رويه قضايي

۲۱ بازديد

 

رويه در لغت به معناي نظر، انديشيدن در امور، تفكر و تدبر در كار و انديشه و قضا در لغت به معناي حكم، انجام، گذشت و جواز است.

آراي صادره در هيأت عمومي ديوان عدالت اعم از قانع كننده يا الزامي، رويه قضايي ناميده مي شود.

رويه قضايي به آن دسته از آراي ديوان عالي كشور اطلاق مي شود كه براي دادگاه هاي بدوي لازم الاتباع بوده و عدم رعايت آنها از سوي دادگاه هاي دادگستري موجب نقص رأي مي شود.

در سال 1328 براي تامين وحدت رويه قضايي قانوني در كميسيون قوانين مجلس شوراي ملي تصويب و اجرا شد كه بسيار حائز اهميت است.

به موجب اين قانون «در صورتي كه در شعب ديوان عالي كشور براي موارد مشابه به تقاضاي وزير دادگستري يا رئيس ديوان عالي كشور يا دادستان كل كشور رويه هاي مختلفي اتخاذ شده باشد، هيأت عمومي. ديوان عالي كشور كه در اين پرونده با حضور حداقل سه چهارم آراء رؤسا و مستشاران ديوان عالي كشور تشكيل مي‌شوند و موضوعات مختلف را بررسي و نسبت به آنها نظر مي‌دهند.

در اين صورت نظر اكثريت هيأت مزبور در موارد مشابه براي شعب ديوان عالي كشور و دادگاهها لازم الاتباع است و جز با نظر هيأت عمومي يا قانون قابل تغيير نيست.

قضات محاكم دادگستري قوانين و مقررات را طبق نتيجه خود تفسير و نسبت به موضوع پرونده رسيدگي لازم را انجام داده و نتيجه را به عنوان رأي اجرا و صادر و اعلام مي كنند.

در اين رابطه بين قضات دادگاه هاي تالي و ديوان عالي كشور تفاوتي وجود ندارد.

قضات ديوان عالي كشور نيز قوانين را به استنباطي كه از آنها مي‌كنند در مقام نقض و تأييد حكم مورد تعقيب تفسير و اجرا مي‌كنند.

ضمناً هيچ يك از قضات حتي قضات دادگاه هاي عالي نمي توانند نظر قضايي خود را بر قضات ساير دادگاه ها تحميل كرده و آنها را ملزم به پيروي از نظر و قضاوت خود كنند.

بنابراين با توجه به مختار بودن قضات در استنباط از قانون و اتخاذ نظر قضايي، همواره امكان استنباط متفاوت از يك متن وجود دارد كه پيامد آن صدور آراء «متفاوت» در «مشابه» است. موارد تداوم اين اختلاف نظر و صدور آراي مخالف در موارد مشابه مردم را در تشخيص حقوق و تكاليف خود با مشكل جدي مواجه خواهد كرد. لذا قانونگذار هيأت عمومي وحدت رويه قضايي را پيش بيني كرده است تا در صورت صدور آراء مختلف در موارد مشابه اعم از حقوقي، كيفري و مدني بر اساس قوانين موضوع در هيأت عمومي مطرح شود. ديوان عالي كشور و موضوع مورد اختلاف مورد بررسي قرار خواهد گرفت. در اين خصوص بايد نظر واحدي اتخاذ و اعلام شود. بدين ترتيب رئيس ديوان عالي كشور و دادستان كل كشور موظفند به هر نحوي كه از اين موضوع مطلع شدند نظر هيأت عمومي را درخواست كنند. اين آگاهي ممكن است از طريق قضات ديوان عالي كشور يا دادگاه صورت گيرد كه مي توانند با ذكر دلايل از طريق رئيس ديوان عالي كشور يا دادستان كل كشور نظر هيأت عمومي را در خصوص موضوع درخواست كنند. كشور. به منظور ايجاد وحدت رويه قضايي، هيأت عمومي ديوان عالي كشور با تركيب كامل حداقل سه چهارم رؤسا و مستشاران و معاونان كليه شعب ديوان مزبور به رياست رئيس جمهور تشكيل مي شود. دادگاه يا قائم مقام او و با حضور دادستان كل كشور يا نماينده وي تا رفع اختلاف. بررسي كنيد و تصميم نهايي را بگيريد. آراي وحدت رويه قضايي نسبت به آراي قطعي بلااثر بوده ولي در موارد مشابه براي شعب ديوان عالي كشور و دادگاهها لازم الاتباع است.

آراء وحدت رويه قضايي در صورت مخالفت با شرع (غير شرع) براي كليه شعب ديوان عالي كشور و دادگاهها لازم الاتباع است.

تبيين و تفسير قوانين عادي طبق اصل 73 قانون اساسي در صلاحيت شوراي اسلامي است.

مفاد اين اصل مانع از تفسيري نيست كه قضات در مقام تشخيص حقوق از قوانين ارائه مي كنند.

در واقع ديوان عالي كشور در مقام ايجاد وحدت رويه قضايي، تفسير قضايي از قوانين دارد نه تفسير حقوقي.

اگر اصطلاح رويه قضايي بدون قيد و شرط و به طور مطلق به كار رود، به معناي مجموع آراء قضايي است، اما در جايي كه دادگاه ها يا گروهي از آنها در يك موضوع حقوقي، همين روش را اتخاذ كنند، به معناي خاص آن استعمال مي شود. و نظرات در مورد آن موضوع بسيار تكرار مي شودمي توان گفت هر وقت آن دادگاه ها با دعوي مواجه شوند همان تصميم را خواهند گرفت.

آراي وحدت قضايي

هرگاه در شعب ديوان عالي كشور يا هر يك از دادگاهها نسبت به موارد مشابه حقوقي، جزايي يا خودسري آراء متفاوتي بر اساس قوانين صادر شود، رئيس ديوان عالي كشور يا دادستان كل كشور به نحوي كه مي داند براي ايجاد رويكرد واحد موظف است نظر هيأت عمومي ديوان عالي كشور را استعلام كند.

همچنين هر يك از قضات ديوان عالي كشور يا دادگاه ها مي توانند با ارائه دليل از رئيس ديوان عالي كشور يا دادستان كل كشور نظر هيئت عمومي را در اين خصوص جلب كنند.

آراء هيأت عمومي ديوان عالي كشور نسبت به احكام قطعي بلااثر بوده و در موارد مشابه رعايت آن از سوي شعب ديوان عالي كشور و دادگاه ها ضروري است.

آراي هيأت عمومي ديوان عالي كشور قابل تجديدنظر خواهي نبوده و صرفاً قانوناً از درجه اعتبار ساقط مي باشد.

بر اساس ماده 43 قانون عرفي، دادستان ديوان عالي كشور به هر نحو كه مهم و مؤثر باشد در صورت اطلاع از سوء استفاده محاكم از مواد قانون عرفي، نظر دادگاه را جويا مي شود. هيأت عمومي ديوان عالي كشور به اطلاع وزارت دادگستري مي رساند تا مراتب را به دادگاه ابلاغ و دادگاه ها موظفند به رأي مذكور اقدام نمايند.

رأي هيأت عمومي در اين مورد براي خود ديوان عالي كشور لازم الاجرا نيست و فقط دادگاه ها مكلف به رعايت آن هستند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.