جبران خسارت معنوي
اصل 171 قانون اساسي، مواد 2، 9 و 10 قانون مسئوليت مدني، ماده 9 قانون آئين دادرسي كيفري فعلي و ماده 14 قانون آيين دادرسي كيفري جديد مصوب 1392 كه تاكنون اجرا نشده است. قابل قبول بودن ادعاي خسارت معنوي اعتبار سنجي مي كند.
مطالبه خسارت معنوي در فقه اسلامي نيز مبناي قانوني دارد. مثلاً آنچه پيامبر اكرم (ص) در حديث مربوط به برهم خوردن ورود غيرمجاز ثمره بن جندب به حياط مرد انصاري و ورود ناگهاني اعضاي خانواده وي نهي كرده، ضايعه اخلاقي و بي اعتنايي به حيثيت آن شخص بوده است. خانواده.
جالب است كه اكثريت قريب به اتفاق قوانين كشورها و حتي مقررات بين المللي اين حق را رعايت كرده و آن را قابل مطالبه مي دانند.
مشروعيت آسيب معنوي در فقه اسلامي
ما در فقه اسلامي با مانعي مواجه نيستيم، حتي اگر منابع صريحي براي تأييد آن وجود نداشته باشد، كه البته وجود دارد. قوانين مختلف مصوب سالهاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي نيز اين حق را به رسميت شناخته است.
در نهايت، اصل عقلي بي ضرري بر جبران همه ضررهاي مادي و معنوي تأكيد دارد و از نظر عقلي نيز ضرر معنوي نوعي «ضرر» است و هر ضرري بايد جبران شود; بنابراين مشكل مبناي قانوني، شرعي و عقلايي اين حق نيست، بلكه مشكل نحوه جبران آن است كه اصل حق را تحت الشعاع قرار داده است.
آسيب معنوي در رويه قضايي
مشكل رويه، نداشتن «تدبير» براي نحوه جبران اين خسارت است، حتي اگر قابل مطالبه تلقي شود، سؤالاتي از اين قبيل وجود دارد كه خسارت معنوي چگونه و تا چه اندازه قابل جبران است؟ آيا معيارها مشخص است يا شخصي؟
اگر ملاك شخصي باشد، نتيجه آن هرج و مرج يا هرج و مرج قضايي يا استبداد قضايي نخواهد بود؟ اساساً آيا قاضي اختيار قانوني دارد كه به تشخيص خود اقدام كند؟
وقتي به قانون مدني مراجعه مي كنيم، شرايط مسئوليت مدني و تحقق آن در عناوين تلف، انتساب، موجب قويتر از مباشر و... مطرح شده است. قواعد پراكندگي در مواد مختلف به كار مي رود.
اين قواعد نحوه جبران، قواعد سنتي استرداد شي يا دادن در قبال (مثل يا قيمت) بود و نه بيشتر. اما در قوانين مدرن، روش هاي جبران خسارت بحثي مستقل و كامل است كه در قالب قواعد كلي ارائه مي شود. اين خلأ در قانون مسئوليت مدني مصوب 1339 تا حدودي جبران شد، لذا متأسفانه اين قوانين جديد و مفيد نيز كمتر مورد توجه قرار مي گيرد.
نمونه هايي از قوانين آسيب اخلاقي مدرن
يكي از احكام مهم و مؤثر آن در ماده 3 قانون مسئوليت مدني آمده است كه مقرر مي دارد: «مقدار خسارت، نحوه و كيفيت جبران خسارت را دادگاه حسب شرايط موضوع تعيين مي كند».
جالبتر اينكه مواد ديگري از اين قانون و قوانين ديگري وجود دارد كه در انتخاب روشهاي مختلف جبران خسارت، اختيار قضات را واگذار ميكند، اما اين اختيار جدي گرفته نميشود. البته بايد توجه داشت كه اقامه قاعده كلي و اعتماد به حكم قضايي در امور مدني به معناي بي ضابطه نبودن نيست، بلكه به معناي توجه به مفهوم متغير ضرر و تسري اختيار قاضي به تجويز قانونگذار است.
