزم رأي دادگاه به طلاق نيست و منطقي نيست كه به صرف يكي از اين آثار، ساير نتايج طلاق رجعي را ناديده بگيريم و حكم قانون را بي جهت تخصيص دهيم.


به نظر مي رسد در اين مورد، يعني طلاق به حكم دادگاه و به درخواست زن، اگرچه نمي توانيم حكم ماده 1149 قانون مدني را در مورد حق رجوع يك طرفه مرد اعمال كنيم، اما آنچه صحيح به نظر مي رسد، طلاق است. به حكم دادگاه طلاق است. قهقرايي؛ با اين تفاوت كه براي رجوع بايد رضايت زن گرفته شود. زيرا منطقي است كه رضايت زن براي بازگشت به رابطه اي كه به درخواست او منحل شده است، وجود داشته باشد، چنانكه رضايت او وجود داشته و در انحلال مؤثر واقع شده است.


بنابراين بهتر است بگوييم طلاق رجعي استراي دادگاه ولي بايد با توافق طرفين تجديد نظر شود تا تصميمي خلاف ماهيت طلاق نداده باشيم و همچنين در صورت رفع كدورت بين زوجين و مساعد يافتن شرايط زن. براي بازگشت به زندگي مشترك، مي توان ادامه داد. رابطه زناشويي وجود دارد. اين موضوع به نفع زن و شوهر و همچنين به نفع جامعه است.


ضمناً امكان سوء استفاده از سوي شوهر در اين مورد كاملاً منتفي است.


در نهايت بايد تاكيد كرد كه از نظر قانوني و منطقي، طلاق به حكم دادگاه و به درخواست زن، طلاق رجعي است; با اين تفاوت كه ارجاع بايد مورد توافق طرفين باشد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.