لايحه دفاعيه - كسر از پرداخت مهريه

۲۳ بازديد

لايحه دفاعيه - كسر از پرداخت مهريه
قضات و مستشاران محترم محاكم تجديدنظر استان تهران
سلام

احتراماً در پاسخ به لايحه تجديدنظرخواهي آقاي عليرضا ....... با وكيل ...... در خصوص دادخواست شماره ... صادره از شعبه 238 دادگاه عمومي خانواده مي باشم. با يادآوري نكات زير:

1- دليل تجديدنظرخواه و وكيل محترم وي در خصوص طلاق، استناد به استشهاديه اي است كه ضميمه دادخواست خود كرده است كه به دلايل زير نمي تواند سند رأي دادگاه در مورد طلاق زوج باشد. - پرداخت موعد 400 سكه مهريه زوجه. زيرا :

الف) اولاً شهود محترم در سوگندنامه پيوست شهادت داده اند كه اين زوج مهندس نفت هستند ولي در مورد ميزان درآمدي كه از اين شغل در نروژ دارند چيزي ذكر نكرده اند. بنابراين از آنجايي كه طبق ماده ۲۳ قانون حبس: «در مبايعه نامه مذكور بايد نام و شغل و وسيله معيشت مدعي رهن و عدم توانايي وي در پرداخت دين با تعيين ميزان آن قيد شود. " بودن

ب) ثانياً در مبايعه نامه ارائه شده شهود شهادت داده اند كه زوج قادر به پرداخت يكجا 1000 سكه نيست در حالي كه دادخواست پرداخت 400 سكه تقديم شده است. بنابراين شهادت شاهد مبني بر عجز از پرداخت يكجا 1000 سكه به معناي عجز زوج از پرداخت 1000 سكه است در حالي كه طلب موكل 400 سكه و دادخواست شاكي نيز پرداخت 400 سكه است. لذا با استناد به ماده 23 قانون اعسار به دليل تعيين نادرست ميزان محكوميت و شهادت شهود، اين شهادت نمي تواند ثابت كند كه زوجين به پرداخت 400 سكه محكوم شده اند.

2- تجديدنظرخواه از فوريه 2006 در نروژ زندگي مي‌كند و داراي مجوز اقامت آن كشور بوده و به گفته خود و در ايميل‌هاي ارسالي به ما (وكلاي خواهان) از وضعيت فعلي خود رضايت دارد 1 و 2) با اين توصيف كه به عنوان مهندس نفت در آن كشور كار مي كند و ماهيانه پنجاه و يك هزار كرون نروژ (معادل بيش از بيست و شش ميليون تومان در ماه) دريافت مي كند و از امكانات و امتيازات زندگي در اروپاي پيشرفته برخوردار است. كشور. بنابراين ادعاي وكيل ايشان مبني بر دانشجو بودن و نداشتن درآمد مناسب صحيح نيست. ضميمه شماره يك گزارش دولت نروژ به دادگاه آن كشور است كه در آن درآمد سالانه عليرضا (متقاضي) ۷۱۲۴۷۶ كرون (معادل سيصد و شش ميليون و سيصد و شصت و چهار هزار تومان) اعلام شده است. آقا عليرضا ..... هم زير امضا كردند. بنابراين ادعاي او مبني بر ربوده شدن از پرداخت محكومان خلاف واقعيت و وضعيت اقتصادي است. (پيوست 3 و 4)

3- تجديدنظرخواه داراي يك منزل مسكوني به ارزش حدود شش ميليون و پانصد هزار كرون نروژ (معادل سه ميليارد تومان) در شهر بروم است و پنجاه درصد اين ملك متعلق به وي و ساكن آن ساختمان است. (پيوست شماره 5 و 6) متن ترجمه شده رسمي سند خريد ملك مذكور توسط زوجين مي باشد كه به تاييد سفارت ايران در نروژ نيز رسيده است.

4- وي همچنين مالك يك واحد آپارتماني به ارزش تقريبي 500 ميليون تومان در تهران است كه در مقام تحقق مطالبه مهريه توسط همان شعبه توقيف شده است.

5- همچنين با توجه به پيوست 1 و 2 كه ايميل ارسالي از طرف تجديدنظرخواه براي موكل مي باشد، با قبول مالكيت وي بر ملك سه دانگ نروژ، پيشنهاد واگذاري آن را به موكل داد.

6- علاوه بر اين، اين زوج به قدري توانايي مالي دارند كه در نروژ سه خودروي شخصي دارند و سال‌ها است كه خودروي ديگري را بدون استفاده در پاركينگي در تهران رها كرده‌اند.

7- وكيل محترم زوج در دادخواست طلاق خود علت عدم تمكن مالي زوجين در پرداخت اجاره بهاي منزل خود را بيان كرده است در حاليكه با توجه به ارائه دليل به شماره .... مورخ 21/11/93. شوراي حل اختلاف (پيوست شماره 7) مشخص است كه آپارتمان اين زوج در تهران بيش از 6 سال است كه (از سال 1385 تا كنون) خالي بوده و حتي اجاره هم داده نشده است. اگر تجديدنظرخواه كوچكترين نياز مالي داشت، هرگز آپارتمان هشتاد متري خود در يكي از بهترين مناطق تهران را بيش از شش سال خالي و بدون مستاجر رها نمي كرد.

8- زوج (خواهان پرونده ورشكستگي) به قصد عدم پرداخت حق موكل و طفره رفتن از پرداخت مهريه موكل در حين اجراي مهريه به موجب درخواستي ادعا كرده است كه آپارتمان متعلق به خود كه در بند 7 لايحه مذكور در شمول مستثنيات بدهي است كه شعبه 238 به دليل سكونت در خارج از كشور و فراواني دارايي و خالي ماندن خانه در 6 سال گذشته ادعاي وي را رد كرد.نظر فوق و با توجه به اينكه:

اولاً مبايعه نامه تجديدنظرخواه برخلاف ماده 506 قانون آيين دادرسي مدني تنظيم شده است، ثانياً شواهدي دال بر تمكن مالي و دارايي هاي فراوان زوجين در داخل و خارج از كشور وجود دارد و ثالثاً اسناد ارائه شده در مورد ماهانه و سالانه. درآمد زوج حاكي از امضاي تجديدنظرخواه و در عين حال مخالف ادعاي وي مبني بر ورشكستگي و ناتواني مالي است.

لذا با توجه به موارد فوق الذكر از ديوان عالي تجديدنظر تقاضا مي شود به مدارك و دلايل منضم به لايحه رسيدگي و در نهايت به رد درخواست تجديد نظر و تصويب دادخواست عليه آن به منظور استيفاي حق الزحمه رسيدگي نمايد. حق خواهان (همسر).

با نهايت تشكر و احترام
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.