فراموش نكنيم كه شبه جرم يا مسئوليت مدني، جرايمي نيست كه مشمول اصل قانوني جرم و «مجازات» باشد، بلكه مبناي آن قاعده كلي «لاضرر و لاضرر در اسلام» و جبران خسارت است. براي همه ضررها؛ بدون اينكه روش هاي آن به طور خاص به سبك كامن لا (قانون عرفي) تعيين شده باشد. به عبارت ديگر روش منتخب حقوق مسئوليت مدني، روش توسل به قاعده كلي و سبك فرانسوي است.
نمونه اي از جبران خسارت اخلاقي در رويه قضايي
در رويه قضايي نمونه هايي وجود دارد كه به آنها اشاره مي كنم:
1- دادگاه در رسيدگي به دعوي شخصي كه مدعي است در اثر جراحي ناموفق بيني متحمل دردها و رنج هاي مختلف شده است، ميزان جراحت بيني كه قبلاً به جراح بيني صادر شده است را اعلام كرد. خسارت معنوي شاكي؛ زيرا حداقل خسارت معنوي ناشي از اين خسارت به اندازه ضرر مادي همان موضوع است; بنابراين يكسان دانستن خسارت مادي (ديه) با ضرر معنوي مي تواند معيار باشد.
2- دختري كه مدعي زناي محصنه و باكرگي اختياري در اثر حيله و بدرفتاري مديرش شده بود از دادگاه تقاضاي خسارت كرد. دادگاه بدوي بر اين نظر بود كه اگرچه ارش البقره از حيث اراده و فقدان شرايط شرعي تعلق نمي گيرد، اما اركان مسئوليت مدني و اجراي ماده 9 قانون مسئوليت مدني (از نظر قانوني ديدگاه سوء استفاده از زيردستاناز طرف ديگر، دختر قانون مزبور پيش بيني شده است. و شخص مسئول ملزم به جبران خسارت مادي و معنوي مي باشد.
جالب است كه قاضي در تعيين نحوه جبران خسارات معنوي، مبلغ ارش البقره را به ريال تبديل كرده و آن را مبناي تشخيص خسارت معنوي قرار داده است; اما نه به عنوان شريعت مذكور، بلكه صرفاً در تعيين نحوه جبران از اين مبنا استفاده كرده و ملاك قرار داده است.
3- دادگاه ديگري در تعيين ميزان غرامت موضوع را به كارشناس باليني و پرستاري ارجاع داد و از كارشناس خواست روش جبراني را پيشنهاد كند كه با توجه به شرايط مدعي، روش مناسبي براي رفع ضرر وي باشد. به درستي در اشاره تاكيد كرد و افزود كه بايد از خود خواهان نيز در مورد نحوه صحيح پرسشگري در كنار ساير عوامل پرسيده شود.
4- دادگاه ديگري به استناد ماده 10 قانون مسئوليت مدني با رد دعوي خسارت معنوي خواهان را به عذرخواهي در مجلات و روزنامه هاي تجاري به منظور جبران خسارات معنوي محكوم كرد. اگرچه قسمت اول تصميم قابل دفاع نيست، اما قسمت دوم آن يعني محكوم كردن مخاطب به عذرخواهي در روزنامه ها و جاهاي مختلف، بهره مندي از يكي از روش هاي مهم جبران خسارت است كه گاه بسيار مؤثر است; البته به شرطي كه مناسب باشد و موجب تخطي ناروا از عرض نشود.
5- همان گونه كه پيامبر اسلام (ص) به سمره بن جندب تسليم كردند، قطع درخت موجب درگيري شد. به آبارتي يكي ديگر از اين روش ها قلع و قمع ماده دعوا و رفع آن است.
بهترین وکیل تضمینی در چناران کیست؟
وكيل حقوقي
وكيل براي شكايت كيفري
چگونگي طلاق غيابي زن